تکچهرهای از بیژن الهی
بیژن الهی در سالهای حیاتش به دلایل مختلف و ازجمله چاپنشدن منظم آثارش در حاشیه قرار داشت؛ هرچند با همان اندک آثاری که از او منتشر شده بود، شمایل شاعری پیدا بود که با جهانبینی مختص به خود، جهان شعریاش را با رفت و آمد میان گذشته و اکنون شکل داده بود.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
پیام حیدرقزوینی
بیژن الهی در سالهای حیاتش به دلایل مختلف و ازجمله چاپنشدن منظم آثارش در حاشیه قرار داشت؛ هرچند با همان اندک آثاری که از او منتشر شده بود، شمایل شاعری پیدا بود که با جهانبینی مختص به خود، جهان شعریاش را با رفت و آمد میان گذشته و اکنون شکل داده بود. تا همین اواخر بخش مهمی از شعرها و ترجمههای الهی در دسترس نبود تا اینکه مجموعهای از آثار او در قالب 12 کتاب در نشر بیدگل به چاپ رسید.
بهتازگی هم گزیدهای از آثار الهی در مجموعهای با عنوان «القصه» منتشر شده که مقدمهای خواندنی دارد و در بخشی از آن درباره علاقه شاعر به نیما آمده: «و چیزی حوالی چهارده سالم بود که در روزنامهها برخوردم به شعری از مردی به نام نیما یوشیج: خواب در چشم ترم میشکند... ندانستم یعنی چه، ولی جذبم کرد و هرچه بیشتر میخواندم، بیشتر جذب میشدم. بعدها بود که نیماشناس شدم: چیزها یاد گرفتم از شعر او که هنوز هم ندیدهام در سخن کسی. دیرترها، اما، شرارههایی از آن چیزها در نامههای خودش دیدم: چه نامههای متینی، بهبه! پس آنک به خودم گفتم و اینک به تو میگویم که در ایران نوین هیچ کبیری نیامده در هیچ زمینه فرهنگی الا نیما. و من از بس که دوستش داشتم آن ایام، شبی به خوابش دیدم. قهوهخانهام برد و چای داد. اما غمگین بود و پکر».
داریوش کیارس در یادداشت انتهای «القصه» نوشته که این گزیده نه انتخابی از بهترینهاست و نه گشتوگذاری سرخوش، بلکه تکچهرهای تمام و کمال از الهی به دست میدهد. از الهی پیش از این دوازده اثر در نشر بیدگل منتشر شده بود: «جوانیها»، «دره علف هزاررنگ»، «دیدن»، «مستغلات»، «اشراقها»، «نیت خیر»، «بهانههای مأنوس»، «حلاجالاسرار»، «زمرد و حمله»، «صبح روان»، «لورکا» و «نرودا».
این در حالی است که بیشتر آنچه پیش از مرگ الهی به چاپ رسید، آثاری بود که برخی نشریات، ازجمله «اندیشه و هنر»، در سالهای دور از او چاپ کردند. اگرچه قرار بود برخی آثار او در دهه 50 در انتشارات «پنجاهویک» منتشر شود، اما آنچه برای این انتشارات، که رویکردی متفاوت و نامتعارف در انتشار کتاب داشت، اتفاق افتاد باعث شد که انتشار بیشتر آثار او سالها به تعویق بیفتد و بسیاری از این آثار چند سال پس از مرگش منتشر شود. انتشار آثار الهی در سالهای اخیر نوری تاباند بر بخشی از ادبیات ایران که کموبیش مخفی مانده بود؛ جریانی که بهویژه با کندوکاو در دقایق زبان فارسی و نوعی آشناییزدایی از عادتهای زبانی، نگاهی نو به ادبیات کلاسیک فارسی، بهویژه ادبیات عرفانی، احیای ظرفیتهای نادیدهانگاشته در زبان فارسی و پیوندزدن تمامی اینها با ادبیات جهان مشخص میشد و به ادبیات رویکردی نامتعارف داشت.
از همینرو گذشتهگرایی شاعری همچون بیژن الهی نه یک گذشتهگرایی فرسوده، آنگونه که در گرایش استادان محافظهکار ادبیات مشهود است، که نوعی نگاه خلاق و نامتعارف به گذشته است که بخشی از آن از شناخت توأمان ادبیات کلاسیک و مدرن جهان نشئت میگیرد. از همینرو بازخوانی اشعار و ترجمههای بیژن الهی نوعی مواجهه دیگرگونه با سنت ادبی را نیز امکانپذیر میکند و این بازخوانی اکنون که آثار او به صورت مجموعهکتابهایی در دسترس است، بیش از گذشته که بیشتر این آثار در نشریات پراکنده بودند، میسر است. البته ناگفته نماند که پیش از انتشار کتابهای بیژن الهی در نشر بیدگل، نشریه «این شماره با تأخیر» شمارهای را به بیژن الهی اختصاص داد و گزیدههایی از آثار او را منتشر کرد و مدتی بعد از آن انتشار کتابهای او آغاز شد که شامل اشعار و ترجمههای او بود.
