واکاوی روابط ایران و اروپا در آستانه نشست فصلی شورای حکام در گفتوگو با ابوالقاسم دلفی
بیم و امیدهای روابط با قاره سبز
نشست دیپلماتیک نمایندگان ایران با مدیران سیاسی سه کشور اروپایی (فرانسه، انگلیس، آلمان) و اولاف اسکوگ، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، روز جمعه در کنسولگری ایران در استانبول برگزار شد. کاظم غریبآبادی و مجید تختروانچی، معاونان وزارت امور خارجه ایران، میزبان این نشست بودند که بر آخرین وضعیت مذاکرات غیرمستقیم هستهای و لغو تحریمها متمرکز بود.


نشست دیپلماتیک نمایندگان ایران با مدیران سیاسی سه کشور اروپایی (فرانسه، انگلیس، آلمان) و اولاف اسکوگ، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، روز جمعه در کنسولگری ایران در استانبول برگزار شد. کاظم غریبآبادی و مجید تختروانچی، معاونان وزارت امور خارجه ایران، میزبان این نشست بودند که بر آخرین وضعیت مذاکرات غیرمستقیم هستهای و لغو تحریمها متمرکز بود. غریبآبادی در شبکه اجتماعی ایکس تأکید کرد که ایران و تروئیکای اروپایی بر حفظ دیپلماسی و استفاده بهینه از آن مصمماند و در صورت نیاز، گفتوگوها ادامه خواهد یافت. کریستین ترنر، مدیرکل سیاسی وزارت خارجه انگلیس نیز با تأیید تعهد به گفتوگو، از پیشرفت مذاکرات ایران و آمریکا استقبال کرد. دیدار با اسکوگ که پس از نشست با تروئیکا انجام شد، نشاندهنده تلاش برای تقویت کانالهای دیپلماتیک با اتحادیه اروپاست.
این مذاکرات در حالی برگزار شد که ایران و آمریکا تاکنون چهار دور گفتوگوی غیرمستقیم با میانجیگری عمان را با نتایج سازنده پیش بردهاند و از همه مهمتر در آستانه نشست فصلی شورای حکام و بیم از فعالکردن مکانیسم ماشه قرار داریم. بنابراین به باور طیفی، این نشست گامی در راستای کاهش تنشها و پیشبرد دیپلماسی برای حل مسائل هستهای و تحریمها محسوب میشود. تحلیل این موضوع را در گفتوگویی با ابوالقاسم دلفی پی گرفتهایم. آنچه در ادامه میخوانید، ماحصل گپوگفت با سفیر اسبق ایران در فرانسه، صربستان، بلژیک، کلمبیا و شیلی است.
جناب دلفی، نشست فصلی شورای حکام در خردادماه که طیفی از ناظران معتقدند بیم و نگرانی بابت فعالکردن مکانیسم ماشه وجود دارد، باعث شد که تهران نشستهایی را با تروئیکای اروپایی انجام دهد که دور جدیدش در استانبول و در سطح معاون وزرای خارجه برگزار شد. به باورتان با این دست نشستهای پراکنده و این سطح از مقامات آیا میتوان لندن، پاریس و برلین را از اقدامات قهری علیه تهران بازداشت؟
موضوع اصلی ایران نیست، بلکه سیاستهای ترامپ است. همه میدانیم که دولت ترامپ از ابتدا با برجام، با روندی که مذاکرات را به ثمر رساند، با گروه 1+5، با دموکراتها چه دولت بایدن و چه اوباما، با حضور رقبا و... مخالف بود. به همین دلیل در دور جدید گفتوگوهای ایران و آمریکا که چهار دوره آن برگزار شده و در آستانه دور پنجم هستیم، ترامپ یک روند متفاوت را تعریف کرد و با ارسال نامه مستقیم و گفتوگوهای دوجانبه تهران-واشنگتن، نشان داد اساسا تمایلی ندارد هیچ بازیگر دیگری وارد این مذاکرات شود؛ نه روسیه و چین، نه اتحادیه اروپا و نه حتی سه کشور اروپایی عضو برجام. البته موضوع مناسبات اروپا و آمریکا از زمانی که دونالد ترامپ دوباره به کاخ سفید برگشته است، در مسائل دیگر هم چندان مناسب نیست؛ از موضوع ناتو گرفته تا جنگ اوکراین، جنگ تعرفهها و مسائل تجاری، مسائل مربوط به حوزه انرژی و نظایر آن. اما در بحث مشخص هستهای ایران، ترامپ بههیچعنوان تمایلی نداشت که بهجز مذاکره با ایران، هیچ بازیگر دیگری را دخالت بدهد.
