چگونه مذاکرات، صحنه رقابت برای آینده نفوذ منطقهای و بینالمللی ایران است؟
بازی قدرت در سایه انرژی
اگرچه در ظاهر، مذاکرات هستهای ایران همواره حول محور دغدغههای امنیتی، نگرانی از تولید سلاح هستهای و پایبندی به رژیم عدم اشاعه تعریف شده، اما در لایههای پنهانتر این منازعه بینالمللی، ریشههایی اقتصادی، فناورانه و ژئوپلیتیکی نهفته است که کمتر در فضای رسانهای به آن پرداخته شده است.


حامد نقیلو، کارشناس سیاست خارجی: اگرچه در ظاهر، مذاکرات هستهای ایران همواره حول محور دغدغههای امنیتی، نگرانی از تولید سلاح هستهای و پایبندی به رژیم عدم اشاعه تعریف شده، اما در لایههای پنهانتر این منازعه بینالمللی، ریشههایی اقتصادی، فناورانه و ژئوپلیتیکی نهفته است که کمتر در فضای رسانهای به آن پرداخته شده است. درواقع، آنچه غرب بهویژه ایالات متحده و متحدان اروپایی آن را درباره تداوم غنیسازی در ایران نگران میکند، فقط به ملاحظات نظامی محدود نمیشود، بلکه بخشی از این حساسیت، ناشی از چشمانداز ورود ایران به بازار جهانی محصولات هستهای است؛ بازاری که شامل حوزههای راهبردی مانند تولید رادیوداروها، ایزوتوپهای پایدار، فناوریهای پرتودرمانی، سوختهای هستهای تحقیقاتی و حتی صادرات دانش فنی به کشورهای در حال توسعه است.
ایران، با پشت سر گذاشتن دورهای دشوار از تحریم و خوداتکایی فناورانه، به نقطهای از بومیسازی در چرخه سوخت هستهای رسیده که میتواند جایگاهی مستقل و حتی رقابتی در برخی از بازارهای حساس هستهای جهان کسب کند؛ جایگاهی که تاکنون در انحصار معدودی از قدرتهای جهانی بوده است. این دگرگونی فقط در سطح اقتصاد انرژی قابل تحلیل نیست، بلکه توازن سنتی قدرت در ساختارهای فنی و تجاری مرتبط با انرژی و فناوری هستهای را نیز به چالش میکشد. ازاینرو، تلاش برای مهار غنیسازی در ایران، به نوعی تلاشی برای جلوگیری از ظهور یک بازیگر مستقل و غیرهمراستا در بازارهای حساس فناوری پیشرفته نیز هست؛ بازاری که پیوندی تنگاتنگ با ساختارهای نفوذ و سلطه دارد. این نوشتار تلاش دارد تا ورای سطح رسمی مذاکرات، به بازخوانی نقشی بپردازد که انرژی هستهای -بهویژه در شکل غیرنظامی و فناورانه آن- در بازتعریف جایگاه ایران در نظام ژئوپلیتیکی و اقتصادی جهانی ایفا میکند؛ نقشی که بیتردید در قلب مقاومتهای پنهان و آشکار علیه دستیابی ایران به ظرفیتهای پیشرفته این حوزه قرار دارد.
قدرت چانهزنی؛ ایران و بازی بزرگ انرژی
درحالیکه برخی تلاش کردهاند مذاکرات هستهای ایران را صرفا در چارچوب یک توافق فنی محدود کنند، واقعیت این است که مذاکرات هستهای بخشی از راهبرد گستردهتر تهران برای افزایش نفوذ در معادلات بینالمللی محسوب میشود. انرژی هستهای نهتنها عاملی برای تأمین نیازهای داخلی، بلکه ابزاری در راستای افزایش قدرت چانهزنی در برابر تحریمها و فشارهای دیپلماتیک است. در سالهای اخیر، بسیاری از کشورها به بازی ژئوپلیتیک انرژی روی آوردهاند و ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. کشورهای اروپایی و آسیایی، در جستوجوی راهی برای متنوعسازی منابع انرژی خود، نهتنها به نفت و گاز ایران، بلکه به برق هستهای کشور نیز چشم دارند. این وابستگی میتواند در آینده نزدیک جایگاه ایران را در مذاکرات منطقهای مستحکمتر کند.
