|

گزارشی از مراسم هم‌نشینی با نصرالله پورجوادی

اندیشه به‌عنوان امر تاریخی

نخستین هم‌نشینی فرهنگی انتشارات فرهنگ معاصر با عنوان هم‌نشینی با نصرالله پورجوادی، روز هجدهم اردیبهشت‌ماه در مجموعه فرهنگان فرشته برگزار شد. این نشست به نقد و بررسی مجموعه «تاریخ اندیشه، عرفان و ادبیات عرفانی» که توسط فرهنگ معاصر منتشر شده‌اند اختصاص داشت.

اندیشه به‌عنوان امر تاریخی

گروه فرهنگ: نخستین هم‌نشینی فرهنگی انتشارات فرهنگ معاصر با عنوان هم‌نشینی با نصرالله پورجوادی، روز هجدهم اردیبهشت‌ماه در مجموعه فرهنگان فرشته برگزار شد. این نشست به نقد و بررسی مجموعه «تاریخ اندیشه، عرفان و ادبیات عرفانی» که توسط فرهنگ معاصر منتشر شده‌اند اختصاص داشت. در این نشست نصرالله پورجوادی، علی‌اصغر دادبه، اکبر راشدی‌نیا، سعید کریمی و محمد سوری حضور داشتند و مدیر انتشارات فرهنگ معاصر نیز، توضیحاتی درباره چگونگی شکل‌گیری این مجموعه‌آثار ارائه داد. داود موسایی در بخشی از صحبت‌هایش اشاره کرد که در یکی از صحبت‌هایشان با دکتر پورجوادی این پرسش مطرح شده که آیا در مورد عرفان و عرفان ایرانی منابع منسجمی وجود دارد یا نه و از همین جا ایده شکل‌گیری این مجموعه آثار شکل می‌گیرد و قرار می‌شود مسئولیت کار با پورجوادی باشد.

در آن زمان کتاب «عهد الست» او آماده بوده و پس از آن پورجوادی چهره‌های دیگری را به این مجموعه اضافه می‌کند و به مرور کتاب‌های دیگر مجموعه آماده و منتشر می‌شوند. تاریخ اندیشه، مجموعه هفت جلد کتاب به نام‌های «عهد الست»، «‌آسمان جان: شرح و تحلیل دو داستان مثنوی»، «بابا طاهر: شرح احوال و نگاهی به آثار ابومحمد طاهر حصاص همدانی»، «مجالس عارفان، بیست‌و‌دو مجلس نویافته از ابوسعید ابوالخیر، خواجه یوسف همدانی و عارفی ناشناخته»، « تاریخ کهن قلندریه»، «پروانه و آتش: از حلاج تا حافظ، سیر تحولات یک تمثیل عرفانی در ادبیات ایران» و «آینه جانان: شرح احوال و آثار و اندیشه‌های شمس‌الدین دیلمی» است که با سرپرستی نصرالله پورجوادی و با همکاری برخی از اندیشمندان این حوزه مانند محمد سوری، سعید کریمی و مرضیه سلیمانی توسط انتشارات فرهنگ معاصر منتشر شده است. در ادامه گزیده‌ای از سخنرانی‌های این مراسم آمده است.

نصرالله پورجوادی: اهمیت تاریخ اندیشه

پژوهشگران ما اندیشه را باید به‌عنوان امری تاریخی در نظر بگیرند. ایده‌ها در جوامع مختلف متفاوت بوده‌اند و در طول تاریخ متحول شده‌اند. یعنی حالتی نسبی داشتند. مفاهیم نسبت به زمان و نسبت به جامعه و نسبت به دینی که آن را تعریف می‌کرده متفاوت از هم بودند. حالا تکلیف انسان چیست؟ ممکن است بپرسیم حالا اگر همه‌چیز با تحول و تغییر روبه‌رو بوده من چه چیزی را باید بپذیرم و حقیقت چیست؟ فایده این نوع نگاه این است که می‌فهمیم تمام ایده‌هایی که هویت فکری و ذهنی و عقلی ما را تشکیل می‌داده ایده‌های ثابت و لایتغیر نبوده‌اند. در این سال‌ها به‌خصوص در بین جوان‌ترها مد شده که می‌گویند ما آتئیست هستیم، در حالی که باید دید ایده آتئیسم چیست و از کجا به وجود آمده است.

