درباره زندگی و شخصیت محمد مصدق
سیمای مصدق از هاله اسطورهها
درباره روند ملیشدن نفت در ایران و تلاشهای دولت مصدق و همچنین کودتای 28 مرداد 1332 پژوهشهای زیادی انجام شده، اما با این حال زندگی خود مصدق کمتر مورد توجه بوده است. کتاب «آشوب» نوشته احمد بنیجمالی، با عنوان فرعی مطالعهای در زندگی و شخصیت دکتر محمد مصدق، اثری قابل توجه در این زمینه است. این کتاب نه تاریخنگاری یا تحلیل روندها و بازیگران صحنه سیاست ایران معاصر، بلکه رسالهای است درباره زندگی و شخصیت محمد مصدق.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: درباره روند ملیشدن نفت در ایران و تلاشهای دولت مصدق و همچنین کودتای 28 مرداد 1332 پژوهشهای زیادی انجام شده، اما با این حال زندگی خود مصدق کمتر مورد توجه بوده است. کتاب «آشوب» نوشته احمد بنیجمالی، با عنوان فرعی مطالعهای در زندگی و شخصیت دکتر محمد مصدق، اثری قابل توجه در این زمینه است. این کتاب نه تاریخنگاری یا تحلیل روندها و بازیگران صحنه سیاست ایران معاصر، بلکه رسالهای است درباره زندگی و شخصیت محمد مصدق.
نویسنده در دیباچه اثر نوشته که علیرغم گذشت چند دهه از ملیشدن صنعت نفت و مطرحشدن مصدق بهعنوان چهرهای ملی، میتوان گفت که زندگی و شخصیت و اندیشههای این چهره مهم تاریخ معاصر ایران هنوز در محاق قرار دارد. آنچه درباره مصدق مطرح شده عمدتا مربوط به سالهای پایانی عمر او است و درواقع حضور مصدق در نهضت ملیشدن نفت و دوران نخستوزیری او سبب شده که دیگر بخشهای زندگی شخصی و سیاسی او پیش از اردیبهشت 1330 مورد توجه زیادی نباشد. انگیزه اصلی نویسنده در کتاب «آشوب» بیرونکشیدن مصدق از این محاق و از خلال آن تاباندن نور بر قطعاتی مهم از تاریخ معاصر ایران بوده است. در عین حال پرداختن به زندگی مصدق امکانی برای راهیافتن به احساسات، آرزوها و دغدغههای نسلی از سیاستورزان ایرانی هم هست. نویسنده کتاب «آشوب» کوشیده روایتی جامع، همگون و در حد امکان منصفانه از زندگی طولانی و پرفرازونشیب مصدق ارائه دهد و به این نکته هم اشاره کرده که «البته واضح است که انسانها نه در خلأ، بلکه در بافت تاریخی و سیاسی خود عمل میکنند و از اینرو پردازش و تحلیل شخصیت جز در ذیل بازسازی این زمینه تاریخی میسر نیست». او معتقد است که در زندگینامهنویسی، فاصلهگرفتن از تحلیل خشک و رسمی و در عوض به کار بستن شیوههای روایی و نیز شخصیتپردازی، اگر متکی به مدارک و مستندات کافی باشد، نهتنها عیبی محسوب نمیشود بلکه نقطه قوت است.
قالب روایت همچنین این امکان را میدهد که پردازش و تحلیل شخصیت در حرکت و در امتداد قطعات زندگی انجام پذیرد، سایهروشنهای فرد بهتر آشکار شود و فراز و فرودهای دراماتیک تصویری زنده و واقعیتر را به نمایش بگذارد. با این حال نویسنده تأکید کرده که بهرهگیری از روایت هرگز به معنای یکیدانستن زندگینامه با رمان یا نمایش نیست. روایت قطعا نباید به اصول تاریخنگاری و تحلیل سیاسی لطمهای بزند یا اتقان علمی و سندی را پایمال جاذبههای زیباشناختی کند. او معتقد است که زندگینامه در مرز میان شخصیتپردازی و تاریخنگاری حرکت میکند و بنابراین باید در عین بهرهگیری از شیوهها و یافتههای هر دو حوزه، خصلت ویژه و متمایز خود را حفظ کند.
