به فراخور روز ملی شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد شهریار در بنیاد پژوهشی شهریار تبریز
عشق به ایران و زبان فارسی؛ نفرت از قومگرایان
«بنیاد پژوهشی شهریار تبریز» با همکاری «حوزه هنری انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی» ویژهبرنامه «روز ملی شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد سیدمحمدحسین شهریار» را برگزار کرد. این همایش از ساعت ۱۶ پنجشنبه ۲۷ شهریور ماه ۱۴۰۴ خورشیدی با سخنرانی «جمشید علیزاده»، «ابراهیم اقبالی» و «جلال محمدی» به همراه «شعرخوانیِ» شاعران برگزار شد.

نیما عظیمی
«بنیاد پژوهشی شهریار تبریز» با همکاری «حوزه هنری انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی» ویژهبرنامه «روز ملی شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد سیدمحمدحسین شهریار» را برگزار کرد. این همایش از ساعت ۱۶ پنجشنبه ۲۷ شهریور ماه ۱۴۰۴ خورشیدی با سخنرانی «جمشید علیزاده»، «ابراهیم اقبالی» و «جلال محمدی» به همراه «شعرخوانیِ» شاعران برگزار شد.
دبیر نشست «لیلا حسیننیا» پس از خوشامدگویی به همه حاضران گفت: «همزمانی روز ملی شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد شهریار نشاندهنده این امر مهم است که آذربایجان و تبریز در طول تاریخ پرچمدار شعر و ادب فارسی بوده و نقطه عطف این حضور ارجمند، شعر و شخصیت استاد شهریار بوده است. امروز حضور شاعران جوان در آیین پاسداشت روز ملی شعر و ادب فارسی در بنیاد پژوهشی شهریار نشان میدهد که نسل جدید شاعران تبریز و آذربایجان پرچمداران شعر و ادب فارسی در سرزمین ما هستند».
حسیننیا از سخنرانان و شاعران این نشست، به ترتیب دعوت به سخنرانی و شعرخوانی کرد.
«جلال محمدی» با ابیاتی از نظامی گنجوی سخنان خود را آغاز کرد و در ادامه با اشاره به این موضوع که «در اندیشه نظامی گنجوی، مقام شعرا در صفِ پس از انبیا قرار گرفتهاند»، سخنان خود را اینگونه ادامه داد: در بحث شریعت بدون توجه و عنایت اهل بیت شاعر به آن مقام نمیرسد، همان مقامی که شهریار میگوید: چه شاعران که همه اهل صفا و مرد رهند
ولی مقام ولایت به هر کسی ندهند».
جلال محمدی در ادامه، شعر «علی ای همای رحمت» از استاد شهریار را به عنوان مصداقی برای سخنان خود آورد.
وی همچنین به روایتِ «تَرکِ سهتارنوازی استاد شهریار» پرداخته و دراینباره گفت: «ما از استاد شهریار پرسیدیم که چرا موسیقی را تَرک کردید؟ شهریار فرمود: یک شب در عالم رؤیا دیدم که حضرت محمد (ص) تشریف آوردند و سادات به زیارت حضرت میروند. من نیز رفتم؛ اما مرا از درب راه ندادند. پرسیدم که آیا من سید نیستم که راهم نمیدهید؟ گفتند که تو سیدی؛ اما آن سهتار چیست که زیر کت خود پنهان کردهای؟ و از آن موقع دست به سهتار نزدم».
دومین سخنران، «ابراهیم اقبالی» با اشاره به «یکی از شبهات موجود درباره استاد شهریار» گفت: «برخی میگویند شهریار در شعر ترکی آذری وامدار «بولود قاراچورلو» است، برخی نیز عکس این موضوع را مطرح میکنند اما من میخواهم مابین این دو نظر یک قضاوت منصفانهای داشته باشم. اینکه شهریار به سهند (شاعر مراغهای) ارادت داشته، قابل انکار نیست. شهریار شعری به زبان فارسی به عنوان سهند و شعری به زبان ترکیِ آذری دارد که آنجا جواب این سؤالها را میدهد؛ که در اینها سهندِ کوه و سهندِ شاعر را با همدیگر تلفیق میکند».
ابراهیم اقبالی با اشاره به «پایبندی شهریار به ایران و اسلام» در تکمیل سخنان خود ابراز داشت: «استاد شهریار میگوید که انگیزه سرودن شعر سهندیه، همین سهندِ شاعر و باطن او بوده است. شهریار میدانست که سهند چپگراست و مواظب بود که به سمت چپگراها متمایل نشود. هماو در شعری دقیقا بیان میدارد که نه تنها من تحت تأثیر سهند نبودم، بلکه سهند به لحاظ ادبی تحت تأثیرِ حیدر بابای من بود.
شهریار تحت تأثیر آن جریانها قرار نگرفت؛ چراکه او پایبند به عقاید ایرانی و اسلامی بود».