طبیعتا اروپاییها هم مانند روسیه و چین از کنار گذاشتهشدن در مذاکرات هستهای ایران برخلاف مذاکرات برجام ناراضی بودند و از زمان آغاز مذاکرات مسقط و رم، بارها دیدیم که مقامات آلمانی، فرانسوی، انگلیسی و حتی اتحادیه اروپا نارضایتی خود را اعلام کردند و هرازگاهی برای نشاندادن توان دیپلماتیک خود به موضوع مکانیسم ماشه اشاره میکردند.
با این ادبیات اروپا سعی کرد نشان بدهد اگرچه در مذاکرات هستهای حضور ندارد، اما مکانیسم ماشه را در اختیار دارد و هنوز هم سایه برجام روی مذاکرات تهران-واشنگتن اثرات خود را دارد. به هر حال توافق هستهای ۲۰۱۵، امکانات و ابزارهایی در اختیار اروپاییها قرار داده است که هنوز میتوانند از آن استفاده کنند و محل تأثیر باشند. ضمن اینکه نباید فراموش کنیم بعد از سفر گروسی به تهران، اروپاییها سعی کردند از اظهارنظرهای مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه برنامه هستهای ایران برای خود یک محل مانور دیپلماتیک ایجاد کنند و دوباره موضوع فعالکردن احتمالی مکانیسم ماشه را مطرح میکردند.
مجموعه این شرایط باعث میشد که اروپا در این مدت تلاش کند یا خود را وارد مذاکرات کند یا به هر طریقی شده، منافع آنها نیز در این مذاکرات تأمین شود. اما همانطور که گفتم، آمریکاییها تمایلی نداشتند بازیگر دیگری وارد مذاکرات با ایران شود. در ضمن ما نیز در این مدت تلاش نکردیم که اروپا را وارد این معادلات کنیم.
یعنی مسیر ترسیمی ایران با اروپا از منظر شما محل سؤال و نقد است؟
بله، چون مصلحت این بود که با آغاز مذاکرات، روابط متناسب و متوازنی را با همه طرفهایی که در بحث هستهای ایران محل تأثیر بودند، داشته باشیم، نه اینکه مذاکرات موازی را انجام دهیم، اما به هر حال باید این روابط مدیریت میشد و آنها را هم در جریان مذاکرات با آمریکا قرار میدادیم، کمااینکه درباره روسیه و چین این کار را انجام دادیم. به هر حال نشستهایی را برگزار کردیم و مسکو و پکن را در جریان مذاکرات با آمریکا قرار دادیم. حتی با سفر منطقهای، کشورهای حاشیه خلیج فارس را هم در جریان این مذاکرات قرار دادیم. به همین دلیل جا داشت که رفتار مشابهی هم با اروپاییها انجام میدادیم. درحالیکه اکنون آخرین تلاشها و تماسها با اروپاییها انجام شد. اگر خاطرتان باشد، در دور چهارم مذاکرات که قرار بود در رم برگزار شود، بنا بود ما مذاکراتی در سطح وزرای امور خارجه با تروئیکای اروپایی داشته باشیم، اما به دلایلی که مطرح شد، این نشست به تعویق افتاد، به همین دلیل نشست تهران با اروپاییها هم کنسل شد و نهایتا مذاکرات ایران و تروئیکای اروپایی در سطح معاونان وزرای خارجه در استانبول برگزار شد.