اگر تاریخ اندیشه را در نظر بگیریم متوجه می‌شویم که در گذشته مسئله اثبات یا انکار خدا مطرح نبوده بلکه در جوامع دینی و به‌خصوص از دیدگاه عرفانی، مسئله بر سر شناخت خدا بوده است. درواقع مسئله این است که خدا را بشناسیم و ببینیم که صفاتش چیست؛ یعنی به عبارتی مسئله معرفت و شناخت مطرح است. این شناخت هم البته اوصافی دارد که باز در طول تاریخ دچار تغییر شده است. می‌خواهم بگویم مسئله آتئیسم درواقع یک‌جور ماقبل تاریخ اندیشه است؛ یعنی تا حدودی با درنظرگرفتن تاریخ اندیشه منقضی شده است. اثبات یا انکار یا دلایل وجود خدا یا دلایل عدم وجود، اینها چیزهایی است که در یک دوره‌ای برای عده‌ای مطرح می‌شده و مثلا اینکه ببینیم ابن‌سینا چه دلایلی برای اثبات وجود خدا داشته، امری تاریخی است.

من خدا را مثال زدم تا درواقع بر روی بالاترین موضوع دست گذاشته باشم، وگرنه تمام اندیشه‌ها و هر آنچه که ما به آنها اعتقاد داریم در معرض شناخت تاریخی قرار دارد. ما سعی کردیم کارهایی را پیش ببریم که در این راستا کمک‌کننده باشند. هرکدام از کتاب‌هایی که در این مجموعه منتشر شده‌اند این هدف را دنبال کرده‌اند. برای نمونه می‌خواهم به شکل مختصر درباره یکی از این کتاب‌ها و اهمیتش صحبت کنم: کتاب «مجالس عارفان» که آقای دکتر اکبر راشدی‌نیا آن را تصحیح کرده‌اند؛ کتاب شامل مجالس خواجه یوسف همدانی و ابوسعید ابوالخیر است. اگر بخواهم ده کتاب مورد علاقه‌ام را نام ببرم مسلما یکی از آنها این مجالس ابوسعید ابوالخیر است. چرا؟ برای اینکه در این کتاب لب‌لباب عرفان و فلسفه ایرانی بیان شده است. ما ابوسعید ابوالخیر را به‌عنوان یک صوفی یا عارف می‌شناسیم.

عارف کیست؟ این کتاب عارف را به ما معرفی می‌کند و می‌گوید که اصلا عرفان چیست. اگر می‌خواهید بدانید که عرفان چه تعریفی دارد توصیه می‌کنم که این کتاب را بخوانید. عرفان عبارت است از خویشتن‌شناسی یا خودشناسی. اساس این صحبت ابوسعید ابوالخیر این است که انسان، دو خود یا خویشتن دارد. یک خودی زمینی که در عالم محسوس است و به جز این، خویشتن دیگری هم دارد که جنبه مینوی دارد. هریک از ما یک هویت یا خویشتنی داریم که این در معرض زمان قرار نمی‌گیرد و فارغ از زمان و مکان است و جنبه مینوی و الهی دارد و وظیفه هریک از ما این است که این خویشتن خود را بشناسیم و این خویشتنی است که پیر نمی‌شود. هریک از شما امروز سنی دارید اما همان کسی هستید که در بیست سالگی یا سی سالگی بودید و همان کسی هستید که بعد از صدوبیست سال خواهید مرد. این خویشتن شما چیست؟ ابوسعید ابوالخیر در مجالس خودش توصیه می‌کند که در پی شناخت خود باشید تا بفهمید که هستید.

او داستانی نقل می‌کند که عرایضم را با آن ختم می‌کنم. می‌دانیم که پادشاهان ساسانی فلاسفه را مکمل خودشان می‌دانستند و به همین دلیل از آنها پذیرایی می‌کردند و آنها را نزدیک به خود قرار می‌دادند و با آنها مشورت می‌کردند. انوشیروان عادل یکی از کسانی بوده که گفته شده همیشه صد نفر از حکما و علما و فلاسفه کنارش حضور داشتند. در این کتاب دراین‌باره آمده: «قومی باشند که بر خویشتن باشند» یعنی ضد خودشان باشند چون ابوسعید می‌گوید شما برای اینکه آن خویشتن حقیقی را بشناسی باید بر خودی زمینی خط بکشی و این باید کنار برود. خودی زمینی حجاب است و باعث می‌شود که ما نتوانیم خویشتن حقیقی را بشناسیم. ابوسعید می‌گوید «قومی باشند که بر خویشتن باشند، ولکن خویشتن‌شناس باشند». حالا چطور می‌شود که هم بر خویشتن بود و هم خویشتن‌شناس؟

