|

شفافیتِ نتیجه

از گزارش‌های صوری تا شاخص‌های واقعی در حکمرانی

یکی از واژگان پرکاربرد در ادبیات حکمرانی معاصر، واژه شفافیت است که حوزه نفوذ خود را به ‌طوری گسترده و فراگیر در همه ابعاد گسترانیده است و به کلید رمزی بدل شده که معیار محک کارآمدی و ناکارآمدی و صداقت و عدم صداقت است.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

محمدمهدی اشرفیان‌ رهقی -محقق و مدرس دانشگاه: یکی از واژگان پرکاربرد در ادبیات حکمرانی معاصر، واژه شفافیت است که حوزه نفوذ خود را به ‌طوری گسترده و فراگیر در همه ابعاد گسترانیده است و به کلید رمزی بدل شده که معیار محک کارآمدی و ناکارآمدی و صداقت و عدم صداقت است.

واژه‌ای که بسان شمشیری دولبه از یک سو پاسخ‌گویی و اعتمادسازی را تداعی‌گر است و سوی دیگر آن، تولید انبوهی از گزارش‌ها و آمارهای صوری که نه‌تنها خدمتی به ارتقای جامعه نمی‌کنند، بلکه به عاملی برای تخریب اعتماد عمومی بدل می‌شوند. این در حالی است که اغلب، «شفافیت فرایند» یعنی اطلاع‌رسانی درباره اینکه چه کاری در حال انجام است نیز جای «شفافیت نتیجه» یعنی آشکارکردن اینکه آن کار چه تأثیر عینی و ملموسی داشته است را می‌گیرد.

در حقیقت یکی از آفت‌های مبتلا به سازمان‌های ایرانی که تشدیدکننده وضع ترسیم‌شده است، گرفتارشدن در دام «فعالیت‌گرایی» (Activity Trap) است. این دام سبب شده‌ سازمان‌های دولتی و نیمه‌دولتی ساعت‌های بسیاری را صرف تولید گزارش‌های مفصل کنند که حاوی انبوهی از داده‌ها، فعالیت‌ها، تعداد جلسات برگزارشده، تعداد بازدیدهای میدانی، حجم اعتبارات تخصیص‌یافته و سایر موضوعات بی‌ربط و باربط دیگر است درحالی‌که پرسش مغفول‌مانده در بین این حجم از گزارش‌ها این است که این حجم از فعالیت، چه تغییر یا تأثیری در وضعیت موجود ایجاد کرده است. آیا رضایت در جامعه افزایش‌ یافته است و مشکل اصلی که برای حل آن این فعالیت‌ها طراحی شده بود، کوچک‌تر یا مرتفع شده است.

حل این آفت رهیافت گذار از شفافیت فرایند به شفافیت نتیجه است.

تصور کنید دولت به‌جای تمرکز صرف بر هزینه‌کرد بودجه، بر نتایج تأکید کند. برای مثال، در حوزه سلامت، شاخص تعداد واکسن تزریق‌شده که مصداق فعالیت انجام شده است، به‌تنهایی حائز اهمیت نیست، بلکه شاخص‌های نتیجه‌گرایی مانند کاهش نرخ بستری‌شدن یا افزایش امید به زندگی سالم است که در کانون توجه قرار می‌گیرد و بر اساس آن، بودجه و منابع تخصیص می‌یابد. این همان انتظاری است که از شفافیت نتیجه حاصل می‌شود.

شفافیت نتیجه (Outcome Transparency) به معنای افشا و آشکارسازی تأثیر نهایی (Impact) و نتایج عینی (Tangible Results) فعالیت‌ها، برنامه‌ها و هزینه‌های یک نهاد حکمرانی یا سازمانی است. این مفهوم یک گام فراتر از شفافیت فرایند (Process Transparency) است.

درحالی‌که شفافیت فرایند بر روی «چه کاری انجام می‌شود» متمرکز است، شفافیت نتیجه به این پرسش پاسخ می‌دهد که «آن کار چه تأثیری داشت؟». به بیان ساده‌تر، شفافیت نتیجه، پاسخ‌گویی بر مبنای عملکرد و اثربخشی است.

این مفهوم که حاصل تکامل تدریجی ادبیات حکمرانی خوب، مدیریت عملکرد عمومی و پاسخ‌گویی اجتماعی است. البته در چارچوب پاسخ‌گویی بر مبنای نتیجه مارک فریدمن، مدیریت عملکرد عمومی دونالد کتل نیز مورد توجه قرار گرفته بود. فریدمن به طور مشخص بر پرسش‌های «چقدر کار ما انجام شد؟» و «چه تأثیری روی زندگی مردم داشت؟» تأکید می‌کند. کتل نیز بر ضرورت اندازه‌گیری پیامدها به‌جای خروجی‌ها در بخش دولتی تأکید دارد.