به باور شما میتوانستیم نشستهای جداگانهای را انجام بدهیم؟
بله، اگر به هر دلیلی مذاکرات ایران و آمریکا در دور چهارم در رم به تأخیر افتاد، ما نباید مذاکرات با اروپا را هم کنسل میکردیم و باید این نشست را انجام میدادیم.
به چه دلیل چنین باوری دارید؟
آن دیدار ما با اروپا ربطی به مذاکرات ایران با آمریکا نداشت. ما میتوانستیم از ظرفیت آن نشست برای بهبود نسبی روابط با این سه کشور نهایت استفاده را ببریم و رابطه سرد کنونی را تا قدری تلطیف و تعدیل کنیم. نکته دیگری هم که باید بگویم، این است که اصولیتر، منطقیتر و حقوقیتر این بود که به جای سه کشور اروپایی، ما با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا وارد گفتوگو میشدیم و خانم گالاس را در جریان مذاکرات هستهای قرار میدادیم. به هر حال از نظر حقوقی و طبق برجام، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بهعنوان هماهنگکننده 1+5 در مقام اعضای برجام عمل میکند. همچنین اتحادیه اروپا، مسئول هماهنگی دیپلماتیک اعضای این اتحادیه نیز به شمار میرود.
یعنی قدرت دیپلماتیک پاریس، برلین و لندن پایینتر از بروکسل است؟
نه، قاعدتا این سه کشور از نظر وزن دیپلماتیک توان بیشتری دارند. به هر حال انگلستان و فرانسه دو عضو دائم شورای امنیت و دارای حق وتو هستند، بنابراین قدرت فشار و تأثیر آنها بیشتر از اتحادیه اروپاست.
پس این ادعای شما، اصل حرفتان را نقض میکند؟
نه، موضوع من چیز دیگری است؛ اینکه ما باید یک هماهنگی و توازن را رعایت میکردیم. یعنی همانگونه که چین، روسیه و کشورهای عربی را در جریان مذاکرات قرار دادیم، باید اروپاییها را هم در جریان قرار میدادیم و همزمان که سه کشور اروپایی عضو برجام را در جریان مذاکرات قرار دادهایم، باید مسئول سیاست خارجی را هم در جریان مذاکرات قرار میدادیم. بنابراین اصل حرف من این است که باید این اصل توازن حفظ شود.
با این اوصاف باید پرسید که نشست استانبول پیش از نشست فصلی شورای حکام کارگشاست؟
من اینجا هم انتقاداتی دارم.
به نشست استانبول؟
بله.
چه انتقاداتی؟
به هر حال نشست استانبول در سطح معاونان وزرای امور خارجه از سمت ایران برگزار شد و از همه مهمتر توازن و تناسب بین سطح مشارکتکنندههای ایران و سه کشور اروپایی حفظ نشد. یعنی معاون سیاسی وزیر امور خارجی ایران در استانبول حاضر شد، اما در طرف اروپایی، مدیرکلهای وزارت امور خارجه در این نشست حاضر شدند و این نقیصه از دوره برجام تاکنون ادامه یافته است. ما از همان دوران برجام این سطح نابرابر از هیئت مذاکرهکنندگان ایران و اروپا را پذیرفتهایم و همچنان ادامه دارد که نشانه خوبی نیست. چون اروپاییها ثابت کردهاند اگر بخواهند در موضوعی کارشکنی کنند یا از پذیرش تعهدی سر باز بزنند، سعی میکنند نشستها را با مدیرکلهای سیاسی وزارت امور خارجه پیش ببرند تا اینگونه توجیه کنند که برای تصمیمگیری باید با مقامات ارشد رایزنی کنند و اینگونه زمان طلایی برای مذاکره و توافق از بین میرود. در حالی که طرف ایرانی در سطح معاون وزیر امور خارجه وارد مذاکره شد که میتواند قدرت تصمیمگیری بالاتری داشته باشد.