او درواقع خویشتن را در دو معنا به کار می‌برد و این همان چیزی است که حافظ می‌گوید «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز». ابوسعید سپس داستان را نقل می‌کند و می‌گوید: «چنین آورده‌اند که نوشروان عادل هر روز بامداد بفرمودی تا منادی کردند که: خویشتن‌شناسان را از ما درود دهیت». پس معلوم می‌شود خویشتن‌شناسان اطراف او نبودند و درواقع آن فلاسفه‌ای که پیرامونش بودند خویشتن‌شناس نبودند. خویشتن‌شناسان کسانی بودند که اهمیتی به پادشاهان نمی‌دادند و این فلاسفه بودند که نزد پادشاه می‌آمدند. خویشتن‌شناسان جای دیگری بودند. این خویشتن‌شناسی رکن اصلی حکمت و فلسفه و دیانت ایرانی است که با اندیشه هندی هم یکسان است چون هندی‌ها هم می‌گویند ما باید آتمن را بشناسیم و آتمن یعنی خویشتن. در این اندیشه وقتی شما آتمن را شناختی می‌بینی که آتمن همان برهمن است.

علی‌اصغر دادبه: فکر فلسفی و نگاه تاریخی

آقای دکتر پورجوادی به تاریخ اندیشه اشاره کردند و من در ادامه صحبت‌های ایشان به دو نکته اشاره می‌کنم. یکی اینکه تاریخ نشان می‌دهد یک مفهوم یا اصطلاح به یک شکل آغاز شده و سپس به شکل دیگری درآمده است. مثلا یکی از مباحث کلامی که بعدها عرفانی هم شد، بحث رؤیت است. وقتی اشعری به منبر رفت که از اعتزال توبه کند، به‌صراحت یکی از مسائلی که به‌عنوان توبه خودش مطرح کرد، این بود که تا دیروز معتقد بودم رؤیت ممکن نیست و از امروز معتقدم که هست. البته خود او هم به شکل صریح درباره رؤیت حرف نمی‌زند؛ مثلا به صراحتی که نظامی در قرن ششم با لجاجت می‌گوید که دید «پیمبر نه به چشمی دگر/ بلکه بدین چشم سر این چشم سر».

این موضوع بعدتر به مسئله‌ای سیاسی بدل شد و حتی به تفتیش عقایدی که معتزله‌ می‌کردند راه پیدا کرد. هفتاد، هشتاد سال بعد از این ماجرا که مسئله سیاسی فروکش کرد، گفتند با این چشم که نمی‌توان خدا را رؤیت کرد و مؤمنان با حس ششم در روز قیامت رؤیت می‌کنند. کمی بعدتر و نزدیک به عصر غزالی، نظریه بلاکیف مطرح شد که می‌گفت در روز رستاخیر، مؤمنان خدا را می‌بینند اما معلوم نیست چگونه و با چه وسیله‌ای. پس تا اینجا با سه ایده روبه‌روییم: چشم سر، حس ششم و نظریه بلاکیف. وقتی به غزالی و به‌خصوص فخر رازی می‌رسیم، این موضوع کاملا به امری عرفانی تبدیل می‌شود و می‌گویند مسئله رؤیت نوعی شهود و دیدار با چشم باطن است.

حافظ می‌گوید «روزی رُخش ببینم و تسلیم وی کنم» و این دیدن دیگر دیدن ابتدایی نیست. نکته دیگر که به آن اشاره می‌کنم این است که ما به زبان خودمان یک علم کلام داریم که امروز به آن ایدئولوژی می‌گویند و یک فلسفه هم داریم. کلام را می‌توانیم یک‌سویه‌نگری نام بگذاریم؛ چراکه می‌گوید همه باید آن‌گونه که من می‌بینم ببینند. از ایدئولوژی دموکراسی بیرون نمی‌آید اما نگاه فلسفی، نگاه همه‌سونگری است و وقتی در غرب و از عصر روشنگری، فکر فلسفی غلبه پیدا کرد، نگاه تاریخی به مسائل آغاز شد. گمانم این است که ما در بطن تاریخ خودمان این را داشته‌ایم.

