چرا به علم اعتماد کنیم؟(1)
فهم آسان چگونگی تولید دانش در جهان امروز
این بخش اول از نوشتاری ششقسمتی برای کمک به گسترش درک عمومی از چگونگی تولید دانش علمی است که نسخه اصل آن به انگلیسی به همراه مجموعهای از منابع آموزشی در تارنمای whytrustscience.org.uk در دسترس است.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
حسین امیری-پژوهشگر مؤسسه پزشکی هاوارد هیوز دانشگاه کالیفرنیا، برکلی: این بخش اول از نوشتاری ششقسمتی برای کمک به گسترش درک عمومی از چگونگی تولید دانش علمی است که نسخه اصل آن به انگلیسی به همراه مجموعهای از منابع آموزشی در تارنمای whytrustscience.org.uk در دسترس است.
محصولات علم و تلاشهای دانشمندان، زندگی روزمره ما را غنیتر میکند. شاید هنگام جستوجوی اینترنت برای یک تکلیف کلاسی یا مطلبی جالب برای خواندن، بهطور اتفاقی به این مقاله برخورده باشید. قبل از سال ۱۹۹۰ میلادی (1368 هجری شمسی)، اینترنت اصلا وجود نداشت. با این حال، اکنون ما از آن برای همه چیز استفاده میکنیم؛ از تماشای ویدئو و گوشدادن به موسیقی گرفته تا سفارش غذا و ارتباط با خانواده و دوستان. اینترنت تنها یک نمونه از چگونگی تغییر شیوه زندگی ما به واسطه علم و فناوری است. به برق، ماشینها و کامپیوترها فکر کنید؛ و البته پیشرفتهای پزشکی که به ما اجازه میدهند دو برابر اجدادمان که فقط چندصد سال پیش زندگی میکردند، عمر کنیم. اکثر ما زمان زیادی را صرف فکرکردن به این چیزها نمیکنیم، زیرا واقعا نیازی به این کار نداریم. ما به این اعتماد داریم که فناوریها کار خواهند کرد. ما به این اعتماد داریم که وقتی تلفن خود را به برق وصل میکنیم، باتری شارژ میشود. ما به این اعتماد داریم که وقتی سوار ماشین میشویم، موتور انرژی شیمیایی موجود در بنزین یا باتری را به انرژی جنبشی حرکت تبدیل میکند. اما چرا ما به این فناوریها اعتماد میکنیم که -راستش را بخواهید- اکثر ما حتی نمیتوانیم کاملا آنها را درک کنیم؟ چند نفر از ما میدانیم که یک تلفن هوشمند یا موتور ماشین یا یک باتری قابل شارژ چگونه کار میکند؟ آیا تا به حال پس از تماشای ویدئوی ایمنی در هواپیما از خود پرسیدهاید که چگونه یک جت غولپیکر که صدها تُن وزن دارد، میتواند از زمین بلند شود و به آسمان برود؟ تعداد بسیار کمی از ما در هر یک از این موارد متخصص هستیم. با این حال، ما اعتماد داریم که میتوانیم در پایان روز تلفنهای خود را شارژ کنیم و هواپیماها بهطور توضیحناپذیری از آسمان سقوط نمیکنند. ما اعتماد داریم که این چیزها کار خواهند کرد، زیرا میتوانیم به حرفه مهندسی که آنها را تولید کرده است، اعتماد کنیم؛ پیشرفتهای تکنولوژیکی که به واسطه اصول مشتقشده از مشاهده و آزمایش گسترده امکانپذیر شدهاند. به عبارت دیگر، ما به آن علم زیربنایی اعتماد داریم. اما آیا همه علوم به یک اندازه قابل اعتماد هستند؟ بسیاری از داستانهایی که در اخبار میشنویم یا در اینترنت با آنها مواجه میشویم، با این عبارت شروع میشوند: «یک مطالعه جدید نشان میدهد...» اما آیا ادعاهای علمی که دربارهشان میخوانیم، همیشه دقیق و درست هستند؟ اگر اینطور نیست، چگونه میدانیم کدام مطالعات قوی و قابل اعتماد هستند -و کدام ممکن است بهطور نامناسبی طراحی شده باشند یا حتی کاملا ساختگی باشند- بهویژه وقتی خودمان تخصص لازم برای تجزیه و تحلیل آزمایش و دادهها را نداریم؟ در این مقاله، به این سؤال میپردازیم که چرا میتوانیم به علم اعتماد کنیم و چگونه میتوانیم تشخیص دهیم که به کدام ادعاهای علمی میتوانیم اعتماد کنیم؟ با توضیح اینکه چگونه دانشمندان، بهعنوان بخشی از یک جامعه علمی بزرگتر، با هم همکاری میکنند تا دانشی قابل اعتماد تولید کنند، شروع میکنیم. ما شرح میدهیم که چگونه فرایند علمی به اجماع میرسد و چگونه شواهد جدید میتواند شیوه نگاه دانشمندان -و در نهایت بقیه ما- به جهان را تغییر دهد. در آخر، اما نه کماهمیتتر، توضیح میدهیم که چگونه بهعنوان شهروندان آگاه، میتوانیم به «بیگانگانی شایسته» تبدیل شویم که برای ارزیابی ادعاهای علمی مجهز هستند و میتوانند حقایق علمی را از داستانهای
علمی-تخیلی جدا کنند.
