چرا اینهمه رئالیتیشو تولید میشود؟
این روزها حجم تولیدات برنامههای موسوم به «رئالیتیشو» یا همان «نمایشهای واقعگرا» زیاد شده است. در هر مکان و هر زمان و هر لوکیشن و با هر مضمون و محتوا اقدام به تولید اینگونه برنامهها میشود.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
این روزها حجم تولیدات برنامههای موسوم به «رئالیتیشو» یا همان «نمایشهای واقعگرا» زیاد شده است. در هر مکان و هر زمان و هر لوکیشن و با هر مضمون و محتوا اقدام به تولید اینگونه برنامهها میشود.
سالها قبل مترجمان حوزه علوم ارتباطات وقتی به متونی با عناوین «رئالیتیشو» میرسیدند، مجبور بودند برای تعریف آن از نمونههای خارجی مثال بیاورند. اما اکنون گویا سرتاپای پلتفرمها سرشار از تولیدات رئالیتیشو است. اکنون سؤال این است که چرا این وضعیت حادث شده و اینهمه رئالیتیشو در ایران با چه هدفی تولید میشود؟
برای پاسخ به این سؤال میتوان ساحتهای مختلف دیگری را هم در این شمول قرار داد. به عنوان نمونه، آنچه در صنعت تبلیغات نشان داده میشود باید طبعا تمثیلی از وجود واقعیت در زندگیهای روزمره باشد. اما آنچه در این تبلیغات از زندگی عادی بازنمایی میشود، احتمالا تفاوتهای معناداری با واقعیت زندگی مردم دارد. اما مردم عادی به واسطه مشاهده تبلیغات فوق دچار نوعی اقناع کاذب میشوند. اکنون همین وضعیت با اندکی تفاوت درمورد رئالیتیشو مصداق دارد.
در تعاریف مربوطه گفته شده رئالیتیشو همان زندگی روزمرهای است که همه مردم دارند. برنامهسازان در موقعیتهای مختلف (مثلا مسابقه، گفتوگو، مستند و سرگرمیمحور) بخشی از زندگی افراد را روایت میکنند. برنامهای که بدون هیچ فیلمنامهای نهتنها اتفاقات خاص و سرگرمکننده را برای مخاطب به دنبال دارد، بلکه ادعا شده اطلاعات خوب و مفیدی را در اختیار مخاطب قرار میدهد.
اینجا تأکید اصلی بر همین «زندگی روزمره» است. اتفاقا نقطه هدف پلتفرمها هم تأکید روی همین زندگی است. اما چرا این روال عادی تا این اندازه اهمیت دارد که همه پلتفرمها با صرف هزینههای بسیار سنگین اقدام به تولید برنامههایی با همین مضمون کرده که احتمالا درآمد خاصی هم از آن بابت متصور نیستند؟ به نظر میرسد در این راستا دستور کار مشترکی بین صداوسیما و پلتفرمها وجود دارد. هرآنچه از سوی صداوسیما تولید شود، در بادی امر با انتقاد طیفهای گستردهای از افراد مواجه خواهد بود و فینفسه در راستای تایید وضع موجود قلمداد خواهد شد. به همین خاطر احتمالا این وظیفه برعهده پلتفرمها گذاشته شده که بعد از ماجرای کرونا پای آنها به خانههای مردم باز شده و تعداد زیادی سریال و برنامه و شو تولید و پخش کردهاند و مردم با آنها آشناتر هستند.
از آنجا که استانداردهای تولید محتوا برای این پلتفرمها به نسبت صداوسیما کمتر سختگیرانه است، لذا مردم این احساس را دارند که هرآنچه آنها تولید میکنند، میتواند قرابت بیشتری با ذهنیت و زندگی آنها داشته باشد. آنتونیو گرامشی، متفکر چپگرای ایتالیایی، معاصر موسولینی بود. او در تأملات خود مفهوم هژمونی و وضعیت طبیعیشدن هژمونی را به دقت صورتبندی کرده است.
وقتی بحث طبیعیسازی هژمونی در میان باشد طبعا این پلتفرمها ابزار خوبی برای طبیعیجلوهدادن آن هستند. اما چرا وقتی پای زندگی مردم عادی در میان است، از خود همان مردم دعوت نمیشود که در این برنامهها حضور پیدا کنند؟
پاسخ این است که باید به گونهای عمل شود که تودهها جامعهپذیر شده و باور کنند که وضع کنونی مناسب و قابل قبول است و دلیلی برای به چالش کشیدن آن وجود ندارد. این کار با واسطهگری روشنفکران نظم کنونی انجام میشود که امروزه به آنها سلبریتی گفته میشود. گرامشی معتقد بود روشنفکران/سلبریتیهایی تربیت میشوند که در کار حفظ و بازتولید مجموعههای مقتدرانه معنایی بوده و سعی در حفظ هژمونی مسلط دارند. این اقدام میتواند ذیل ارائه تولیدات فرهنگی متناسب در هر عرصه باشد. هدف کلی این است که هژمونی موجود کاملا طبیعی جلوه کند.
گرامشی اصطلاح «خودانگیخته» را برای توصیف طبیعی جلوهدادن خاستگاه شهودی هژمونی و ایدههای آن به کار میبرد. گویی این خودانگیختگی نتیجه هیچ فعالیت آموزشی نظاممندی نبوده و خودبهخودی و در متن زندگی روزمره وجود دارد. اهمیت حضور سلبریتیها در این است که آنها گروههای مرجع هستند و لذا بازنمایی این وضعیت با حضور آنان به معنای تبدیلشدن وضعیت به صورت یک عقل سلیم است.
اکنون هدف از ساخت رئالیتیشو کمی شفافتر میشود. میتوان متصور بود که نوعی کمبود یا «نبود» ناظر بر احساس زندگی عادی در مردم وجود دارد. این رئالیتیشو قرار نیست خلأ مربوطه را پر کند یا آن را نشان دهد، بلکه میخواهد این احساس را سرکوب کرده و به محاق ببرد. باید شرایط به گونهای بازنمایی شود که «همین است که هست». همین زندگی با تمام احساساتش ذیل وضعیت موجود باید کاملا طبیعی و عادی نشان داده شود. ما نباید احساسات دیگری داشته باشیم. مثلا این حس خاص که «این زندگی نیست که ما میکنیم» باید به قعر رانده شده و هرگز مجال بروز پیدا نکند. برای رسیدن به این وضعیت است که دست پلتفرمها برای هرگونه هزینه باز است، حتی اگر هیچ درآمد یا عایدی مشخصی هم برایشان به دنبال نداشته باشد؛ چراکه خود این پلتفرمها نیز در زمره کارگزاران همان روشنفکران/سلبریتیها هستند.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.