شاعران ما هر مسئله علمی و عادی را مضمون قرار می‌دادند و از شیمی و فیزیک و... هرچه یاد می‌گرفتند در شعر استفاده می‌کردند و این موجب می‌شده که با خواندن اینها یک نوع جامعیت شکل بگیرد. ما این نگرش را داشته‌ایم و هیچ‌گاه حرکت فلسفی‌مان از بین نرفت. حتی بعد از تسلط جریان‌های مختلف، باز جریان عقلانی را داشتیم. در نتیجه به‌دلیل این میراث و آنچه که بعدا از غرب گرفتیم نگاه جدی‌تری پیدا کردیم. عرفان حکمت ملی ماست و امروز خیلی‌ها به عرفان می‌پردازند، اما چرا کارهای دکتر پورجوادی جور دیگری می‌شود؟ این به‌دلیل نگاه فلسفی و همه‌سونگری است که در کار ایشان وجود دارد. این نوع نگاه صرفا نظری هم نیست و نتایج عملی هم دارد. آزادی فکر و دموکراسی و نظایر اینها از این نوع تفکر بیرون می‌آید. یعنی ابتدا مسئله نظری مطرح است و این مسئله نظری بازتاب عملی دارد.

اکبر راشدی‌نیا: متون دست اول و تاریخ اندیشه

تاریخ اندیشه یکی از شاخه‌های مطالعات فلسفی و فکری است که به بررسی تغییر و تحولات ایده‌ها و نظریات و جریان‌های فکری در طول تاریخ می‌پردازد. تاریخ اندیشه در غرب حدود یک سده است که معمول است و به‌عنوان یکی از حوزه‌های مطالعاتی مورد بحث قرار گرفته؛ اما در کشور ما این حوزه مطالعاتی به شکل نظام‌مند جدی گرفته نشده است.

شاید همین دوره‌ای که به‌عنوان تاریخ اندیشه زیرنظر دکتر پورجوادی شکل گرفت و در فرهنگ معاصر منتشر شد یکی از معدود آثاری است که به‌صورت دوره‌ای در اینجا منتشر شده است. درباره تغییر و تحول مفاهیم در طول تاریخ صحبت شد اما این فقط محدود به مفاهیم نیست و شخصیت‌ها هم همین‌گونه هستند. در موارد زیادی نگاه ما به شخصیت‌های تاریخی‌مان همراه با جمود است. علاوه بر این، متون دست اول هم در تاریخ اندیشه جای می‌گیرند و یکی از اساسی‌ترین بخش‌های تاریخ اندیشه است. متون اولیه به ما امکان می‌دهند بدون واسطه و بدون تغییرات بعدی با موضوع روبه‌رو شویم. با خواندن متون اولیه می‌توان فهمید اندیشه‌ها در چه شرایط تاریخی و اجتماعی و فرهنگی و با چه هدفی شکل گرفتند.

سعید کریمی: کشف ناشناخته‌ها

کتابی که من در این مجموعه کار کردم؛ یعنی کتاب «آینه جانان» از کتاب‌های مهم در زمینه تصوف همدان است که اطلاعات خیلی کمی در این زمینه داریم. ما از تصوف همدان فقط آثار عین‌القضات را می‌شناختیم. چیزی که ما در این مجموعه می‌توانیم به تاریخ اندیشه اضافه کنیم تاریخ شهرها است. تاریخ شعرها جزو تاریخ اندیشه قرار می‌گیرد و همدان هم یکی از شهرهای ایران است که در تاریخ دینی ایران بسیار مهم بوده است.

یکی از شخصیت‌هایی که بعد از مرگ عین‌القضات متولد می‌شود، شمس‌الدین دیلمی است که از صوفیان ناشناخته است و یکی از ویژگی‌های مهم این مجموعه تاریخ اندیشه؛ کشف ناشناخته‌ها است. در کتاب‌های این مجموعه موضوعاتی مطرح شده که برای اولین‌بار درباره‌شان صحبت شده است. همچنین به شخصیت‌هایی پرداخته شده که کمتر شناخته شده بودند؛ از باباطاهر به‌عنوان یک شخصیت تاریخی گرفته تا «روضالمریدین» ابن یزدانیار و شمس‌الدین دیلمی.