هرم بقا
«مازلو»، سلسلهمراتب نیازهای اساسی انسان
از دیدگاه ساده و منطقی، زندهماندن بالاترین اولویت انسان است که این انگیزه بقا در رفتار سایر موجودات هم مشهود است و برای انسان هیچ سرمایهای بهتر و باارزشتر از سلامتی نیست. سازمان بهداشت جهانی سلامتبودن را در نداشتن بیماری خلاصه نمیکند بلکه حالتی میداند که فرد از نظر جسمی، روحی و اجتماعی وضعیتی خوب و سالم داشته باشد.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
از دیدگاه ساده و منطقی، زندهماندن بالاترین اولویت انسان است که این انگیزه بقا در رفتار سایر موجودات هم مشهود است و برای انسان هیچ سرمایهای بهتر و باارزشتر از سلامتی نیست. سازمان بهداشت جهانی سلامتبودن را در نداشتن بیماری خلاصه نمیکند بلکه حالتی میداند که فرد از نظر جسمی، روحی و اجتماعی وضعیتی خوب و سالم داشته باشد. از نظر پزشکی رژیم غذایی مناسب مهمترین نقش را در برخورداری از سلامت جسمی و روحی انسان بازی میکند. کالری، واحدی برای اندازهگیری انرژی مورد نیاز بدن است که مقدار آن بستگی به سن، وزن، جنس و فعالیت بدنی دارد. بهطور کلی هر فرد بالغ روزانه بین دو تا سه هزار کیلوکالری احتیاج دارد که منشأ نصف آن از کربوهیدراتها و ۳۰ درصد آن از پروتئینها و ۲۰ درصد باقیمانده از چربیهای موجود در رژیم غذایی حاصل میشود. بدن برای سوخت هر گرم کربوهیدرات و هر گرم پروتئین در حدود چهار کیلوکالری و سوخت هر گرم چربی در بدن ۹ کیلوکالری انرژی برای مصرف داخلی تولید میکند که بیش از نصف انرژی مصرفی بدن برای زنده نگهداشتن انسان و حدود ۳۰ درصد برای فعالیتهای روزمره بدنی و ۱۰ درصد باقیمانده برای مصرف در فرایند هضم و جذب مواد غذایی مصرف میشود. بنابراین بدن انسان برای فعالیت طبیعی روزانه و جلوگیری از بیماریها بهطور روزانه به سهمی تقریبا مشخص و مناسب از این سه منابع غذایی همراه با ویتامینها و املاح دیگر مانند کلسیم احتیاج دارد. این تناسب مواد غذایی اساسی نهتنها در رشد، تقویت سیستم دفاعی و فعالیت روزانه فیزیکی موجودات نقش بسیار مهمی دارد، بلکه برای خلقوخو و ذهن و حالات روحی آنها لازم است و حتی حیوانات خانگی با رژیم متعادل فعال و شادابتر به نظر میرسند. گرچه کمبود هر کدام از سه ماده مغذی اصلی تشکیلدهنده مواد غذایی یعنی کربوهیدراتها، پروتئینها و چربیها در بدن اختلالاتی ایجاد میکنند ولی چون پروتئینها در ساختمان تمام قسمتها و فعالیتهای حیاتی تمام بدن شرکت دارند، کمبود آنها از کمبود بقیه برای سلامتی مضرتر است و کمبود مزمن پروتئینها در مدت طولانی جان فرد را به خطر میاندازد. به زبان ساده اگر بدن انسان را ساختمانی در نظر بگیریم، پروتئینها اساس و اسکلت و مصالح آن ساختمان را تشکیل میدهند که کمبود آنها باعث فروریختن کل ساختمان میشود در صورتی که میتوان کربوهیدراتها را به برق و سوخت و چربیها را به سیستم گرمایشی آن ساختمان تشریح کرد. برای نگهداری بدن بهطور روزانه به