احمد بنیجمالی در ابتدای کتاب بهجز اشاره به شیوههای روایی اثر، درباره آشنایی با روانشناسی و روانکاوی در زندگینامهنویسی هم توضیحاتی داده است. او میگوید یافتههای این علوم چنانچه به شکل مناسب و دقیق در حد لازم به کار گرفته شود، قادر است زندگینامهنویس را در فهم شخصیت و بسیاری از ویژگیهای مهم و اغلب ناپیدای سوژهاش یاری دهد، از اصلیترین انگیزهها و خاستگاههای حرکت فردی و اجتماعی او پرده بردارد، مشکلات و حساسیتهای روانی و عاطفیاش را آشکار سازد، به چشمداشت و دریافت فرد از زندگی نزدیک شود و در مجموع تحلیل باورها و مواضع و کردارهای شخصی و حتی سیاسی را در بستری روانشناختی امکانپذیر سازد. در کتاب «آشوب» از این شیوه بهره برده شده است. این رویکرد در دهههای اخیر منجر به شکلگیری حوزههای مطالعاتی جدیدی چون سایکوبیوگرافی یا زندگینامه روانشناختی و روانشناسی سیاسی رهبران شده است. این مطالعات در امتداد سنت روانکاوی و با کاربست مفاهیم و نظریههای روانشناسی به تحلیل شخصیت و زندگی چهرههای سیاسی یا تاریخی میپردازند. نویسنده «آشوب» درباره این ویژگی کتاب نوشته: «بیماری مصدق و برخی خلقیات و ویژگیهای شخصیتی منحصربهفرد او، که پیوسته منشأ شایعات و گفتوگوهای فراوان بودهاند، ضرورت چنین نگاهی را اجتنابناپذیر میکرد. در عین حال، از مفهوم روانشناسی دریافتی موسع و عام در ذهن داشتم، چیزی فراتر از جنبههای آسیبشناختی و بیماریشناسانه. انگیزهها و محرکها، خاستگاههای فردی و طبقاتی، باورهای پایه، خلقوخو و منش، عواطف و هیجانات، شیوه و سبک رهبری، روش تصمیمگیری و آرزوها و آرمانهای سیاسی میتوانند اجزا و عناصر این چهارچوب روانشناختی باشند. در کنار روایت زندگی مصدق و در هر بخش سعی کردهام بر یکی از این عناصر متمرکز شوم».
در نهایت نویسنده میگوید که هدف اصلی کتاب «آشوب» بیرونکشیدن مصدق از هاله اسطورهای که سالها بر گرد او کشیده شده و نشاندن بر زمینه واقعی و تاریخیاش بوده است. در توضیحات خود کتاب نیز درباره این اثر آمده: «در طول بیش از نیمقرنی که از مرگ دکتر محمد مصدق میگذرد، شخصیت و کارنامه سیاسی او همواره محل نزاع میان گروههای مختلف بوده است. گروهی شیفتهوار مصدق را میپرستند و گروهی دیگر از او نفرت دارند. عدهای وی را میهنپرستی اصیل میدانند و عدهای دیگر بیگانهستیزی بیمار. اما مصدق بهراستی که بود؟ چرا نظرات در باب او تا این اندازه متناقضند؟ کتاب حاضر میکوشد تصویری مستند و جامع از کل زندگی مصدق به دست دهد: سالهای پرالتهاب کودکی، سالهای آغازین جوانی در دربار مظفرالدین شاه، ایام تحصیل در پاریس و سوئیس، بازگشت به ایران و آغاز حیات سیاسی، وزارت مالیه و والیگری فارس، روزهای پرتبوتاب تغییر سلطنت، کنارهگیری از سیاست در دوران رضا شاه و تبعید به بیرجند و سرانجام بازگشت به صحنه سیاست پس از شهریور ۲۰ و سالهای توفانی منتهی به کودتای ۲۸ مرداد. این کتاب بهخوبی نشان میدهد ویژگیهای شخصیتی یک رجل سیاسی تا چه حد میتواند بر سرنوشت او، تصمیمات او و فرجام مردمان تحت زعامتش اثر بگذارد».
«آشوب» بر اساس اسناد و مدارک دولتی، نشریات آرشیوی، مشروح مذاکرات مجالس وقت، خاطرات روزانه رجال و شخصیتها و گزارشهای سفارتخانههای خارجی نوشته شده است. همچنین نویسنده تلاش کرده که هیچ نوشته یا گفتاری از مصدق را از قلم نیندازد. او اشاره کرده که زندگینامه خودنوشت، مکاتبات منتشرشده و منتشرنشده، خاطرات و یادداشتها، رسالههای سیاسی و دانشگاهی، نطقهای پارلمانی و مصاحبهها، پیامها، اعلامیهها و سخنرانیهای عمومی و دولتی مصدق میراثی گرانقدر و منبعی سودمند برای هر روایتگر زندگی او محسوب میشوند. نویسنده هر گزارش اسنادی یا تاریخی را با گزارشهای مشابه و با اشارات خود مصدق مطابقت داده و برای هر مدعایی، در حد امکان، گزارشها و مدارک تقویتی را همراه ساخته است.
«آشوب» در نُه فصل با این عناوین نوشته شده است: «خانواده گسترده»، «مستوفی جوان»، «سرخورده از سیاست»، «صحنه»، «دولتمرد»، «رمانتیکها»، «بازنشستگی»، «درخشش» و «پیشوا».
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.