|

زبان مردم، زبان دیوان!

مشمول محترم ماده ۴ قانون سازمان نظام پزشکی- اطلاعیه بسیار مهم نظر به اینکه ستاد اجرایی مرکزی از منابع مختلف و متعدد نسبت به احصای محل اشتغال شما اقدام نموده است، لینک ارسالی از سرشماره 40400200 با نشان V.Behdasht که حاوی آدرس https://entekhab.salamat.gov.ir/?s=A6E0733FB1B542D2 است، یکی از منابع مذکور محسوب می‌شود. لذا عدم تکمیل لینک ارسالی، منعی جهت مشارکت در انتخابات نخواهد داشت.

زبان مردم، زبان دیوان!

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

علی مرسلی

 

مشمول محترم ماده ۴ قانون سازمان نظام پزشکی- اطلاعیه بسیار مهم نظر به اینکه ستاد اجرایی مرکزی از منابع مختلف و متعدد نسبت به احصای محل اشتغال شما اقدام نموده است، لینک ارسالی از سرشماره 40400200 با نشان V.Behdasht که حاوی آدرس https://entekhab.salamat.gov.ir/?s=A6E0733FB1B542D2 است، یکی از منابع مذکور محسوب می‌شود. لذا عدم تکمیل لینک ارسالی، منعی جهت مشارکت در انتخابات نخواهد داشت.

ستاد اجرایی مرکزی نهمین دوره انتخابات هیئت‌مدیره‌های نظام پزشکی

***

این متن که از سوی سازمان نظام پزشکی به صورت پیامک برای اعضای سازمان نظام پزشکی ارسال شده، ظاهرا برای تشویق (یا الزام؟) به مشارکت در انتخابات سازمان نظام پزشکی است. فارغ از اینکه این پیام با چه هدفی ارسال شده، ادبیات به‌کاررفته در آن بسیار جالب توجه است. چه منِ نوعی به عنوان عضو کادر درمان، و چه شما به عنوان خواننده، احتمالا «برداشت» روشنی از این پیام ندارید. این پیام در ظاهر، دعوتی است برای مشارکت در انتخابات یا توضیحی اداری درباره‌ نحوه شرکت در آن، اما لحن و ساختار آن بیشتر شبیه حکم قضائی یا دستورالعمل رسمی است تا یک پیام اطلاع‌رسانی ساده. اما نکته‌ مهم‌تر، گسلی عمیق میان فرستنده و گیرنده از نظر درک ذهنی و زبانی است. از نگاه بسیاری از گیرنده‌ها -مانند من - فرستنده به زبانی سخن می‌گوید که عجیب و غیرقابل ‌فهم به نظر می‌رسد. این گسل زبانی در واقع نشانه‌ای از گسلی بزرگ‌تر در دنیای واقعی است. هرچه در لایه‌های قدرت به سمت درون نگاه کنیم، می‌بینیم افرادی که مانند مردم عادی حرف می‌زنند، از واژه‌های روزمره استفاده می‌کنند یا حتی شبیه ما زندگی می‌کنند، کمتر دیده می‌شوند

در هر رشته‌ای، زبانی تخصصی وجود دارد -‌همان jargon language‌- که برای ارتباط دقیق میان متخصصان لازم است. مثلا یک پزشک در گفت‌وگو با همکارش از واژه نفریت استفاده می‌کند، اما به بیمار خود می‌گوید: «کلیه‌های شما ملتهب هستند».

«نفریت» اشاره به یک وضعیت خاص و تعریف‌شده علمی دارد که برای پزشک معنا و پیام دقیقی دارد، در حالی که «التهاب کلیه» فقط مفهومی کلی را به بیمار منتقل می‌کند. جابه‌جا‌شدن زبان تخصصی و زبان عمومی همواره دردسرساز است؛ بنابراین پزشکان باید از عمومی‌سازی واژه‌های تخصصی پرهیز کنند. نمونه بارز این آشفتگی را می‌توان در کاربرد گسترده واژه ADHD در جامعه دید. امروزه افراد بسیاری ادعا می‌کنند که مبتلا به ADHD هستند، اما اگر بپرسید چه کسی این تشخیص را برایشان گذاشته یا معیارهای آن چیست، بسیاری پاسخ مشخصی ندارند. دلیلش روشن است:

یک واژه‌ تخصصی که در اصل برای توصیف یک وضعیت پاتولوژیک به کار می‌رفته، به تدریج وارد زبان عمومی شده و معنای علمی خود را از دست داده است.

در طول تاریخ، ادبیات دیوانی همواره با ادبیات عامه تفاوت داشته است و این تفاوت تا زمانی طبیعی است که زبان دیوانی برای افراد تحصیل‌کرده جامعه قابل فهم بماند، نه اینکه به خرده‌فرهنگ زبانی قشر حاکم بدل شود. امروز اما شاهدیم که ادبیات دیوانی ما نسبت به دوران قاجار یا حتی پیش از آن، تغییر چندانی نکرده است، در حالی که زبان جامعه و حتی زبان تحصیل‌کردگان به‌شدت تغییر کرده است. زبان، در همه‌ جوامع، در گذر زمان دگرگون می‌شود. برای مثال، یک انگلیسی‌زبان امروزی نمی‌تواند ماگنا کارتا را بخواند و بفهمد، چون آن سند به انگلیسی میانه نوشته شده که به لاتین شباهت دارد. در مقابل، فارسی‌زبان امروز می‌تواند قابوس‌نامه را بخواند، اما فهم کامل آن نیازمند آشنایی نسبی با ادبیات کهن است. در گذشته (و هنوز تا حدی امروز) آموزش ادبیات قدیم در مدارس بسیار مورد تأکید بود. 

اما اکنون باید از خود بپرسیم: چه نیازی است که جز دانش‌آموختگان ادبیات، سایر مردم نیز «قابوس‌نامه‌دان» باشند؟

چرا ادبیات دیوانی ما وارد دوران مدرن نمی‌شود تا مردم برای درک متون رسمی، مجبور نباشند ادبیات کهن را بیاموزند، فقط به این دلیل که زبان رسمی حاکمیت اداری همچنان در قالب‌های قرون گذشته مانده است؟ و آیا تغییر در زبان، احتمالا نوید تغییرات بزرگ‌تر در خود ساختار  نخواهد بود؟

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.