از این مجموعه، چند کتاب مثل «دیدن» و «جوانیها» به اشعار الهی اختصاص دارد. مجموعهشعر «دیدن» درواقع شامل چهار دفتر شعر از بیژن الهی است که بیشتر آنها در اواخر دهه 40 و آغاز دهه 50 سروده شدهاند و چنانکه داریوش کیارس در یادداشت پایان این کتاب اشاره کرده است، این کتاب قرار بوده در سال 51 در انتشارات «پنجاهویک» منتشر شود، اما این انتشارات در همان سال از ادامه فعالیت بازمیماند و طبعا کتاب «دیدن» نیز منتشر نمیشود. شش سال بعد از این اما، یعنی در سال 57، الهی بار دیگر اقدام به انتشار این مجموعه میکند، اما کتاب باز هم منتشر نمیشود و «دیدن» این بار هم از انتشار بازمیماند.
نام چهار دفتر شعری که در کتاب «دیدن» آمدهاند، عبارتاند از: «چارگوش خودی»، «گاهان»، «اتاق علفها» و «علف ایام». اولین شعر کتاب به سال ١٣٤٥ برمیگردد و آخرین شعر هم مربوط به نوروز ١٣٥١ است. «جوانیها»، دیگر مجموعهشعر منتشرشده از بیژن الهی است. شعرهای این کتاب قدیمیتر از شعرهای مجموعه «دیدن»اند و چنانکه از عنوان مجموعه نیز برمیآید این شعرها متعلق به روزگار نوجوانی و جوانی بیژن الهی هستند. «حلاجالاسرار» کتاب دیگری است که در این سالها از بیژن الهی منتشر شده است و به اینها باید اضافه کرد آنچه را که او از ادبیات غرب به فارسی ترجمه کرده بود و در سالهای اخیر در قالب کتابهایی منتشر شد که از آن جمله میتوان به «بهانههای مأنوس» اشاره کرد که ترجمههای الهی است از برخی از متون داستانی، ازجمله ترجمه بخشی از رمان «در جستوجوی زمان ازدسترفته» مارسل پروست، که الهی آن را با عنوان «تأمل ایام گذشته» ترجمه کرده و این عنوان درواقع برگرفته از مقدمه گلستان سعدی است.
«دره علفِ هزاررنگ» کتاب دیگر بیژن الهی است که آن هم به ترجمههایی از ادبیات جهان اختصاص دارد. این کتاب شامل ترجمههایی است از ویلیام شکسپیر، ادگار الن پو، آنتونیو ماچادو، ایپپه کیرو، فرناندو پهسوآ، آسیپ ماندلشتام، پل الوار، برتولد برشت، خورخه لوییس بُرخس، ژرژ سهفریس، سالواتوره کازیمودو، رفائل آلبرتی، گونر اکلوف، چزاره پاوهزه، یانیس ریتسوس، کارل کرولو، یوهانس بوبروسکی، واسکو پوپا، آلن رُب گرییه، زبیگنیو هربرت، سیلویا پلات، کریستف مه کل و پتر هانتکه. حضور این نامها در کنار هم خود نشان از وسعت دید مترجم و گستره وسیع و متنوع مطالعات و علایق ادبی او دارد؛ گسترهای که از کلاسیکترین تا مدرنترین نویسندگان و شاعران جهان را در بر میگیرد. «اشراقها: اوراق مصور آرتور رمبو» دیگر کتاب منتشرشده از بیژن الهی در زمینه ترجمه است. «اشراقها» با مقدمهای از بیژن الهی درباره آرتور رمبو و همچنین یادداشتی از او در چندوچون ترجمه این شعرها همراه است. این کتاب البته گویا یک بار در سال 62 توسط ناشری دیگر منتشر شده بود، اما در چاپ بعدی آن، اشکالات چاپ قبلی تصحیح شده است.
«مستغلات» هانری میشو نیز از دیگر ترجمههای بیژن الهی است. این کتاب چنانکه داریوش کیارس در یادداشت پایانی چاپ جدید آن اشاره کرده است، در سال 53 آماده انتشار بوده است اما در آن سال منتشر نمیشود و چند سال بعد در سال 59 با عنوان «ساحت جوانی» منتشر میشود که البته بیژن الهی کمی بعد نام آن را به «مستغلات» تغییر میدهد و کتاب در سالهای اخیر با همین عنوان و تصحیح چند غلط چاپی و اعمال برخی تغییرات در نشر بیدگل تجدید چاپ میشود. ترجمه «مستغلات» با دو مقاله از ریچارد المن و ژرژ پوله همراه است. فریدریش هُلدِرلین دیگر شاعری است که بیژن الهی شعرهایی از او را به فارسی ترجمه کرد. این ترجمهها نیز در سالهای اخیر در کتابی با عنوان «نیتِ خیر» به چاپ رسیده است.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.