نوبت به سخنران سوم «جمشید علیزاده» رسید. علیزاده سخنان خود را با ابیات «دلم جواب بلی میدهد صلای تو را
صلا بزن که به جان میخرم بلای تو را
تو از دریچه دل میروی و میآیی
از آن نمیشنود کس صدای پای تو را
دل شکسته من گفت شهریارا بس
که من به خانه خود یافتم خدای تو را» آغاز کرده و در بخش نخست از سخنان خود، شهریار را «بزرگترین شاعر قرن بیستم ایران» و «بزرگترین شاعر دوزبانه تاریخ ادبیات ایران» نام داده و این موضوع را چنین تشریح کرد: «با در نظر گرفتن مجموعه جوانب خلاقیت شهریار و تنوع تعدد شاهکارهای او در دو زبان فارسی و ترکیِ آذربایجانی، شهریار صاحب این دو جایگاه در ادبیات ایران است. چه اینکه ما در گذشته، شاعرانی داشتهایم که به دو زبان یا سه زبان شعر گفتهاند، ولی همواره خلاقیتشان در یکی از این زبانها بر آنچه در زبان دیگر آفریدهاند، غلبه داشته است؛ اما شهریار یک جایگاه منحصربهفرد در تاریخ ادبیات ایران دارد و آن عبارت از این است که در هر دو زبان فارسی و ترکیِ آذربایجانی توانسته شاهکارهایی را پدید بیاورد که در هر دو زبان، آنها نقطه عطف به شمار میآیند. نمیشود این شاهکارها را حذف کرد».
علیزاده همچنین با اشاره به «عاطفه تجربی شهریار در غزلسرایی» گفت: «شهریار توانسته در شعر فارسی چند بعد را به زبان ادبی-فارسی اضافه کند. او بعد از قرنها توانسته است «عاطفه تجربی» را به غزل بازگرداند. به عبارت دیگر، شهریار با چنین خلاقیتی توانست به چندین قرن غیابِ «صدق تجربه عاطفی در غزل» پایان دهد». وی با خواندن «چند مطلع از اشعار شهریار»، برای این سخنان خود نیز «مصادیقی» آورد: ۱_باز امشب ای ستاره تابان نیامدی/ باز ای سپیده شب هجران نیامدی. ۲_امشب ای ماه به درد دل من تسکینی/ آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی. ۳_ آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا/ بیوفا حالا که من افتادهام از پا چرا. ۴_تا کی در انتظار گذاری به زاریام/ باز آی بعد از این همه چشمانتظاریام». سپس در همین راستا افزود: «اینها از روی الگوی ادبی و مضمون عاشقانه ساخته نشدهاند، بلکه شهریار این انتظار را تجربه کرده است».
جمشید علیزاده در «بخش دوم از سخنان خود» با بیان این نکته که «منبع تغذیه اشعار ترکی استاد شهریار، ادبیات فارسی و هویت ایرانی و اسلامی است»، به «منظومه حیدربابا»ی این شاعر اشاره کرده و گفت: «شما همین حیدربابای شهریار را که میخوانید، هم ایرانیت شهریار اینجا نمود دارد هم تشیع و مذهبی بودن او. برای مثال: «کربلیا گئدنلرین قاداسی» که یک شاعر غیرشیعی نمیتواند این شعر را بگوید. همچنین: «قیزلار دییهر آتیل ماتیل چرشنبه/ آینا تکین بختیم آچیل چرشنبه» که این چهارشنبهسوری یکی از رسوم باستانی ایران است. بنابراین هویت و اندیشهای که پشت این اشعار هست، اندیشهای کاملا ایرانی و شیعی و اسلامی است».
این سخنران در ادامه، به رد «شایعهای درباره شهریار» پرداخت: «عدهای تبلیغ میکنند که شهریار تحت تأثیر «سهند شاعر» قرار گرفته است! اینها همگی «حرف مفت» است».
جمشید علیزاده در پایان، تأکیدی ویژه بر «ایرانمداری و ایرانپرستی استاد شهریار» و «دشمنی سرسختانه او با جریانهای ضد ایرانی و الحاقگرا» داشت و در این باره با بیانی مسلط گفت: «در سراسر آثار شهریار، شما میتوانید ایرانپرستی و ایرانمداری و میهندوستی و میهنپرستی شهریار را به وضوح ببینید. شعری است برای یک شاعر کمونیست در آن سالهای کشور شوراها.
کمونیستها در باکو شعرهایی از شهریار مینویسند و میخواهند شهریار را جذب اردوی خودشان بکنند یا ایشان را از ایرانیبودن منصرف کنند تا شهریار بر ضدِ ایران سخنی و شعری بگویند. اما شهریار حتی در شعر ترکیِ آذری هم بر ایرانیت خود تأکید دارد و در شعری به همان «سلیمان رستمِ» کمونیست میگوید:
رسمیدیر حاکمه تا حکم ائده فرّاش آراسیندا
بولهلر یاغبالی فرّاشیله آقباش آراسیندا
گوز یاشیمسان آی آراز، قویما گوزوم باخسادا گؤرسون
نه یامان پرده چکیبسن ایکی قارداش آراسیندا
آغ گؤرچین، نه روادیر که ایشیقلیق قوشی، سن تک
یاتا بایقوش یوواسیندا، قالا خفاش آراسیندا
آتامیز کوروشی باسدیرمادا اوز دخمهسی ایچره
آنامیز ایرانی بؤلمکده دیر اوباش آراسیندا
درباره «ایرانپرستی و دشمنی شهریار با ایرانستیزانِ جداییطلب»، واضحتر و روشنتر از این چه میشود.
آخرین اخبار فرهنگ و هنر را از طریق این لینک پیگیری کنید.