نرخ مشارکت زنان ایران در بازار کار، یکپنجم مردان و پایینتر از سایر کشورهای منطقه است
توسعه، قربانی حمایت
بازار کار زنان ایران وضعیت غیرمنتظرهای را تجربه میکند. دادههای بانک جهانی حاکی از آن است که زنان کشورهای مسلمان و خاورمیانه کمترین میزان مشارکت در بازار کار جهان را دارند. از این میان، زنان ایران نسبت به زنان سایر کشورهای مسلمان و خاورمیانه وضعیت بدتری را تجربه میکنند.


بازار کار زنان ایران وضعیت غیرمنتظرهای را تجربه میکند. دادههای بانک جهانی حاکی از آن است که زنان کشورهای مسلمان و خاورمیانه کمترین میزان مشارکت در بازار کار جهان را دارند. از این میان، زنان ایران نسبت به زنان سایر کشورهای مسلمان و خاورمیانه وضعیت بدتری را تجربه میکنند. گزارش بانک جهانی نشان میدهد نرخ مشارکت زنان ایران در بازار کار فقط از عراق بالاتر است و برابر با افغانستان و پایینتر از عربستان و پاکستان است. از آن سو، دادههای مرکز آمار گویای آن است که از جمعیت حدودا 14 میلیون نفری بازار کار ایران، فقط در حدود دو میلیونو 200 هزار نفر زن هستند. این رقم پایین مشارکت زنان ایران در بازار کار، بهنوعی غیرمنتظره است؛ چراکه نهتنها باور عمومی نسبت به حضور زنان در اجتماع منعطفتر شده، بلکه شمار زنان تحصیلکرده رشد قابل ملاحظهای داشته است. از آن سو، بالارفتن سن ازدواج و افزایش میزان طلاق سبب شده است نیاز به استقلال مالی زنان بیشتر احساس شود.
تناقض عجیب در بازار کار زنان
حضور محسوس زنان ایران در دانشگاه و جامعه با آمارهای بازار کار همخوانی ندارد. واحد امور زنان و خانواده وزارت کشور اعلام کرده است که 62 درصد دانشآموختگان دانشگاهها زنان هستند و معاونت امور زنان و خانواده نهاد ریاستجمهوری هم گزارش داده است بیشتر از یکچهارم زنان کشور تحصیلات بیشتر از دیپلم دارند. این گزارشها در حالی منتشر میشود که آمارهای بازار کار ایران، گزارش غیرمنتظرهای دارد. بر اساس گزارش مرکز آمار، نرخ مشارکت زنان ایران در بازار کار حدود یکپنجم مردان است و از جمعیت نزدیک به 14 میلیون نفری شاغلان ایرانی، فقط حدود دو میلیونو 200 هزار نفر را زنان تشکیل میدهند.
همچنین براساس اعلام بانک جهانی، نرخ مشارکت زنان ایران در بازار کار 16 درصد برآورد شده است. هرچند مرکز آمار ایران عدد کمتری برای نرخ مشارکت زنان در بازار کار قائل بوده و آن را حدود 14 درصد میداند، اما همین عدد بانک جهانی هم بهخوبی گویای وضعیت نامطلوب اشتغال زنان ایرانی است. دادههای بانک جهانی حاکی از آن است که نرخ مشارکت زنان کشورهای مسلمان و خاورمیانه در بازار کار، کمترین رقم در جهان است و در این میان، نرخ مشارکت زنان ایرانی در بازار کار از بسیاری از کشورهای مسلمان و خاورمیانه پایینتر است.
بررسی مقایسهای نرخ مشارکت زنان ایرانی و زنان کشورهای منطقه در بازار کار حاکی از آن است که نرخ مشارکت زنان ایرانی در بازار کار فقط از عراق بالاتر بوده و برابر با افغانستان و پایینتر از عربستان و پاکستان است.
این اعداد و ارقام با بسیاری از واقعیات جامعه ایران همخوانی ندارد؛ از جمله اینکه نرخ تحصیلات دانشگاهی زنان کشور به طور محسوسی افزایش داشته و با رشد فرهنگ عمومی، مقاومتها نسبت به حضور زنان در جامعه کمتر شده است. از آن سو، بالارفتن سن ازدواج و افزایش میزان طلاق سبب شده است نیاز به استقلال مالی زنان بیشتر احساس شود. گذشته از این، صعود مداوم نرخ تورم و افت ارزش پول ملی موجب شده است که معیشت خانوار با دشواریهای متعددی روبهرو شود. اما درست در همین شرایط، وضعیت بازار کار از نرخ بسیار پایین مشارکت زنان در اقتصاد کشور خبر میدهد.
