|

آقای وزیر، معلم با سیلی صورتش را سرخ می‌کند!

می‌دانیم معلم فی‌نفسه معتبر است، اما صفاتی عارضی می‌تواند این اعتبار را تغییر دهد. موقعیت اقتصادی معلم یکی از آن جمله است و این را تمام کشورهای توسعه‌یافته دریافته‌اند، ولی در کشورهای شعارمدار، معلم را فقط شمع می‌بینند و بس. یک تفکر واقعیت‌گرا می‌داند که معلم باید مانند دیگر حرفه‌ها شغلی باشد که در آن عشق و هنر موج بزند، ولی وجه شغلی آن حذف نمی‌شود.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

حسن ذاکری-دبیر آموزش و پرورش: می‌دانیم معلم فی‌نفسه معتبر است، اما صفاتی عارضی می‌تواند این اعتبار را تغییر دهد. موقعیت اقتصادی معلم یکی از آن جمله است و این را تمام کشورهای توسعه‌یافته دریافته‌اند، ولی در کشورهای شعارمدار، معلم را فقط شمع می‌بینند و بس. یک تفکر واقعیت‌گرا می‌داند که معلم باید مانند دیگر حرفه‌ها شغلی باشد که در آن عشق و هنر موج بزند، ولی وجه شغلی آن حذف نمی‌شود. پس با شعارمداری نمی‌توان توفیق حاصل کرد. البته چون گفته شده بود اگر به‌عنوان شغل به آن می‌نگری رهایش کن، عملا این را تجربه کردیم؛ چراکه بسیاری از همکاران ما مطابق این نصیحت، عملا حرفه معلمی را در پشت مشاغلی همچون رانندگی اسنپ، تاکسی‌تلفنی و دیگر مشاغل موازی بازاری و... رها کردند. جناب وزیر با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی‌شود و معلم نمی‌تواند فدای بازی با معنویات شود. اگر تأمین اقتصادی معلم فراموش یا کم‌رنگ شود، مملکت فراموش می‌شود. چرا برای حقوق چند صد میلیونی مشاغل دیگر افزایش بیش از ۴۰درصدی اتفاق افتد، ولی تا تصمیم بر افزایش ۲۰‌‌درصدی حقوق معلم گرفته می‌شود؟ از سویی کاسبان بازاری با خیال راحت دستمزد خود را به هر میزان که بخواهند افزایش می‌دهند و تورمی افسارگسیخته که بسی فراتر از افزایش ۲۰‌درصدی حقوق معلم است، فاصله طبقاتی شدیدی میان این عاشق هنرمند با دیگر مشاغل ایجاد کرده است. 

برای مثال سری به شهر معدنی خواف می‌زنیم که حقوق کارشناس ارشد یا دکتر وزارتخانه شما کسری از حقوق کاردان کم‌سابقه معدن سنگان خواف است و در عوض به ‌دلیل صنعتی‌بودن شهر قیمت خدمات و کالا سر به فلک کشیده است. آقای وزیر یک وقت نگویید حقوق معلم نسبت به چند سال پیش چند برابر شده است؛ چراکه چنین جمله‌ای بیشتر نمای طنز دارد، زیرا خودتان بیشتر واقفید که تورم خیلی بیش از این افزایش داشته است. در کشوری که قرار بود نفت سر سفره مردم برود، سفره معلم آن‌قدر کوچک شده است که آن شعارهای رنگین شرمنده گوینده می‌شوند. در یک جامعه که ادعای عدالت دارد معلم باید با خون اعتبار چهره‌ای رنگین داشته باشد نه با سیلی صورتش را سرخ نگه دارد.

جناب وزیر، به بهداشت و درمان معلم چقدر بها داده‌اید؟ بیمه‌های انتخابی شما مایه شرمساری‌ است زیرا بیشتر مطب‌ها و داروخانه‌ها و مؤسسات خدمات بهداشت و درمانی بیمه فرهنگیان را قبول ندارند.

به رفاه معلم چه نگاهی دارید؟ در تابستان با خانواده خود برای اسکان به مدارس مراجعه کرده‌اید؟ کیفیت اسکان فرهنگیان را تجربه کرده‌اید؟ تأمین مسکن معلم چقدر برایتان مهم است؟ راستی یک ماه حقوق معلم چند پاکت سیمان می‌شود؟ سر کوچه شما که مصالح‌فروشی نیست که مثل خرید گوجه‌فرنگی آن مسئول قبلی ما را راهنمایی کنید. آینده معلم را چگونه طراحی کرده‌اید؟ هنوز فراموش نشده است که بازنشسته فرهنگی سال ۱۴۰۰ چهار سال خون دل خورد تا توانست هم‌ترازی ۹۰‌درصدی را تقریبا به دست آورد. خودتان بازنشسته خواهید شد ولی حیف شرایط من بازنشسته را نخواهید داشت. راستی پس از چهار سال که از بازنشستگی‌ام می‌گذرد نام خود را در ردیف دریافت‌کنندگان وام ۵۰ میلیونی یافتم ولی هزینه کفن و دفنم خیلی بیش از این است. بیایید اعتبار معلم را در انشای دانش‌آموزان ببینیم که وقتی پرسیده می‌شود می‌خواهید در آینده چه کاره شوید، انتخاب شغل معلمی رتبه آخر را دارد، زیرا دریافته‌اند که معلمی همه چیز می‌تواند باشد مگر شغل، مگر حقوق مکفی، مگر آسایش و اعتبار، مگر... . آقای وزیر از بسیاری از همکاران ماده ۲۸ پرسیدم چرا معلم شدید؟ جواب این بود: چاره‌ای نداشتیم. حتی دانشجو معلمان پس از طی پیچ‌و‌خم‌های فراوان گزینش می‌گویند: 

از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم.

آقای وزیر بیایید با هم بگرییم به آنچه دیده‌ام: همکارم در مغازه میوه‌فروشی پس از خرید میوه کم‌کیفیت به مغازه‌دار چنین گفت: معلمی حساب کنید. شما برنامه‌ریزان چه می‌کنید که باید مغازه‌دار معلمی را محاسبه کند؟ شما صاحبان صندلی چه می‌کنید که باید اعتبار معلم روی ترازوی میوه‌فروشی سنجیده شود؟ آقای وزیر بیایید با هم خجالت بکشیم وقتی می‌شنویم که پدر دانش‌آموزی به معلم می‌گوید: لطفا فرزندم را آموزش دهید تا اگر هیچ نشد یک معلم بشود. آیا می‌فهمید این جمله یعنی معلم پس از هیچ؟ آقای وزیر، بیش از چهار دهه از انقلابی گذشت که به قصد دستیابی به اعتلا به وقوع پیوست، ولی بگویید که چه کرده‌اید که معلمی آن‌قدر نابود شود که چنین پیامی از یک پدر دریافت کنیم؟ به خدا اگر زلزله‌ای کل مملکت را خراب کند بهتر از آن است که معلم خراب شود، زیرا ساختمان زودتر از فرهنگ نابودشده تجدید بنا می‌شود.

در پایان من شرمنده همکارانم هستم که از شما بخواهم پیگیر فوق‌العاده خاص نیز باشید، زیرا همان هم یک مسکن کوتاه‌مدت است.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.