نقد شما بیش از آنکه به رفتار تهران باشد، متوجه اروپاییها نیست؟
نه تا حدودی متوجه ما هم هست. متأسفانه اینجا باید این نکته را هم یادآور شد که تیم سیاست خارجی همان تیم مذاکرهکننده برجام است و با همان اندیشه و نگاه به مذاکرات کنونی نگاه میکند که کاملا اشتباه است.
به چه دلیل، چون معتقدید مذاکرات کنونی کاملا متفاوت از برجام است؟
صددرصد. شرایط کنونی در سال ۲۰۲۵ بهکل متفاوت از برجام در سال ۲۰۱۵ است. اکنون مذاکرات هستهای ایران با 1+5 نیست، بلکه مذاکرات هستهای مستقیم ما با آمریکا، آن هم در دولت ترامپ است. لذا آنچه در این چهار دور گذشته، کاملا متفاوت از برجام است. ترامپ هم بارها گفته که به دنبال برجام نیست، بلکه به دنبال یک توافق جدید است. پس قالب، شکل و محتوای این مذاکرات کاملا متفاوت است و باید تیم مذاکرهکننده این را هم لحاظ کند که با یک نگاه جدید، با یک سیاست جدید و با یک راهبرد و تاکتیک جدید وارد شود و با این قالب، شکل و محتوای تازه، اهداف خود را تنظیم کند. پس واقعا ما میتوانستیم در این مدت فضای سرد روابط با اروپا را تعدیل کنیم که نکردیم و همین امر باعث شده است اکنون اروپا و آمریکا در یک جبهه قرار بگیرند.
با این حال، طیفی از ناظران معتقدند بهبود روابط ایران و اروپا بیش از آنکه به سیاستهای ایران ارتباط داشته باشد، متوجه کمکاری قاره سبز است؟
ما باید دقیقتر به موضوع نگاه کنیم؛ میتوانستیم هوشمندانهتر عمل کنیم. من در مصاحبهای که سال گذشته با شما در «شرق» داشتم، بر این نکته تأکید کردم که وزارت خارجه دولت پزشکیان، بهبود روابط با اروپا را در دستور کار قرار دهد. درست است که آن زمان موضوع درگیریهای ایران و اسرائیل مطرح بود، بعد بازگشت ترامپ به کاخ سفید و شرایط دیگر باعث شد این مذاکرات انجام نشود و هرازگاهی ما دیدارهایی را در سطح معاونان سیاسی با طرفهای اروپایی داشتیم؛ درست است که اروپا بارها چراغ سبز ایران برای مذاکرات را نادیده گرفت، اما این را هم بپذیریم که ما هم در یک سال گذشته آنطور که باید نتوانستیم برای بهبود روابط با اروپا گامهای عملی و جدی برداریم. صادقانه ما جدیت نداشتیم.
به سؤال اول مصاحبه بازگردیم که بیپاسخ ماند؛ با این دست نشستها که به آن انتقاد دارید، آیا پیشاپیش هشدار میدهید که مکانیسم ماشه فعال خواهد شد؟
مذاکرات ایران و آمریکا تابع هیچ پارامتر دیگری نیست، اما اگر میتوانستیم روابط خود را با دیگر طرفها تنظیم کنیم، ضمن آنکه به رفع نگرانیهای خودمان منجر میشد، میتوانستیم آن را بهمثابه تقویت توان چانهزنی و افزایش اهرمهای مذاکراتی در برابر آمریکا به کار ببریم. ظاهرا ما حمایت روسیه، چین و همچنین کشورهای عربی را برای تداوم مذاکره با آمریکا داریم که به ما قدرت چانهزنی بالاتری داد. پس ضرر نمیکردیم که روابط با اروپا را هم بهگونهای تنظیم و تعریف میکردیم که آنها هم نه در جبهه آمریکا و در سایه فعالکردن مکانیسم ماشه، بلکه بهعنوان یک بازیگر حامی از مذاکرات عمل میکردند. اکنون موضوع بازی پلیس خوب و پلیس بد مطرح است و آمریکاییها روی فعالکردن مکانیسم ماشه توسط اروپاییها حساب باز کردهاند که میتواند یک اهرم فشار در برابر تهران باشد.