حمید حاجاسماعیلی، کارشناس بازار کار، این شرایط را غیرمنتظره میخواند و به «شرق» میگوید: تناقض عجیبی در بازار کار زنان وجود دارد که چندان قابل فهم نیست.
او تأکید میکند: بازار کار ایران همچنان بسیار مردسالارانه است و شمار شاغلان مرد حدود شش تا هفت برابر زنان است. از سوی دیگر، بسیاری از کارفرمایان هنوز حضور زنان را در بازار کار نامتعارف میدانند و تبعیضهای جنسیتی در زمینه دستمزد، شرایط کار و ارتقای مقام در موقعیتهای شغلی کاملا قابل لمس است. بنابراین احتمال دارد این فضای کار مردانه، زنان را نسبت به حضور در بازار کار بیانگیزه کرده باشد.
این کارشناس معتقد است نیاز جدی به بازنگری قوانین بازار کار وجود دارد و دولت باید مشوقهایی برای افزایش مشارکت زنان در اقتصاد در نظر بگیرد.
سمیه توحیدلو، جامعهشناس، اما این پدیده را عجیب نمیداند و به «شرق» توضیح میدهد: میزان مشارکت هر دو جنسیت زن و مرد در بازار کار کاهش داشته است و بسیاری از مردم به سوی مشاغل غیرمولد و کاذب گرایش پیدا کردهاند؛ مشاغلی که در آمار رسمی اشتغال ذکر نمیشود. در این میان، به نظر میرسد شمار زنانی که به سمت بازارهای غیررسمی کار گرایش داشتهاند، بیشتر است.
این جامعهشناس تأکید میکند: اساسا در بازار کار ایران، نوعی بیانگیزگی، رخوت و گرایش به روزمزدخوری ایجاد شده است. در طبقات پایین و دهکهای درآمدی ضعیف، معیشت بسیاری از مردم با کالابرگ و انواع یارانه میگذرد و کسری بودجه خانوار از طریق کارگری روزانه و مشاغل کاذب جبران میشود. گذشته از این، با افزایش همدلی جمعی در سالهای اخیر، شمار خیریهها افزایش پیدا کرده است و بسیاری برای تأمین مایحتاج خود به خیریهها و اعانه روی آوردهاند.
فاطمه عزیزخانی، عضو کمیته دستمزد شورایعالی کار، از بُعد دیگری به ماجرا میپردازد و به «شرق» میگوید: نگاه سیاستگذار به زنان حمایتی و نه توسعهای بوده و مدام زنان را در نقش جنس ضعیف تلقی کرده است. به همین جهت، اصطلاحاتی مانند زنان سرپرست خانوار و زنان بیسرپرست را باب کرده و برای این دسته از زنان، یارانه بیشتر و کمک نهادهای حمایتی را در نظر گرفته است. گذشته از این، قوانینی مانند به ارث رسیدن مستمری پدر برای زنان مطلقه یا به ارث رسیدن مستمری شوهر یا حق عائلهمندی و... را وضع کرده است. بنابراین انگیزه کار در جامعه زنان را تضعیف کرده است.
او در ادامه میگوید: از سوی دیگر، سیاستهای بازار کار عموما مردانه است و سهمیههای استخدامی یا تسهیلات بانکی و... معمولا با این پیشفرض تنظیم شدهاند که مردان متقاضی کار در بازار کار هستند و زنان باید در سایه حمایت آنان باشند. علاوه بر این، بازار رسمی کار هم نگاه مردسالارانهای دارد و هنوز توانایی زنان را همردیف با مردان نمیداند و سهم زنان از کرسیهای مدیریتی بسیار نازل است. بنابراین زنان بر حسب نیاز به مشاغل غیررسمی و کاذب روی آوردهاند و البته همین مشاغل کاذب و غیررسمی نیز بیشتر از آنِ زنان دهکهای پایین درآمدی است و زنان تحصیلکرده سهم ضعیفی در بازار کار ایران دارند.
مجموع این مسائل و تحلیلها حاکی از تأثیر درخور توجه سیاستهای حاکم بر وضعیت اقتصادی زنان و تضعیف انگیزه آنان برای حضور در بازار کار است.