حداقل حدود یک گرم پروتئین برای هر کیلوگرم وزن بدن فرد بالغ تقریبا در حالت استراحت و بدون فعالیت بدنی احتیاج داریم که این نیاز به پروتئینها در اطفال و زنان حامله و شیرده حداقل دو برابر است. در حقیقت اثرات کمبود مزمن پروتئینها در بعضی از گروههای سنی بهخصوص در اطفال که مغز آنها تقربا تا ۱۲سالگی رشد میکند، غیرقابل جبران است. منابع طبیعی مهم پروتئینها گوشت قرمز، گوشت مرغ و ماهی و لبنیات هستند. کمبود پروتئینها در کوتاهمدت به احساس ضعف، خستگی، تأخیر در التیام زخمها و کاهش مقاومت بدن در برابر عفونتها و بیماریها و در بلندمدت به کندی و تأخیر رشد مغزی و بدنی شدید در کودکان و در افراد بالغ تحلیل عضلانی، عفونتهای مکرر، اختلال در مغز و عصبها و عملکرد اندامها و ورم عمومی و نارسایی قلبی و مرگ میانجامد. البته از نظر علمی و فلسفی در بدن انسان و سایر موجودات زنده حس پنهان یا ادراک درونی وجود دارد که موجود زنده بهطور دائمی از وضعیت درونی بدن آگاه است و دست به هر اقدامی حتی خطرناک میزند که این حالت تعادل داخلی بدن را (هومئوستازی) نگه دارد و براساس هرگونه کمبود مواد غذایی و تغییرات درونی بدن رفتار خود را تنظیم کند. از نظر پزشکی حس درونی اینترسپشن کمبود پروتئین برای انسان هوس غیرقابل کنترل درونی برای بهدستآوردن منبع غنی در پروتئینها که منبع اصلی و بهیادماندنی آن گوشت است، ایجاد میکند. بهطوری که سیستم پیچیده اشتهای خاص برای پروتئینها که فرضیه اهرم پروتئینی نامیده میشود، نشان میدهد بدن انسان هدف ثابت و مشخصی برای دریافت سهم روزانه پروتئینها در مواد غذایی دارد و در صورت کمبود پروتئینها احساس گرسنگی با خوردن کربوهیدراتها و چربیها رفع نمیشود و به جستوجو برای غذا ادامه میدهد. به نظر میرسد ادامه هوس خوردن پروتئین سیگنال مداومی است که میگوید چیزی که میخوری، مشکل اصلی را حل نمیکند، غذای پروتئیندار پیدا کن. چون در کمبود مزمن پروتئینها بدن شروع به تجزیه بافتهای عضلانی (کاتابولیسم) میکند تا اسیدهای آمینه آزادشده را که بلوکهای سازنده پروتئینها هستند، در تولید سوخت برای مغز و زندهماندن به کار ببرد. با کمبود بیشتر پروتئین هوس خوردن پروتئین و احساس مبهم گرسنگی به حدی میرسد که بوی گوشت کبابی یا مشاهده یک ماهی ممکن است بهطور باورنکردنی برجسته و هوسانگیز باشد. فرد ممکن است در مورد گوشت، پنیر، تخممرغ یا لوبیا رؤیاپروری کند و خواب ببیند و وسواس فکری نسبت به طعم آنها پیدا کند. متأسفانه تورم مزمن باعث افزایش سرسامآور قیمت مواد غذایی بهخصوص غنی در پروتئینها که شامل گوشت قرمز، گوشت مرغ ماهی و لبنیات هستند، شده است. گزارش مرکز آمار ایران نشان میدهد در آبان ۱۴۰۴ شاخص قیمت مصرفکننده خانوارهای کشور نسبت به ماه مشابه سال قبل ۵۰ درصد افزایش و در ۱۲ماهه منتهی به ماه جاری نسبت به دوره مشابه سال قبل ۴۱ درصد افزایش داشته است. تورم نقطه به نقطه خانوارهای کشور هم ۵۰ درصد بوده است؛ یعنی