همچنین مفهوم شفافیت نتیجه در قلب سه مکتب یا دیدگاه اصلی مدیریت دولتی نوین، حکمرانی خوب و سیاست‌گذاری مبتنی بر شواهد جای دارد. جایی که دولت‌ها موظف می‌شوند عملکرد خود را بر مبنای رضایت شهروندان ارزیابی کنند و شفافیت نه هدف، که وسیله‌ای برای بهبود کیفیت قانون‌گذاری، کاهش فساد و در نهایت ارتقای رفاه عمومی است و برای اینکه یک سیاست بتواند بر اساس شواهد ارزیابی و تنظیم شود، لازم است پیامدهای آن سیاست به طور شفاف، دقیق و عینی اندازه‌گیری و منتشر شود. در حقیقت باید گفت بدون شفافیت نتیجه، شواهدی برای سیاست‌گذاری وجود نخواهد داشت.

شفافیت نتیجه چهار رکن اساسی دارد و آن عبارت است از اندازه‌گیری پیامد به‌جای خروجی، پاسخ‌گویی فعال، قابلیت حسابرسی و اعتبارسنجی و در نهایت مرتبط‌بودن برای ذی‌نفعان.

این ارکان سبب می‌شوند‌ تمرکز بر شاخص‌هایی که تغییر در وضعیت ذی‌نفعان را نشان می‌دهند، ملاک ارزیابی‌ها شوند و نهادها نه‌تنها در برابر داده‌ها پاسخ‌گو هستند، بلکه باید به طور فعالانه پیامدهای رفتارهای خود را نیز منتشر و تفسیر کنند و توضیح دهند که این نتایج چگونه با مأموریت و اهداف آنان ارتباط دارد و این همه باید از تأیید شهروندان به‌ عنوان ذی‌نفعان اصلی در اقدامات حاصل شود. این چارچوب چهارگانه، پایه‌ای اساسی برای طراحی سیستم‌های شفافیت نتیجه‌گرا در سازمان‌های ایرانی فراهم می‌کند که بر اساس آن پیامدها بیش از فعالیت‌ها و نتایج بیش از گزارش‌های صوری و عوام‌فریبانه اعتبار دارد.

یک شاخص واقعی برای شفافیت نتیجه، قابل مقایسه و تداوم‌پذیر است: در یک بازه زمانی مشخص و به صورت پیوسته اندازه‌گیری می‌شود تا روند بهبود یا افول را نشان دهد. داده‌های آن توسط نهادهای مستقل داخلی یا بین‌المللی قابل‌ استناد و بررسی است و افراد را در مقابل اقدامات خود پاسخ‌گو می‌کند.

برای رسیدن به سطح مطلوبی از شفافیت نتیجه‌محور اما باید بازتعریف چارچوب گزارش‌دهی دستگاه‌های دولتی و سازوکارهای نظارتی را بر مبنای ارزیابی پیامدها در دستور کار قرار داد و استقرار سیستم ارزیابی آثار و پیامدها را قبل از تخصیص بودجه در دستور کار قرار داد.

بازنگری در نظام گزارش‌دهی دستگاه‌ها با تمرکز بر پیامدها، الزام دستگاه‌ها به ارزیابی اثرات پیش از تخصیص بودجه، ایجاد شاخص‌های نتیجه‌محور ملی با قابلیت مقایسه بین‌المللی و از همه مهم‌تر مشارکت‌دادن شهروندان و نهادهای مدنی در سنجش و تفسیر داده‌ها البته با چالش‌هایی نیز همراه است. مقاومت بوروکراسی در برابر پاسخ‌گویی بر مبنای نتیجه، دشواری در اندازه‌گیری پیامدها در حوزه‌های پیچیده مثل آموزش یا عدالت اجتماعی و نیاز به نهادهای مستقل اعتبارسنج که در ایران کمتر شکل گرفته‌اند، فقط بخشی از این چالش‌هاست. اما نباید فراموش کرد که حرکت به سمت شفافیت نتیجه، افزایش اعتماد عمومی به نهادها، جلوگیری از اتلاف منابع در پروژه‌های کم‌اثر و شاید از همه مهم‌تر تبدیل شفافیت از یک نمایش ظاهری به یک ابزار حکمرانی هوشمند را به همراه خواهد داشت.

باید به این درک نائل آمد که شفافیتِ نتیجه، یک انتخاب فنی نیست، یک ضرورت حکمرانی هوشمند در قرن بیست‌ویکم است. این نوع شفافیت، شهروندان را از حالت منفعل به ناظران و شرکای فعال در فرایند حکمرانی تبدیل می‌کند. زمانی که مردم نتایج ملموس و بهبودیافته را ببینند، نه‌تنها اعتمادشان بازمی‌گردد، بلکه مشارکت آنها برای حل مسائل پیچیده اجتماعی جلب خواهد شد. باید جرئت داشته باشیم که به‌جای پنهان‌شدن پشت کوهی از گزارش‌های صوری، خود را در برابر نتایج واقعی و شاخص‌های عملکردی پاسخ‌گو بدانیم. این، جوهره اصلی حکمرانی خوب است و ضروری است در این مسیر گام‌های ملموس و اقدامات روشنی شکل گیرد.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.