|

به بهانه بازگشت ریکاردو ساپینتو به استقلال

آن مرد با هزاران شوق آمد

آن مرد با شور و شوق آمد تا بنا بر گفته خودش، کار نیمه‌تمامش را به اتمام برساند. ساپینتو این روزها مثل تازه‌عروسی است که زندگی را مثل کارتون سیندرلا می‌بیند؛ همان سیندرلایی که با بوسیدن شاهزاده، دفترش بسته می‌شود تا بعد از ‌پایان رؤیایی این داستان افسانه‌ای،‌ هزاران نفر دچار «سندروم سیندرلا» شوند. هنوز کسی از سختی‌های بعد از آن بوسه عاشقانه ‌خبر ندارد.

آن مرد با هزاران شوق آمد

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

افسون حضرتی: آن مرد با شور و شوق آمد تا بنا بر گفته خودش، کار نیمه‌تمامش را به اتمام برساند. ساپینتو این روزها مثل تازه‌عروسی است که زندگی را مثل کارتون سیندرلا می‌بیند؛ همان سیندرلایی که با بوسیدن شاهزاده، دفترش بسته می‌شود تا بعد از ‌پایان رؤیایی این داستان افسانه‌ای،‌ هزاران نفر دچار «سندروم سیندرلا» شوند. هنوز کسی از سختی‌های بعد از آن بوسه عاشقانه ‌خبر ندارد. حالا مربی پرتغالی هم در همین حال و هوا سیر می‌کند؛ مسرور از بازگشت به تیم سابقش، با موجی از تشویق و تهییج رسانه‌ای که بله او یک قهرمان است که از هیچ‌ چیز نمی‌ترسد حتی از جنگ، نه مثل اسماعیل کارتال که «فلنگ»‌ را بست. او با جسارت به ایران برگشت و محق است که محرومیتش بخشیده شود. این عده حتی بر این باورند که محرومیتش هم از سر ناداوری و دشمنی همیشگی کمیته داوران با استقلال و هر‌کسی که به استقلال وابسته است، اعمال شده. اما آیا ساپینتوی خوشروی این روزها خبر دارد‌ اوضاع مدیریت در باشگاه استقلال چگونه است و تعدادی می‌خواهند هرطور شده دل مدیران هلدینگ را به دست آورند؟ آیا او که از آمدن VAR به فوتبال ایران سرمست است،‌ خبر دارد ‌در بین بازیکنانش کسانی هستند که ممکن است با او سر سازگاری نداشته باشند و تشکیل باند هم که در فوتبال ایران دیگر موضوع عجیبی نیست! حتما به او اطلاع داده‌اند که صفی از مدعیان پیش‌کسوتی منتظر هستند که فرصتی یک‌روزه به دست بیاورند و سریع خودشان را به نیمکت آبی‌ها برسانند؛ همان‌ها که همیشه هیچ مربی‌ای را نمی‌پسندند مگر اینکه علیه پرسپولیس صحبت کند.