استفاده از انرژی برای پیشبرد دیپلماسی
یکی از مهمترین ابعاد پشت پرده مذاکرات، تلاش ایران برای کاهش تأثیر تحریمهای اقتصادی از طریق توسعه زیرساختهای انرژی است. وابستگی گسترده نیروگاههای برق کشور به گاز طبیعی، عملا توان صادراتی کشور را محدود کرده و قدرت چانهزنی ایران را در بازار انرژی کاهش داده است. در چنین شرایطی، سرمایهگذاری بر انرژی هستهای راهی برای آزادسازی منابع صادراتی و افزایش درآمدهای ارزی خواهد بود. از دیدگاه دیپلماتیک، ایران تلاش کرده است مسیرهای همکاری اقتصادی و انرژی را به عنوان ابزار بازدارنده در برابر فشارهای سیاسی به کار گیرد. برخی از مهمترین مزیتهای این راهبرد شامل مواردی مانند: افزایش وابستگی اقتصادی کشورهای منطقه به ایران است، به این معنا که صادرات برق و گاز ایران به کشورهای همسایه، موجب وابستگی متقابل شده و احتمال حمایت این کشورها از تحریمهای بینالمللی را کاهش میدهد. همچنین میتواند باعث کاهش تأثیر تحریمهای نفتی شود و با جایگزینی منابع انرژی، ایران امکان فروش گاز و برق را خواهد داشت که راهی برای جبران محدودیتهای ناشی از تحریمهای نفتی است. دراینبین از تقویت مذاکرات منطقهای هم نباید غافل شد که وابستگی انرژی کشورهایی مانند ترکیه، عراق و پاکستان به ایران، موجب خواهد شد که در مذاکرات امنیتی و اقتصادی، ایران در موقعیت برتری قرار گیرد.
بازدارندگی در برابر فشارهای بینالمللی؛ ایران و آینده ژئوپلیتیک انرژی
در شرایطی که فشارهای خارجی بر ایران افزایش یافته است، تهران به دنبال ایجاد سازوکارهای بازدارنده برای مدیریت تهدیدات بینالمللی است. انرژی هستهای، علاوه بر بُعد اقتصادی، میتواند نقش مهمی در تقویت توان بازدارندگی ایران در برابر فشارهای سیاسی و امنیتی داشته باشد. توسعه نیروگاههای هستهای و صادرات برق به کشورهای همسایه، موجب وابستگی بیشتر آنها به منابع ایران شده و احتمال اعمال فشارهای بینالمللی علیه کشور را کاهش خواهد داد. با کاهش وابستگی داخلی به مصرف گاز و نفت، ایران قادر خواهد بود این منابع را در بازارهای بینالمللی عرضه کند که موجب افزایش درآمدهای ارزی و کاهش آسیبپذیری اقتصادی کشور خواهد شد. کشورهایی که نیازمند انرژی ایران هستند، در سیاستهای تحریمی خود ملاحظات بیشتری اتخاذ خواهند کرد. این امر موجب تقویت قدرت چانهزنی تهران در مذاکرات منطقهای و جهانی خواهد شد.
