|

بخش خصوصی فرزند بیمار ایران

۲۶ خرداد ۱۳۴۵ شریف‌امامی، نخست‌وزیر وقت، در گزارش به سهامداران بانک توسعه صنعتی می‌گوید: «بخش خصوصی که هنوز دوران طفولیت خود را طی می‌کند، نخواهد توانست در میدان مسابقه با عملیات خیره‌کننده بخش دولتی همگام باشد مگر آنکه سیاست عملی دولت و اقدامات افسران و کادر دولتی به ضعف نسبی بخش خصوصی هوشیار بوده و مساعدت‌های مالی و فنی خود را به آن بخش بیش از پیش و با کمال حسن نیت افزایش دهند».

بخش خصوصی
فرزند بیمار ایران

۲۶ خرداد ۱۳۴۵ شریف‌امامی، نخست‌وزیر وقت، در گزارش به سهامداران بانک توسعه صنعتی می‌گوید: «بخش خصوصی که هنوز دوران طفولیت خود را طی می‌کند، نخواهد توانست در میدان مسابقه با عملیات خیره‌کننده بخش دولتی همگام باشد مگر آنکه سیاست عملی دولت و اقدامات افسران و کادر دولتی به ضعف نسبی بخش خصوصی هوشیار بوده و مساعدت‌های مالی و فنی خود را به آن بخش بیش از پیش و با کمال حسن نیت افزایش دهند».

حدود 60 سال بعد در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ وزیر اقتصاد وقت، آقای همتی در صفحه ایکس خود می‌نویسد: «در شرایط کنونی اقتصاد ایران چاره‌ای جز توانمندسازی بخش خصوصی و تغییر صحنه حکمرانی اقتصاد برای مشارکت آحاد جامعه در اقتصاد و استفاده حداکثری از سرمایه‌های عظیم ملی و ظرفیت‌های داخلی ندارد و برای نیل به این هدف راهبرد وزارت اقتصاد به بهبود محیط کسب‌وکار، حمایت از بخش خصوصی، تقویت رقابت‌پذیری اقتصاد ملی، تخصیص بهینه منابع و رفع تنگنای منابع مالی تولید متمرکز خواهد شد».

بخش خصوصی هم مولد و هم تولیدشده توسعه نظام سرمایه‌داری است. در قرن‌های ۱۸ و ۱۹ میلادی، بورژوازی غرب از درون خرده‌بورژوازی غربی متولد شد. به عبارتی توسعه نظام سرمایه‌داری غرب یک پویش درون‌زاد بوده که از بطن جامعه غربی و تلاشی نظام فئودالی حاصل شده است. ولی همین بورژوازی غرب (بخش خصوصی) هرگز بدون پشتوانه دولت و ارتش‌های غربی نمی‌توانست در مدت کوتاهی کل دنیا را فتح کند.

در سال ۱۸۵۳ که ناخدا «پری» آمریکایی لوله‌های توپ کشتی‌های جنگی‌اش را به سمت بنادر ژاپن نشانه رفت و تهدید کرد که یا آنجا را با خاک یکسان می‌کند یا ژاپن با شرکت‌های آمریکایی قرارداد تجاری ببندد، ژاپنی‌ها که تیغه‌های شمشیر سامورایی را در برابر توپ‌های آتشین غرب ناتوان دیدند، به ناچار پذیرفتند و به انزوای 200ساله خودخواسته خود پایان دادند. کمتر از نیم‌قرن طول کشید که ژاپن فئودالی با اصلاحات امپراتور میجی تبدیل به یکی از پرقدرت‌ترین کشورهای صنعتی و نظامی دنیا شود؛ طوری که در سال ۱۹۰۵ امپراتوری پرقدرت روسیه را در زمین و دریا شکست دهد. اگر دولت بریتانیا بخش زیادی از سهام شرکت نفت ایران و انگلیس را از دارسی نمی‌خرید، هرگز موفق به ادامه عملیات اکتشاف نفت در جنوب ایران نبود و هرگز موفق به کشف نفت نمی‌شد. اگر بخواهیم سراغ سرمایه‌داری‌های متأخر برویم، یکی از بهترین نمونه‌ها کره جنوبی است.

قطعا بدون اقدامات ژنرال پارک و حمایت دولت کره، امروز غول‌های صنعت لوازم خانگی سامسونگ و ال‌جی وجود نداشتند. مثال‌های تاریخی زیاد است ولی با کنار هم قراردادن آنها متوجه نکات اشتراکی می‌شویم. یکی اینکه هیچ بخش خصوصی‌ای بدون کمک و حمایت دولت موفق نمی‌شده است. دوم اینکه ابتدا بخش‌های خصوصی با سرمایه خصوصی شکل گرفته، سپس از حمایت دولت‌ها و آن هم حمایت‌های با حساب و کتاب برخوردار شده است. سوم اینکه این حمایت‌ها بعد از دو، سه دهه به نتیجه و بهره‌دهی رسیده است و بخش خصوصی توانسته در رفع بی‌کاری و پیشبرد اقتصاد کشور به دولت کمک کند. مالیاتی که شرکت نفت ایران و انگلیس طی 50 سال به دولت بریتانیا می‌داد، بیشتر از سهم درآمد ایران از نفت جنوب بود. شرکت‌های سامسونگ و ال‌جی علاوه بر ده‌ها هزار شغل، میلیاردها دلار درآمد برای کره جنوبی دارند. حالا پرسش این است که این بخش خصوصی که 60 سال پیش به گفته شریف‌امامی طفل نیازمند به کمک بود، امروز در چه وضعیتی است؟

آیا جوان برومندی شده است که اقتصاد کشور به آن تکیه دهد؟ آیا بعد از 60 سال کمک‌های دولت از ثروت عمومی به بخش خصوصی به شکل وام‌های کلان کم‌بهره و بعضا بلاعوض، قوانین گمرکی، کارگر ارزان‌قیمتی که کمترین دستمزد را در خاورمیانه‌ دریافت می‌کند و از ارزان‌ترین کارگران جهان و در حال له‌شدن است، بخش خصوصی ایران به بهره‌دهی رسیده است؟ این همه سوبسید انرژی و نیروی کار ارزان که هزینه تولیدی بخش خصوصی را به قیمت نابودی طبقه کارگر و متوسط به کمترین حد رسانده، آیا نتیجه‌ای داشته است؟ تا کی باید عموم مردم و ثروت عمومی قربانی و پیشکش بخش خصوصی شود؟ آیا اصلا قرار است که روزی بخش خصوصی ما به بهره‌دهی برسد یا‌ خیر، اصلا چنین برنامه‌ای وجود ندارد و شاید هدف اصلی بخش خصوصی نه اقتصاد ملی، بلکه پرکردن جیب معدودی  رانت‌خوار است.