|

درباره کتاب «آشنایی با تفکر تحلیلگرانه»

چگونه تحلیل کنیم

در فرایند زندگی ما نیازمند دانستن واقعیت‌ها هستیم و این دانستن از مسیر تحلیل خبرها، شعرها، رمان‌ها، فرمول‌های ریاضی، دستگاه‌های زیستی، فصل‌های کتاب درسی، مفاهیم و انگاره‌ها و جستارها و مقاله‌ها می‌گذرد. کتاب «آشنایی با تفکر تحلیلگرانه (واسازی تفکر و بررسی اجزای آن)» نقطه آغازی است برای حرکت در مسیر مهارت‌یابی در تحلیلگری. کتاب در چهار فصل درک مبانی نظری تحلیلگری، مراحل آغازین تحلیلگری، تحلیلگری به‌منظور فهمیدن چیزها و درک عمیق‌تر آنچه آموخته‌اید سامان یافته و با جداول، نمودارها و شکل‌های کمک‌آموزشی بسیار منظم و مرتبط تأکید دارد: پرورش ذهنیت تحلیلگرانه مستلزم آموزش است، و همچنین ممارست در بررسی تفکر خود با استفاده از ابزارهایی فکری که بتوان آنها را درمورد هر رشته‌ای به کار بست

چگونه تحلیل کنیم

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

جواد لگزیان: در فرایند زندگی ما نیازمند دانستن واقعیت‌ها هستیم و این دانستن از مسیر تحلیل خبرها، شعرها، رمان‌ها، فرمول‌های ریاضی، دستگاه‌های زیستی، فصل‌های کتاب درسی، مفاهیم و انگاره‌ها و جستارها و مقاله‌ها می‌گذرد. کتاب «آشنایی با تفکر تحلیلگرانه (واسازی تفکر و بررسی اجزای آن)» نقطه آغازی است برای حرکت در مسیر مهارت‌یابی در تحلیلگری. کتاب در چهار فصل درک مبانی نظری تحلیلگری، مراحل آغازین تحلیلگری، تحلیلگری به‌منظور فهمیدن چیزها و درک عمیق‌تر آنچه آموخته‌اید سامان یافته و با جداول، نمودارها و شکل‌های کمک‌آموزشی بسیار منظم و مرتبط تأکید دارد: پرورش ذهنیت تحلیلگرانه مستلزم آموزش است، و همچنین ممارست در بررسی تفکر خود با استفاده از ابزارهایی فکری که بتوان آنها را درمورد هر رشته‌ای به کار بست. کسی که می‌خواهد چنین ذهنیتی را در خود بپروراند باید یاد گرفته باشد که درباره مقاصد، اهداف، تبیین مسئله، اطلاعات، مفاهیم و... نقادانه بیندیشد. آنچه باعث می‌شود فرد بتواند تفکر تحلیلگرانه خود را واکاوی و ارزیابی کند، مهارت در کار با همین ابزارهای تحلیلگری است که می‌توان در هر رشته و زمینه‌ای از آنها بهره گرفت؛ چه در حوزه‌های بسیار فنی چه در زندگی روزمره. همین ابزارهای تحلیلگری است که باعث می‌شود فرد بتواند منطق اساسی هر رشته، موضوع، مشکل، یا مسئله‌ای را دریابد. به‌واسطه این ابزارها می‌توانیم آموخته‌هایمان را درباره رشته‌ها و موضوع‌های مختلف به کار ببندیم، آنچه را از تحلیل هر موقعیتی آموخته‌ایم بررسی کنیم و مسائل مختلفی را در انواع حوزه‌های فکری حل کنیم. اما هیچ قرص معجزه‌آسایی برای پرورش ذهنیت تحلیلگرانه وجود ندارد. تحلیلگری هم مثل تمام مهارت‌ها و توانایی‌ها مستلزم صرف وقت برای رسیدن به اشراف و درک عمیق است. هیچ میان‌بری وجود ندارد.

لیندا الدر، روان‌شناس آموزشی و ریچارد پل، معلم و متفکر آمریکایی، نویسندگان کتاب همچنین خاطرنشان می‌کنند برای تحلیلگری روش‌های متنوعی وجود دارد که هرکدام متخص به رشته یا حرفه فنی خاصی است. این نوع تحلیلگری‌ها اغلب مستلزم آموزش‌هایی است که ماهیتی تخصصی دارند. مثلا بدون تحصیل در رشته شیمی نمی‌شود تحلیل‌های معتبر شیمیایی انجام داد. ‌اما آنچه در این کتاب راهنما آمده چیزی است مشترک میان همه اشکال تحلیلگری، چون همه این شکل‌ها مستلزم تفکر هستند و هر تفکری هم دربردارنده اجزا یا مؤلفه‌های فکری مشخصی است. از نگاه لیندا الدر و ریچارد پل همه انسان‌ها فکر می‌کنند. این در ذات ماست. اما بخش اعظم تفکر ما به‌خودی‌خود سوگیرانه، مغشوش، جاهلانه یا پیش‌داورانه است. برای خوب فکرکردن باید دست‌کم مقدمات تفکر را، یعنی مؤلفه‌هایی را که هر جور اندیشیدنی بر پایه آنها صورت می‌پذیرد، بشناسیم. به‌عبارت‌دیگر باید یاد بگیریم تفکر را به اجزای سازنده آن تجزیه و تحلیل کنیم.