احتمالش کم نیست که بعد از یکی، دو بازی، ساپینتو به همان مربی سابقی بدل شود که قبلا دیده بودیم. صورتی سرخ و خشم‌آلود از یک سوت نادرست،‌ زمین و زمان را به هم بدوزد و دوباره تیمش را به حاشیه ببرد. کاری که قبلا بارها انجام داد. اما داستانی که این وسط کسی توجه چندانی به آن ندارد،‌ دلایل احتمالی تمایل بی‌حدوحصری است که او برای آمدن به ایران از خود نشان داد. در‌حالی‌که مدیران استقلال با اسم ماتزاری بازی می‌کردند، او چمدان‌ها را بسته بود و به دنبال راهی برای رسیدن به ایران بود. از هر بُعدی که به داستان نگاه کنیم، این مسئله خیلی صریح و واضح نیست. ساپینتو می‌دانست ‌ایران درگیر یک جنگ تحمیلی شده و شرایط پایداری ندارد،‌ اما اصرار داشت ‌به ایران بیاید. بعد از آتش‌بس و بسته‌بودن پروازها می‌گفت ‌حاضر است زمینی خود را به تهران برساند. حالا هم که وارد شده، باز هم همان لحن را دارد، شاید اندکی ملایم‌تر؛ «آمده‌ام تا کار نیمه‌تمامم را به پایان برسانم‌». ساپینتو در حالی می‌خواهد این فصل غوغا کند که بدون تعارف یکی از سخت‌ترین فصل‌های فوتبال ایران پیش‌روی تیم‌هاست. همین استقلالی که او برایش غش و ضعف می‌کند، در آسیا باید به دیدار حریفانی برود که تا بن دندان مسلح هستند و هر لحظه از ستاره جدیدی رونمایی می‌کنند. تیمی که هنوز تمرینات درست‌و‌حسابی خود را آغاز نکرده،‌ کمتر از یک ماه دیگر باید دیدار سوپرجام را برگزار کند و تیمی که مقابلش به میدان می‌آید،‌ تراکتوری است که فصل قبل با سبقت از تمام مدعیان قهرمان شد و شاکله اصلی خود را برای امسال حفظ و اردوی آماده‌سازی خود را هم شروع کرده است. اگر ساپینتو با تیم ناآماده‌ای که از فصل قبل تحویل گرفته و همچنین حاشیه‌هایی همچون ماندن یا نماندن سیدحسین حسینی دردسرهای این تیم را پایان نداده، نتیجه نگیرد،‌ کسانی که او را آقای شجاع خطاب کرده‌اند ‌یا جسارتش را با سرمربی سابق پرسپولیس قیاس کرده‌اند، حرف تازه‌ای برای گفتن دارند؟ دفاعیه‌ای آماده کرده‌اند؟ اگر برخی از رسانه‌های ورزشی داخلی نگاه رنگی خود را کنار می‌گذاشتند، می‌دانستند که طبق قوانین فیفا،‌ اسماعیل کارتال می‌توانست به پرسپولیس بازنگردد و دستمزد خود را هم دریافت کند. احتمالا این‌گونه موارد، ارتباط چندانی با شجاعت یا ترسو‌بودن ندارد. آنچه‌ بخشی از هواداران و حتی پیش‌کسوتان استقلال را نگران می‌کند، این است که مبادا حضور ساپینتو در استقلال، پشت پرده‌هایی داشته باشد که کسی از آن خبر ندارد. آیا ممکن در میان مدیران باشگاه، فرد یا افرادی از این آمدن نفعی برده باشند؟ آیا این احتمال وجود دارد که در نبود سرمربی طراز اول برای هدایت آبی‌ها،‌ مرد پرتغالی با پیشنهادی درخور توجه ناگهان یاد کار نیمه‌تمامش در استقلال افتاده باشد؟ یا شاید او «دم‌دست‌ترین»‌ گزینه‌ای بوده که برگزیده شده است. همه این اما و اگرها زمانی قوت می‌گیرد که علی تاجرنیا، رئیس هیئت‌مدیره استقلال، درباره ماجرای قرارداد با کاریله و شکایت این مربی برزیلی گفته که در جلسه هیئت‌مدیره همه اعضا با حضور کاریله موافق بودند. به دنبال این موضوع، درخواستی برای جذبش ارسال شد که خارج از ضوابط نبود، اما اینکه شکل ارسال این قرارداد و پیام چطور بوده، اختلاف‌نظرهایی را به وجود آورده است. در باشگاهی که نشانه‌های آشفتگی در تصمیمات وجود دارد،‌ ساپینتو هم مزید بر علت می‌شود، مگر اینکه این بار بتواند «تمپر» خودش را کنترل کند. در غیر این صورت، او هم به یکی از دردسرهای ده‌ها مدیر استقلال اضافه خواهد شد. فقط کاش سینه‌چاکان مرد پرتغالی جواب می‌دادند که‌ در ایران همه دشمن استقلال هستند،‌ در قبرس هم داوران با او دشمنی داشتند؟ باور کنید اینکه شب و روز به دنبال خلق دشمن برای خود هستید، یک دهه است که این تیم را عقب انداخته. نه‌فقط ساپینتو،‌ فصل قبل هم همین داستان بود،‌ زمان نکونام هم همین صحبت‌ها تکرار می‌شد و این داستان مدت‌هاست که ادامه دارد. حالا قرعه به نام ساپینتو افتاده است. نمی‌دانیم با چه شرایط و ضوابطی به ایران آمده و تا چه اندازه دوست دارد‌ اتفاقات گذشته را مجدد تجربه کند. او با همان ترکیب گذشته روی نیمکت استقلال می‌نشیند؛ با خسرو حیدری و این بار ایمان عالمی. اما یک نفر شمشیر را از رو بسته و نشسته است تا حسابی مرد پرتغالی را با همان ادبیات خود تنبیه کند. حسن روشن هنوز لیگ شروع نشده و حرکتی از ساپینتو ندیده از او با بدترین ادبیات استقبال کرده است. خدا به روزهای آینده رحم کند؛ چون معلوم نیست ‌حسن آقای روشن چگونه می‌خواهد سرمربی آبی‌ها را ادب کند. شاید این فصل چندان هم خاطرات خوشی برای ساپینتو به جا نگذارد. لیگی که قرار است هر سه یا چهار روز یک بار برگزار شود و البته‌ حریفان آسیایی هم در کمین هستند. از سویی هوادارانی که مدت‌هاست خسته از سوءمدیریت باشگاه به ستوه آمده‌‎اند، احتمالا دیگر تحمل لغزش و ناکامی را نخواهند داشت.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.