بحرانها را آرامآرام مطرح کنید
دقت کردهاید که جدیدا عمر توجه ما به مسائل مهم چقدر کم شده است؟ جنگ که شد همه گفتند باید اختلافها را کنار بگذاریم، باید وحدت کنیم، باید در کنار هم باشیم. انصافا هم در آن مدت همه رعایت کردند.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
دقت کردهاید که جدیدا عمر توجه ما به مسائل مهم چقدر کم شده است؟ جنگ که شد همه گفتند باید اختلافها را کنار بگذاریم، باید وحدت کنیم، باید در کنار هم باشیم. انصافا هم در آن مدت همه رعایت کردند. اما یک هفته که از آتشبس گذشت، دوباره همه افتادند به جان هم. بعد ناترازی انرژی پیش آمد. کل کشور آمدند و فریاد زدند آی! صرفهجویی کنید و برق من نصب کنید و رعایت کنید. تا کولرها خاموش شد کلا آن مسئله از یاد همه رفت. الان برق من شده شبیه اپلیکیشن قدمشمار من. افتاده یک گوشه، افسرده و بیاستفاده. بعد مسئله فردوسی پیش آمد.
یک هفته همه کار و زندگی را ول کردند و سفت چسبیدند به واکنش. بعد دوباره شاهنامهها رفت توی کتابخانهها نشست کنار ملت عشقها و خودت باش دخترها. الان دوباره بحث کمآبی مطرح شده. یکجوری هم مطرح شده که انگار مسئله جدیدی است و انگار این ما نبودیم که همین دو، سه ماه پیش، کوی به کوی دنبال دبه و مخزن میگشتیم. البته بنده متوجهم که ۲۴ساعته نمیشود فضا را بحرانی نگه داشت ولی بد نیست دوستان داغ یکسری مسائل را تازه نگه دارند که آدم شوکه نشود. ما که اطلاع نداریم وضعیت آب دقیقا چطوری است. آدم میرود درگیر بازیگر معروف و شمخانی و روحانی و جلیلی میشود، بعد یهو آقای پزشکیان میگوید آب نیست، تهران را تخلیه کنید! آدم ترک میخورد. تسمه پاره میکند. ما فکر میکردیم همین که یکی، دو ماه فوکوس کردیم روی آب و آن فرمول یک هفته توجه به بحران را نقض کردهایم، دیگر حداقل تا سال بعد نیاز به تمرکز روی آب نداریم. شروع کرده بودیم بدون عذاب وجدان حمام رفتن و آوازخواندن زیر دوش که خبر آمد که ببندید! آب نیست. دوستان اداره آب هم سوسکی عمل میکنند و در اقدامی هوشمندانه 12 شب آب را قطع میکنند که هم مردم اذیت نشوند هم آنهایی که خوابند متوجه نشوند آب نیست.
حالا شاید سؤال پیش بیاید که مرگت چیست سیارسریع؟ مثلا اگر مسئولان بیایند هر روز بگویند کشور آب ندارد و ما هم بدانیم که ما همواره درگیر بحران آب هستیم، چه آبی میخواهیم بخوریم؟ چه کاری از دست ما برمیآید؟ حقیقتا پاسخی ندارم. احتمالا یک مقدار صرفهجویی میکنید و بعدش زمستان میآید و وارد بحران گاز میشوید. ولی آنقدرها هم که فکر میکنید بیتأثیر نیست. تصور کنید بهجای اینکه آقای پزشکیان یهو میآمد و میگفت شاید مجبور شویم تهران را تخلیه کنیم، قبلش میآمد و میگفت ببین یه اتفاقی افتاده. بعد در سخنرانی بعدی میگفت آب مریض شده، بیمارستانه. چند روز بعد میگفت: بدم نیست آدم غیر از تهران، شهر دیگه هم خونه داشته باشه. چیه این تهران همش دود و شلوغی؟ بعد در آخر میآمد و میگفت: «آب رفته پیش خدا. آب راحت شد. الان جاش خیلی بهتره». بعد ما برای مراسم میرفتیم شمال، موقع برگشتن میدیدیم جاده برای همیشه بسته شده و دیگر نمیتوانیم برگردیم تهران. انصافا به این شکل آرامآرام مطرحکردن بحران بهتر نیست؟
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.