از عرضهمحوری تا تقاضامحوری؛ بازاندیشی توسعه صنایع خلاق
محمد امین صعودی: صنایع خلاق و فرهنگی، یکی از سریعترین بخشهای در حال رشد اقتصاد جهانی هستند. گزارش اخیر UNCTAD (2024 Creative Economy Outlook) نشان میدهد که سهم صنایع خلاق از تجارت جهانی بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار است و نرخ رشد آن در بسیاری از کشورها از متوسط رشد کالاهای سنتی فراتر رفته است.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
محمد امین صعودی: صنایع خلاق و فرهنگی، یکی از سریعترین بخشهای در حال رشد اقتصاد جهانی هستند. گزارش اخیر UNCTAD (2024 Creative Economy Outlook) نشان میدهد که سهم صنایع خلاق از تجارت جهانی بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار است و نرخ رشد آن در بسیاری از کشورها از متوسط رشد کالاهای سنتی فراتر رفته است. در چنین زمینهای، پرسش اساسی این است: چرا سهم ایران از این بازار بزرگ، با وجود ظرفیتهای عظیم فرهنگی و هنری، همچنان ناچیز است؟در سالهای اخیر، اصطلاح «اقتصاد خلاق» در ایران بارها تکرار شده است؛ از اسناد سیاستی تا برنامههای حمایتی. با این حال، واقعیت میدانی نشان میدهد که بخش درخور توجهی از استراتژیها در ایران بر عرضهمحوری (Supply-Side) متمرکز بودهاند؛ یعنی بیشتر اقدامات حول محور حمایتهای مالی، ایجاد زیرساختهای فیزیکی، آموزش و توانمندسازی هنرمندان و تولید آثار شکل گرفته است. این اقدامات هرچند ارزشمندند، اما بهتنهایی کافی نیستند و به پاشنهآشیل صنایع خلاق ایران تبدیل شدهاند.
چرا عرضهمحوری ناکافی است؟
مدل عرضهمحور در عمل باعث انباشت محصول بدون بازار شده است. صنایع دستی و آثار هنری تولید میشوند اما مسیر تجاریسازی و فروش آنها محدود باقی میماند. از سوی دیگر، وابستگی بیش از حد به حمایتهای دولتی، انگیزه بخش خصوصی برای سرمایهگذاری در بازارسازی و نوآوری را کاهش داده است.
وضعیت ایران: غلبه رویکرد عرضهمحور
در ایران، استراتژیهای سیاستگذاری و حتی نگاه فعالان بخش خصوصی و هنرمندان، عموما عرضهمحور بوده است. در این رویکرد، اولویت با اقداماتی مانند موارد زیر بوده است.
حمایتهای مالی و یارانهای، ایجاد زیرساختهای فیزیکی (شهرکهای صنایع دستی، مراکز فرهنگی و نمایشگاهی)، آموزش و توانمندسازی هنرمندان و تولیدکنندگان، حمایت از تولید آثار هنری.
این اقدامات ارزشمندند، اما بدون بازار فعال و تقاضای پایدار، نتیجهای جز انباشت محصول بدون خریدار و اتکای دائمی به حمایتهای دولتی در پی نخواهد داشت.
تجربه جهانی: آغاز از تقاضا
در مقابل، کشورهای پیشرو در اقتصاد خلاق نشان دادهاند که توسعه پایدار این حوزه از سمت تقاضا (Demand-Side) آغاز میشود.
کره جنوبی: راهبرد «موج کرهای» (Hallyu) بر بازاریابی جهانی موسیقی و سریالها بنا شد. ابتدا مخاطب جهانی ایجاد شد و سپس ظرفیت تولید برای پاسخ به این تقاضا رشد کرد. انگلستان: سیاست Creative Britain با محوریت برندسازی و صادرات خدمات خلاق آغاز شد و نتیجه آن، حضور پررنگ برندهای طراحی، موسیقی و مد در بازارهای جهانی بود. چین: با تمرکز بر پلتفرمهای دیجیتال و بازارهای بینالمللی، ابتدا شبکه مصرفکننده را فعال کرد و سپس تولید و نوآوری داخلی را متناسب با آن تقویت کرد. هند: صنایع دستی و سینمای بالیوود از طریق مشارکت در نمایشگاههای جهانی و سرمایهگذاری در بازاریابی بینالمللی توانستند تقاضای خارجی را برانگیزند و بعد زنجیره عرضه را گسترش دهند.
پیامدهای عرضهمحوری در ایران
۱. انباشت محصولات بدون بازار: حجم بالایی از صنایع دستی و آثار هنری تولید میشود، اما در نبود تقاضای کافی، بسیاری از آنها به فروش نمیرسند. ۲. وابستگی به حمایتهای دولتی: تولیدکنندگان برای بقا چشم به یارانهها دارند، نه بازار. ۳. فقدان استراتژی صادراتمحور: ایران سهم بسیار کمی از بازار جهانی صنایع خلاق دارد، درحالیکه کشورهای همسطح (مثل ترکیه یا هند) حضور پررنگی در این حوزه دارند. ۴. غفلت از تجربه مخاطب: درحالیکه دنیا به سمت storytelling، طراحی تجربه و بازاریابی دیجیتال رفته، محصولات ایرانی اغلب بدون روایت و بستهبندی مناسب عرضه میشوند.
اقتصاد خلاق، بیش از آنکه بر تولید استوار باشد، بر بازار و تجربه مصرفکننده بنا شده است. ایران با ادامه عرضهمحوری، همچنان در چرخه تولید بدون مصرف گرفتار خواهد ماند. اگر میخواهیم از ظرفیت عظیم فرهنگی خود بهره ببریم، باید مسیر جهانی را بپیماییم: ابتدا تقاضا را برانگیزانیم، سپس زنجیره ارزش را تکمیل کنیم.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.