نتایج جستجو :
- 
          
          
          بازگشت بهمن و پشت دادن به اورنگ شهریارىپس از آنکه تیر دوشاخ رستم در چشمان اسفندیار رویینتن نشست که مانند هر رویینتنى یک نقطه از بدنش زخمپذیر بود -همان… 
- 
          
          
          روزهاى پسااسفندیار )۲(رستم با یادى غمآلود از مرگ اسفندیار، نامهاى براى گشتاسب نوشت و از آموزشهاى بهمن و آرامش و آسایشى که از آن برخوردار… 
- 
          
          
          روزهاى پسا اسفندیارپس از کشتهشدن اسفندیار، پشوتن برادر دلسوخته و غمین او، پیکر بىجان برادر را با اشک و آه و اندوه و مویه به نزد پدر… 
- 
          
          
          جهانى سوگمند در مرگ اسفندیار )۲(چون کتایون و خواهران اسفندیار از مرگ فرزند و برادر خود آگاه شدند، همه برهنه سر و پاى در غبار و خاکآلود، بر تن جامه… 
- 
          
          
          مرگ رویینتن)۱(سرانجام لابههاى رستم تنها با یک پاسخ روباروى شد. پابند بر پاى بیفکن یا تن به مرگ بسپار و رستم به ناگزیر تیر دوشاخ را… 
- 
          
          
          چارهجویى سیمرغ (۱)در نخستین نبرد، رستم از اسفندیار زخمهایى هولناک گرفت، حال آنکه اسفندیار بىهیچ آسیبى چابک و پرتوان به جاى مانده بود و… 
- 
          
          
          گریز ناگزیر رستم از برابر اسفندیار )۲(اسفندیار رویینتن به رستم گفت: «تو پهلوانى چارهساز هستى و با نیرنگ نیز بیگانه نیستى. بزرگى و شکوه و زیبندگى تو را… 
- 
          
          
          گریز ناگزیر رستم از برابر اسفندیار (۱)مرد خرد، تنها بر سخن و اندیشه خویش پاى نمىفشرد که گوش را براى نیوشیدن و سنجش سخن دیگران نیز به کار مىبندد و اسفندیار… 
- 
          
          
          نبرد گفتارى رستم و اسفندیار(۲)اسفندیار بخندید و با نرمخویى کوشید رستم خشمگین را آرام گرداند: «از اینکه کس در پى تو نفرستادهام، آزرده گشتهاى؟ هوا… 
- 
          
          
          دختران گشتاسب در پناه اسفندیار (۱)سرانجام اسفندیار پس از درنوردیدن و پشت سر گذاردن هفت خان، خود را به روییندژ رساند و سپاه را در نقطهاى در دورجاى نگاه… 
 
                           
                           
                           
                          