علم از طریق تلاشی جمعی دانش میآفریند
وقتی یک دانشمند را تصور میکنید، چه چیزی به ذهنتان خطور میکند؟ شاید یک شیمیدان را تصور کنید که ساعتهای طولانی و تنها پشت میز آزمایشگاه کار میکند، تخته سفیدی پر از معادلات و بِشِرهایی که در پسزمینه در حال جوشیدن هستند. یا شاید کسی مانند «گرگور مندل»، راهب اتریشی را که گاهی اوقات بهعنوان پدر ژنتیک توصیف میشود، تصور کنید که تنها در باغ صومعه خود، با دقت نسل به نسل گیاهان نخودفرنگی پرورشیافته خود را بررسی میکند. اگر چنین است، ممکن است از شنیدن اینکه علم –بهویژه علم مدرن- کاملا یک ورزش تیمی است، شگفتزده شوید. در هر زمینهای از علم، از نجوم گرفته تا جانورشناسی، محققان در جامعه علمی گستردهتر با یکدیگر همکاری میکنند. این محققان دادههای خود را در نشریات به اشتراک میگذارند و یافتههای خود را در کنفرانسها به بحث میگذارند. آنها طرحهای تحقیقاتی مینویسند که از طریق همتایان علمی آنها بررسی میشود. آنها سخنرانیهایی ارائه میدهند که در آن دیگران همه چیز را از روشهای آنها گرفته تا نحوه تفسیر نتایجشان بررسی و ارزیابی میکنند. آنها با همکاران خود همکاری میکنند -و با رقبا تعامل دارند- که همگی بخشی از یک شبکه گسترده از دانشمندان مستقر در مؤسسات سراسر جهان، ازجمله بسیاری در کشورهای جنوب جهانی و کشورهای در حال توسعه هستند. همانطور که «لودویک فلک»، میکروبیولوژیست لهستانی که جامعهشناسی علم را نیز مطالعه کرده است، میگوید: «یک محقق واقعا منزوی غیرممکن است... تفکر یک فعالیت جمعی است». در پاسخ به این انتقادات جمعی، محققان استراتژیهای دقیقتری را برای آزمایش نظریهها و مفاهیم خود ابداع میکنند. دانشمندان -چه کاشفان اصلی و چه افراد خارج از آن گروه- سپس فرضیههای خود را طوری تنظیم میکنند که به بهترین شکل با تمام دادههای موجود سازگار باشد. اگر دو فکر بهتر از یک فکر باشد، وقتی صحبت از علم میشود، صدها و شاید حتی هزاران محقق اغلب برای تعمق در مورد یک مسئله و آزمایش تجربی -و آزمایش مجدد- راهحل پیشنهادی، فکرهای خود را روی هم میگذارند. به این ترتیب جامعه علمی تلاش میکند به اجماع برسد. البته دانشمندان مانند هرکس دیگری، میتوانند اشتباه کنند. اما بهعنوان یک گروه، دانشمندان متخصصانی هستند که زندگی خود را وقف تلاش برای درک جهانی کردهاند که در آن زندگی میکنیم، بنابراین ما باید برای آموزش و تخصص آنها به همان اندازه اعتمادمان به مکانیکها، خلبانان و کنترلکنندگان ترافیک هوایی که با هم کار میکنند تا از برخاستن و فرود ایمن پروازهایمان اطمینان حاصل کنند، ارزش قائل باشیم. دانشمندان آموزش دیدهاند تا هر چیزی را که میبینند، با نگاهی تحلیلی بررسی کنند؛ بنابراین وقتی سؤالاتی داریم که ذاتا نیاز به بررسی روشمند و دقیق دارند، منطقی است که برای یافتن پاسخها به دانشمندان مراجعه کنیم.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.