این جواب سؤال من نیست. آیا اروپا مکانیسم ماشه را فعال میکند؟
هیچ چیزی مشخص نیست. آن چیزی که مشخص است، این است که در نشست استانبول تیمهای فنی و معاونان سیاسی حضور پیدا کردند. یعنی اروپاییها میخواهند از میزان پیشرفت مذاکرات ایران و آمریکا مطلع شوند تا براساس آن رفتار خود را تنظیم کنند.
سؤال من بیپاسخ ماند؛ اروپا از اهرم خود استفاده خواهد کرد؟
نباید به دنبال جواب قاطع این سؤال باشیم؛ چون همانطور که گفتم واقعا مشخص نیست. اما اروپاییها هم نمیتوانند با تیم فنی در سطح مذاکرات ایران و آمریکا رفتار کنند؛ چون هم اروپا و هم ایران باید درک کنند که شکل، محتوا و قالب مذاکرات متفاوت از برجام است. پس اگر میخواهیم کاری انجام بدهیم، باید تیم سیاسی، آن هم در سطح وزرا عملا مذاکرات را کلید بزنند یا اینکه مذاکرات را با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پی بگیریم.
در فاصله کوتاه تا نشست فصلی شورای حکام به نظرتان فرصتی برای این کار وجود دارد؟
اگر اروپا بخواهد مکانیسم ماشه را فعال کند تا اواسط تیرماه بیشتر فرصت ندارد؛ چون بعد از آن دیگر فرصت لازم حقوقی برای فعالکردن مکانیسم ماشه تا پایان انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ در مهرماه ۱۴۰۴ وجود ندارد. پس هرچه بخواهد اتفاق بیفتد، در همین مدت و تا قبل از اواسط تیرماه خواهد بود. این را هم در نظر بگیریم که تیم فنی اروپاییها اشراف کامل روی موضوع هستهای ایران دارند و با گروسی و آژانس هم هماهنگ هستند. این نشستها میتواند بستر برای تفاهمهای اولیه را فراهم کند. اما به باور من اگر این اتفاقات زودتر روی میداد و نشستهای ما و اروپا در سطح وزرا انجام میشد، دیگر این نگرانیها را در روزهای منتهی به نشست فصلی نداشتیم که آیا اروپا مکانیسم را فعال میکند یا نه.
علاوه بر زمان کوتاه، اکنون ابزار هم محل سؤال است. آیا تهران اهرمی برای تعامل با اروپا و فعالنکردن مکانیسم ماشه دارد؟
به نظر من اکنون دو راهحل در اختیار ایران است؛ راه اول اینکه ما مذاکرات جدی و سیاسی در سطح وزرا و همچنین مذاکرات با نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا را کلید بزنیم و اختلافاتمان را با آنها حل کنیم تا مانع از فعالشدن مکانیسم ماشه شویم. راهحل دوم این است که مذاکرات با آمریکا را تا مرحله توافق پیش ببریم و خود آمریکا مانع از فعالکردن مکانیسم ماشه شود؛ چون قطعا نمیتوان انتظار داشت که ایران مذاکرات با آمریکا را تا مرحله توافق پیش ببرد و اروپا مستقلا مکانیسم ماشه را فعال کند.