|

معلمان گرفتار معیشت/ مقایسه حقوق معلم در ایران و سایر کشورها

در حالی که گزارش ها حاکی از کمبود قریب به ۸۰ هزار معلم در کشور است، معلمان از دستمزد ناچیز خود و مشکلات عدیده معیشتی می گویند.

معلمان گرفتار معیشت/ مقایسه حقوق معلم در ایران و سایر کشورها

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق، سال گذشته اعلام شد آموزش‌وپرورش با کمبودی مواجه است که البته در ساختار رسمی کشور کمتر کسی به آن واکنش نشان داد؛ ۸۰ هزار معلم کمتر از نیاز. 

به گفته رئیس کمیسیون آموزش مجلس امسال ۸۰هزار کلاس بی‌معلم ماند. 

میانگین حقوق معلمان در سال گذشته، ۱۶ میلیون و ۴۲۰ هزار تومان بود؛ میانگینی از مزد معلمی که تازه‌استخدام شده تا کسی که با بالاترین درجه شغلی یعنی استادمعلم بازنشسته شده است. این رقم برای ۲۴ ساعت تدریس موظف هفتگی، بدون اضافه‌کاری محاسبه شده بود. امسال هم با اجرای پرحاشیه و ناقص قانون رتبه‌بندی، نهایتا میانگین حقوق معلمان حدود ۲۰ میلیون تومان اعلام شد. آن هم در حالی که طبق محاسبه گروه کارگری در کمیته دستمزد، خط فقر نسبی برای یک خانواده بر اساس هزینه‌های امروز حدودا ۳۵میلیون تومان است. 

این یعنی رقم دستمزد معلمان فقط روی کاغذ رشد کرد و در میدان واقعی اقتصاد، بی‌رمق و حتی بی‌اثر است.

 

رتبه‌بندی؛ قانونی با صدها اعتراض بی‌پاسخ

طبق قانون رتبه‌بندی، معلمان به پنج طبقه تقسیم شده و حقوق آن‌ها به‌طور مستقیم به این رتبه‌ها وابسته است. البته با اینکه دولت سیزدهم در سال ۱۴۰۱ مدعی شد این قانون را اجرا کرده، اما صدای اعتراض فرهنگیان هنوز بلند است. شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، به‌همراه دیگر تشکل‌ها، اجرای ناقص و تبعیض‌آمیز این قانون را نشانه بی‌توجهی به معیشت و شأن معلمان می‌دانند.

اعتراض‌ها در این باره از مدت‌ها پیش شروع شده اما هر سال در آستانه‌ی روز معلم، شکل علنی‌تری به خود میگیرد. 

امسال نیز، یازدهم اردیبهشت‌ماه، معلمان شاغل و بازنشسته در شهرهایی مثل کرمانشاه، هرسین و شیراز، مقابل ادارات آموزش‌وپرورش ایستادند و به وضعیت معیشت خود اعتراض کردند. خواسته‌هایشان ساده و بدیهی، اما تلخ بود: بهبود معیشت، دسترسی به امکانات رفاهی، آزادی تشکل‌یابی و تأمین حداقل‌های زندگی.

شعارهایش نیز حول چند محور اصلی شکل گرفته بود که شامل پرداخت ۶۰ درصد باقیمانده‌ی سنوات پایان خدمت، معوقات رتبه‌بندی، و پاداش‌هایی که هنوز پرداخت نشده، می شد.

معلمان می‌گویند تأخیر در اجرای طرح‌ها و پرداخت‌ها، باعث افت ارزش پول و بی‌اثر شدن آن‌ها شده.

 

دستمزد ۲۵۰دلاری معلمان ایرانی در برابر جهان

برای درک عمق بحران بی‌توجهی به معلمان در ایران، کافی‌ست نگاهی به وضعیت معلمان در سایر کشورها بیندازیم. 

برای مثال در سوئیس و لوکزامبورگ، معلمان سالانه نزدیک به ۹۰ هزار دلار حقوق می‌گیرند. در آمریکا و کانادا، این عدد به ۷۵ هزار دلار می‌رسد و در آلمان حدود ۵۵ هزار دلار است. حتی در ایالت نوردراین وستفالن آلمان، یک معلم دبیرستان با هشت سال سابقه، ماهانه حدود ۴۷۸۰ یورو حقوق می‌گیرد.

این رقم در کره‌جنوبی برای یک معلم ابتدایی بدون سابقه، ۳۴ هزار دلار است. در ایتالیا ۳۲ هزار، در یونان ۲۰ هزار و در ترکیه، حداقل ماهانه ۱۲۲۳ دلار است.

درحالی که در ایران متوسط حقوق سالانه‌ی معلم چیزی تنها حدود دو هزار و۵۰۰ دلار است. 

این فاصله فقط اقتصادی نیست، نشانه‌ای‌ست از تفاوت نگاه به معلم. 

در ایران معلمان با سال‌ها سابقه و تخصص معترض هستند آن هم نه برای رفاه بلکه برای زنده‌ ماندن و گرداندن معیشتشان.

افزایش حقوق متناسب با تورم، بهبود خدمات رفاهی، اجرای کامل و بدون تبعیض قوانین حمایتی مثل رتبه‌بندی، و پرداخت مطالبات معوقه، همه چیزی است که آن‌ها میخواهند و البته همه آن چیزی است که سالها مسئولان برایش وعده‌های رنگین میدهند ولی هنوز هم روی زمین مانده است.

با این همه، مشکلات فقط مربوط به حقوق ماهانه هم نیست. پای درددل فرهنگیان که بنشینید، درمیابید که از بحث بیمه‌های درمانی و بیمه‌های تکمیلی گرفته تا پاداش پایان خدمت و سایر تسهیلات رفاهی نیز برایشان تبدیل شده به یک مطالبه دائمی. مطالبه‌ای که هنوز هیچ پاسخ روشنی جز وعده و وعید نگرفته است.

تازه‌ترین وعده‌ای که به فرهنگیان داده شده، مربوط به ترمیم حقوق کارمندان دولت است. یکی از اعضای شورای حقوق و دستمزد اعلام کرده که این دستورالعمل تصویب شده و شامل افزایش حقوق از حداقل چهار تا حداکثر ۱۴ میلیون تومان است. 

البته هنوز این طرح به مرحله اجرا نرسیده و سابقه طرح‌های مشابه نیز بدبینی‌ها به این دست وعده‌ها را تشدید کرده است.

بسیاری از فرهنگیان می‌گویند که تجربه‌های قبلی مثل همین رتبه‌بندی، نشان داده که وعده‌های رفاهی در عمل، یا دیر اجرا می‌شوند یا ناقص.

در تمام این سال‌ها معلمان نه فقط برای آموزش، که برای زنده ماندن هم جنگیده‌اند. جنگی نابرابر که در آن معلمان نه قدرت لابی دارند، نه ابزار رسانه، نه تریبون رسمی. با این حال همین معلمان بی‌ادعا، هنوز هم در کلاس‌ها و برای خدمت به آموزش حاضر می‌شوند؛ با حقوقی که هیچ نسبتی با هزینه‌های زندگی ندارد و با کرامتی که هر روز زیر چرخ وعده‌های بی‌سرانجام له می‌شود.