• ایمالز جستجوگر کالا
  • |

    دیدار از خانه خالی فروید

    فرصتی دست داد که از خانه فروید در وین دیدار کنیم. خانه‌ای خوب، نه مجلل، در محله‌ای خوب که آن را به موزه فروید تبدیل کرده‌اند. با حیاطی که درخت بلوط کهنسالی در یک کنج و درخت عظیم و کهنسال زیرفون همسایه در کنج دیگر بر آن سایه افکنده است. طبق معمول برای بازدید از خانه و مطب فروید بلیت ۱۵ یورویی می‌فروشند که اهل محل ناچار نیستند بهای آن را در صد هزار تومان ضرب کنند و دیدارکننده هم کم نیست. فیلم مستندی هم از 10 سال پایانی و غم‌انگیز زندگی فروید نشان می‌دادند که بسیار دیدنی بود.

    دیدار از خانه خالی فروید

    فریدون مجلسی: فرصتی دست داد که از خانه فروید در وین دیدار کنیم. خانه‌ای خوب، نه مجلل، در محله‌ای خوب که آن را به موزه فروید تبدیل کرده‌اند. با حیاطی که درخت بلوط کهنسالی در یک کنج و درخت عظیم و کهنسال زیرفون همسایه در کنج دیگر بر آن سایه افکنده است. طبق معمول برای بازدید از خانه و مطب فروید بلیت ۱۵ یورویی می‌فروشند که اهل محل ناچار نیستند بهای آن را در صد هزار تومان ضرب کنند و دیدارکننده هم کم نیست. فیلم مستندی هم از  10 سال پایانی و غم‌انگیز زندگی فروید نشان می‌دادند که بسیار دیدنی بود.

     

    مقایسه با خانه‌های بزرگانی که دیده بودیم، این خانه بسیار خالی بود. اما عکس‌های مبل و اثاثیه محترمانه‌ای که زمانی خانه و مطب فروید و یکی از دخترانش را تشکیل می‌داده است، حکایت از دوران رونق کار و شهرت این نابغه زمان خود داشت. از کنجکاوی درباره دلیل خالی‌بودن نسبی آن خانه به پاسخ غم‌انگیزی رسیدم که دست‌کم برای من تازگی داشت، زیرا او را به‌عنوان بنیان‌گذار روان‌پزشکی و روان‌کاوی می‌شناختم و شناخت بیشتری درباره سرنوشت او‌ نداشتم. خانه خالی بود، زیرا در سال ۱۹۳۷ یعنی زمانی که حکومت هیتلری و نازیسم در قالب «آنشلوس» یعنی وحدت آلمان و اتریش خود را برای سلطه بر اتریش آماده می‌کرد، فروید ۸۱ساله بیمار درمی‌یابد که او نیز همچون انشتاین و مانس اشپربر و آرتور کستلر و... از تبار یهودی است و ناچار می‌شود به اتفاق همسر و دخترش، خانه و کاشانه را بگذارد و کتاب‌هایش را بردارد و بگریزد. به لندن می‌رود و خانه‌ای اجاره می‌کند و در آنجا سرطان امانش نمی‌دهد و چند ماه بعد می‌میرد!

     

    خواهرش ترجیح می‌دهد در وین بماند. به‌زودی به خانه فروید حمله می‌کنند و به یغما می‌برند و خانه خالی می‌ماند! و هنوز هم خالی است. خواهرش دستگیر می‌شود و او را به اردوگاه آشویتز می‌فرستند، کز وی خبری باز نیامد. نکته جالب دیگر در اسناد مربوط به فروید نامه او به دوست جوان‌ترش اشتفان تسوایک، نویسنده نامداری است که چندین کتاب او به فارسی ترجمه شده است. جالب‌بودنش برای این است که این نویسنده روزی سالوادور دالی نقاش پرآوازه سوررئالیست جوان را که مشتاق ملاقات با فروید بود، با چند نامدار دیگر در ماه‌های پایانی زندگی فروید در لندن به دیدار او می‌برد. دالی در همان دیدار با شوق بسیار پرتره‌ای البته به سبک ویژه خود از استاد می‌کشد. فروید احساس خودش را از آن دیدار در نامه زیر شرح می‌دهد. منظورش از آن جوان اسپانیایی در این نامه سالوادور دالی است.

       

    2 ژوئیه ۱۹۳۸

    دوست عزیز، دکتر [اشتفان] تسوایک

    دیدار دیروز من با کسانی که معرفی کرده بودید، دلیل خوبی است که از شما سپاسگزار باشم. زیرا پیش از آن، سوررئالیست‌ها را -‌که ظاهرا مرا به‌عنوان مراد خودشان برگزیده‌‌اند- افرادی کاملا (یعنی در حد الکل ۹۵ درجه) مردمانی عجیب‌ و غریب می‌دانستم. با این حال، آن جوان اسپانیایی با آن نگاه ساده‌لوحانه و پرشور و مهارت فنی انکارناپذیرش باعث شد در عقیده خودم تجدیدنظر کنم. در‌ واقع، بررسی تحلیلی چگونگی خلق چنین تابلویی، می‌تواند بسیار جالب باشد. از دیدگاه انتقادی، هنوز می‌توان بر این عقیده باقی بود که مفهوم هنر، گسترش را تا جایی روشن می‌کند که نسبت کمّیِ میان حجم ناخودآگاه و پردازش نیمه‌آگاهانه را در محدوده خاصی نگه ندارد. در هر صورت، این‌ چیزها [...] در شمار مسائل روان‌شناختی جدی‌ای هستند.

    با صمیمیت، فروید

    نازیسم و تعصبات جاهلانه‌اش نابود می‌شود، اما این فرویدها هستند که می‌مانند و کشورشان و جهان به آنها می‌بالند.