خانوارهای کشور بهطور میانگین ۵۰ درصد بیشتر از آبان ۱۴۰۳ برای خرید یک «مجموعه کالاهای خدمات یکسان» هزینه کردهاند. گزارش قبلی هم نشان داد افزایش ۷۹درصدی میانگین قیمت مواد غذایی پرمصرف از ابتدای دولت چهاردهم تا پایان مهر ماه ۱۴۰۴ بوده است که نشان میدهد این دولت هم در کنترل تورم بخش غذای خوراکی ناکام بوده و شوک قیمتی به صورت مزمن همچنان ادامه دارد. افزایش قیمتهای مواد غذایی مستقیما سلامت عمومی جامعه را هدف قرار میدهد و شکاف طبقاتی تغذیه را عمیق تر میکند. در حالی که دهکهای بالای درآمدی سبد غذایی متنوع خود را حفظ میکنند، دهکهای کمدرآمد ناچارند برای ادامه زندگی حداقل کیفیت تغذیهای خود را کاهش دهند؛ چون از عهده خرید مواد گوشتی و پروتئیندار برنمیآیند، به مواد غذایی ارزانتر و کمکیفیت مانند فراوریشده با نمک و شکر زیاد، فستفودها، تنقلات ناسالم، روغنهای ترانس، چربیهای اشباعشده، نوشیدنیهای شیرین و گازدار ناسالم روی میآورند. گرچه باید هنوز هم به مهار تورم همراه با سیاستهای پولی و تقویت عرضه مواد غذایی و پشتیبانی از کشاورزی امید داشت، ولی نباید از رسیدگی به حمایتکردن از قشر وسیع کمدرآمد و آسیبپذیر اجتماع غافل بود؛ چون طبق فرضیه مازلو، سلسلهمراتب نیازهای جسمی و روحی انسان بر روی چارچوبی اساسی و بنیادین از درک غریزههای ذاتی انسان استوار است که اول باید دسترسی انسان به نیازها برای بقا برآورده شود تا زمینه برای فرد به منظور پرداختن به نیازهای سطوح بالاتر پیشرفت اقتصادی، اجتماعی، روانی و خودشکوفایی مهیا شود. در نتیجه انگیزش انسان که به رفتار نیرو و جهت میدهد، براساس نیازهای فیزیولوژیک فطری اولیه زندهماندن که شامل غذا، پناهگاه، خواب، پوشاک و گرما هستند، پایدار است. در اجتماع هم مردم عقیده دارند وظیفه مقامات کشور است تا دسترسی به غذای مقرونبهصرفه را برای عموم مردم تضمین کنند. وقتی مقامات در انجام این وظیفه شکست میخورند یا تصور شود که آنها از وضعیت سود میبرند، مردم این را یک بیعدالتی عمیق اجتماعی میدانند که به آن در شکلهای مختلف اعتراض میکنند که نمونههای این عصیانهای مردمی در رم باستان، انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ میلادی و در سالهای نزدیکتر در انقلابهایی معروف به بهار عربی دیده شده است. به نظر میرسد عدم دسترسی به مواد غذایی غنی از پروتئین فقط بهطور دائم حس گرسنهبودن را در مردم نگه نمیدارد، بلکه افراد را ناامید، عصبانی و دچار اختلال شناختی هم میکند. این امر امکان دارد کل اجتماع را به مجموعهای از افراد ناامید تبدیل کند که محرک زیستی اولیه آنها تأمین منابع لازم برای بقاست و هنگامی که این ناامیدی با فساد سیاسی نابرابری اقتصادی ترکیب شود، به موتور ناآرامی عمومی و اجتماعی تبدیل میشود؛ از قدیم گفتهاند شکم گرسنه ایمان ندارد.
* فلوشیپ و عضو رویال کالجهای جراحان انگلیس و اسکاتلند
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.