چگونه انرژی هستهای موجب تقویت امنیت ایران میشود؟
یکی از ابعاد کمتربررسیشده در این زمینه، نقش انرژی هستهای در امنیت ملی و مقابله با تهدیدات خارجی است. انرژی، به عنوان یکی از ابزارهای قدرت، میتواند در راهبرد دفاعی و امنیتی کشور نقشی کلیدی ایفا کند. اگر ایران بهجای وابستگی به صادرات نفت خام، بر تولید و فروش برق و گاز متمرکز شود، امکان مدیریت تحریمها و کاهش آسیبپذیری اقتصادی کشور فراهم خواهد شد. همچنین کشورهایی که به انرژی ایران وابسته هستند، در تصمیمگیریهای نظامی و امنیتی خود ملاحظات بیشتری اتخاذ خواهند کرد که موجب کاهش تهدیدات علیه ایران خواهد شد. دراینبین صادرات انرژی ایران به کشورهای همسایه، موجب وابستگی متقابل خواهد شد و در معادلات ژئوپلیتیکی، ایران را به بازیگری تأثیرگذار تبدیل خواهد کرد.
تقاطع منافع، بازی زمان و آینده نظم انرژی منطقهای
در نقطهای که ایران و غرب دوباره بر سر میز مذاکره نشستهاند، تنشزدایی از یک سو و حفظ اهرمهای راهبردی از سوی دیگر، بازی پیچیدهای را رقم زده است. ایالات متحده و متحدانش، در تلاشاند تا با تثبیت سطحی پایین از غنیسازی و محدودسازی ظرفیتهای تحقیق و توسعه هستهای ایران، نهتنها دغدغههای امنیتی خود را برطرف کنند، بلکه مانع از ورود ایران به بازار جهانی فناوریها و محصولات هستهای شوند؛ بازاری که تا امروز در انحصار قدرتهای معدودی قرار داشته و حفظ این انحصار، بخشی از معماری قدرت غرب را تشکیل میدهد. از سوی دیگر، ایران با تکیه بر تجربههای پیشین، خطوط قرمز خود را بهروشنی ترسیم کرده است: حفظ ظرفیتهای غنیسازی در سطح صنعتی، استمرار چرخه کامل سوخت هستهای، تداوم تولید رادیوداروها و دیگر کاربردهای صلحآمیز و تضمین لغو مؤثر تحریمها. این موارد نهفقط خواستههایی فنی، بلکه اجزای راهبرد کلان تهران برای کاهش آسیبپذیری اقتصادی، افزایش نفوذ منطقهای و تقویت بازدارندگی ملی است. مذاکرات فعلی، برخلاف گذشته، دیگر صرفا عرصهای برای کنترل تهدید تلقی نمیشوند، بلکه میدان رقابتی برای تعریف نقش آینده ایران در نظم جهانی انرژی و فناوری هستند. از این منظر، هر توافق یا عدم توافق، نه پایان یک بحران، بلکه تعیینکننده مختصات بلندمدت تعامل ایران با ساختارهای قدرت جهانی خواهد بود.
آینده چه میگوید؟
اگر روند گفتوگوها به سمت توافقی واقعگرایانه و متوازن پیش برود، ایران میتواند وارد مرحلهای جدید از نقشآفرینی فناورانه در منطقه و حتی فراتر از آن شود؛ نقشی که نه با اتکا به سلاح -که جایی در دکترین هستهای ایران نداشته و ندارد- بلکه با سرمایهگذاری بر دانش، زیرساخت و نفوذ انرژی شکل گرفته است. اما اگر تلاش غرب برای مهار ظرفیتهای راهبردی ایران به قیمت حذف ابزارهای قدرت ملی ادامه یابد، احتمال گذار به الگوی بازدارندگی فناورانه مستقل قوت خواهد گرفت؛ مسیری پرهزینه اما برگشتناپذیر. ازاینرو آینده منازعه هستهای ایران نه در خطوط فنی توافق، بلکه در تقابل نگاهها به حق توسعه، عدالت فناورانه و بازیگری مستقل در جهان چندقطبی آینده رقم خواهد خورد. تهران امروز در موقعیتی ایستاده که نهتنها میتواند از یک بحران عبور کند، بلکه قابلیت آن را دارد تا تعریف جدیدی از قدرت در جهان پساانرژی فسیلی ارائه دهد؛ تعریفی که انرژی هستهای در قلب آن قرار دارد.