آنها در گام اول از هشت سازه یا مؤلفه تفکر می‌گویند: هرگاه فکر می‌کنیم، به منظوری و از منظری فکر می‌کنیم مبتنی بر مفروضاتی که هریک پیامدها و استلزاماتی دارند. از مفاهیم، انگاره‌ها و نظریه‌ها برای تفسیر داده‌ها، حقایق و تجربیات استفاده می‌کنیم تا برای پرسش‌هایی پاسخ بیابیم، مسائلی را حل کنیم، و درمورد موضوعی تصمیم‌گیری کنیم. پس هر تفکری: هدفی دارد؛ استنتاج‌هایی می‌کند؛ پرسش‌هایی برمی‌انگیزد؛ مفروضاتی دارد؛ اطلاعاتی را به کار می‌گیرد؛ استلزاماتی پیش می‌کشد؛ از مفاهیمی استفاده می‌کند؛ و دیدگاهی اختیار می‌کند. در فرازی از کتاب آمده‌ است که یکی از روش‌های مهم برای درک جستار، مقاله، یا فصل کتاب واکاوی مؤلفه‌های تفکر نویسنده است. پس از آن می‌توان تفکر نویسنده را براساس معیارهای فکری ارزیابی کرد. این مدل ارائه‌شده الگویی است برای همین کار:

1) هدف اصلی این مقاله عبارت است از... (اینجا سعی می‌کنید قصد نویسنده را از نوشتن این مقاله به درست‌ترین شکل بیان کنید. نویسنده می‌خواسته به چه هدفی برسد؟).

2) پرسش کلیدی که نویسنده به آن پرداخته عبارت است از... (اینجا هدفتان این است که معلوم کنید هنگام نوشتن این مقاله چه پرسش مهمی در ذهن نویسنده وجود داشته. پرسش کلیدی که در این مقاله به آن پرداخته شده چیست؟).

3) مهم‌ترین اطلاعات این مقاله عبارت‌اند از ...(اینجا می‌خواهید تشخیص بدهید اصلی‌ترین اطلاعاتی که نویسنده مقاله در تأیید ادعای اصلی‌اش آورده (یا پیش‌فرض گرفته) کدام است. دنبال حقایق، داده‌ها، مشاهدات، و/ یا شواهدی باشید که نویسنده از آنها در تأیید نتیجه‌گیری‌هایش استفاده کرده).

4) استنتاج‌های مهم در این مقاله عبارت‌اند از... (اینجا می‌خواهید معلوم کنید مهم‌ترین نتیجه‌گیری‌هایی که نویسنده به آنها رسیده و در مقاله آورده چیست).

5) مهم‌ترین مفهوم یا مفاهیمی که باید در این مقاله فهمید عبارت‌اند از... (برای پیداکردن این مفاهیم، از خودتان بپرسید مهم‌ترین انگاره‌هایی که برای درک روند استدلال نویسنده باید بدانید چیست؟ سپس به‌اختصار توضیح دهید نویسنده هریک از این مفاهیم را به چه معنایی به کار برده).

6) مفروضات اصلی که مبنای تفکر نویسنده بوده عبارت‌اند از... (از خود بپرسید: نویسنده چه چیزهایی را بدیهی گرفته [که لزوما بدیهی نیست]؟ مفروضات تعمیم‌هایی‌اند که نویسنده دفاع از آنها را در زمینه این مقاله لازم ندانسته و معمولا درستی‌سنجی نشده‌اند. درهرحال نقطه آغاز استدلال نویسنده همین مفروضات است).

7) الف) اگر این استدلال را جدی بگیریم، استلزامات آن عبارت‌اند از... (اگر مردم نگرش و استدلال نویسنده را جدی بگیرند چه پیامدهایی دارد؟ اینجا می‌خواهید معلوم کنید موضعی که نویسنده در این مقاله اختیار کرده چه تبعاتی دارد. منظور هم استلزاماتی است که نویسنده صراحتا بیان کرده، هم آنچه تلویحا از حرف‌هایش برمی‌آید).

ب) اگر استدلال نویسنده را جدی نگیریم، استلزامات آن عبارت‌اند از... (اگر مردم استدلال نویسنده را نادیده بگیرند، چه تبعاتی دارد؟)

8) دیدگاه(های) اصلی که در این مقاله آمده عبارت است از... (پرسشی که اینجا می‌خواهید به آن پاسخ دهید این است: نویسنده به چه موضوعی توجه داشته و از چه دیدگاهی؟ مثلا در این کتاب توجه ما به موضوع «واکاوی» بوده و دیدگاهمان درمورد این موضوع این است که واکاوی «لازمه درک» و کاربست مؤلفه‌های استدلال به هنگام تعمق درمورد مشکلات، مسائل، موضوع‌ها و... است).

اگر این اجزا و روابط متقابلشان را در مقاله، جستار یا فصل کتاب خوب بفهمید، قاعدتا باید بتوانید تفکر نویسنده را همدلانه و از زبان او بیان کنید. اینها اجزای ساختاریِ تعیین‌کننده همه استدلال‌ها هستند. مؤلفه‌‌های تشکیل‌دهنده هر تفکری اینهاست. برای تحلیل مقاله‌ها، جستارها، و فصل‌های کتاب می‌توان از این سازه‌های اصلی تفکر استفاده کرد. بر اثر چنین تحلیلی خواننده تفکر نویسنده را عمیق‌تر درک خواهد کرد. 

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.