محیط زیست، این دُرّ یتیم رهاشده
مطالعه و اجرای هر برنامه توسعهای در کشور نیاز به ارائه گزارش ارزیابی زیستمحیطی دارد، البته نهتنها در متن یا در کلام بلکه در عمل. اینک با توجه به اوضاع بحرانی محیط زیست در ایران تصور عموم بر آن است که در تهیه برنامههای توسعه هرچند الفاظ پرطمطراقی مانند پیوستهای زیستمحیطی آورده شده، ولی در عمل خبری از اجرای این پیوستها نیست و محیط زیست مانند دُرّ یتیم رهاشدهای است.
فرشاد قوشچی-روزنامهنگار و دانشیار دانشگاه: مطالعه و اجرای هر برنامه توسعهای در کشور نیاز به ارائه گزارش ارزیابی زیستمحیطی دارد، البته نهتنها در متن یا در کلام بلکه در عمل. اینک با توجه به اوضاع بحرانی محیط زیست در ایران تصور عموم بر آن است که در تهیه برنامههای توسعه هرچند الفاظ پرطمطراقی مانند پیوستهای زیستمحیطی آورده شده، ولی در عمل خبری از اجرای این پیوستها نیست و محیط زیست مانند دُرّ یتیم رهاشدهای است. بیدلیل نیست که فردوسی، حماسهسرای بیبدیل ایران، سروده: «بزرگی سراسر به گفتار نیست/ دو صد گفته چون نیم کردار نیست». قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست در خردادماه سال 1353 به تصویب هیئت وزیران رسید و در پی آن سازمان حفاظت از محیط زیست تشکیل شد، همینطور اصل 50 قانون اساسی، اصلی مستقل در باب حفاظت از محیط زیست است، با این حال بسیاری از قوانین، آییننامهها و بخشنامههای محیط زیست همچنان مغفول مانده یا بهدرستی اجرا نمیشوند. با وجود احداث پتروشیمی در خلیج گرگان که چندان فاصلهای با ساخت هم نداشت، دیگر شبهجزیره میانکالهای باقی نمیماند و با کشیدهشدن جاده در جنگل ابر شاهرود دیگر تنها ازدحام ماشین بود و دود و سیاهی. اگر پایمردی و پشتکار فعالان و طرفداران محیط زیست نبود، این دو نمونه از بیشماران زیستگاههای طبیعی ایران به خاطرهها پیوسته بود.
الزام قانونی باید ضمانت اجرائی داشته باشد، نه اینکه با توصیه، سفارش یا دستور قابل فسخ و نسخ بوده و رانتی برای تقسیم غنائم باشد. اگر مقرر است که اراضی مزروعی مانند جگر زلیخا تکهپاره نشود، ضمانتش نباید فقط به صورت جوهری بر کاغذ باشد و هر لحظه شاهد سربرآوردن ویلاها و شهرکهای توریستی و تفریحی در شالیزارها، گندمزارها و باغات باشیم. اگر امروز منفعتطلبانی که در مسندی قرار گرفته و با امضای طلایی خود تیشه بر ریشه محیط زیست میزنند، در محکمهای بازخواست نشوند، فردا ما مردم ایران در دادگاه تاریخ محاکمه خواهیم شد. اکنون چشماندازها و مناظر طبیعی که به همه مردم تعلق دارد، در انحصار عدهای از خواص که برخوردار از قدرت و ثروتاند، درآمده است. سوداگران زمین به یاری اصحاب قدرت، اراضی حاصلخیز را به بهایی گزاف به کسانی که در پی چشماندازهای مسحورکننده و دستنیافتنیاند، واگذار میکنند و اساسا بهایندلیل زندهاند که محیط زیست زنده نباشد و آرام نمیگیرند، مبادا که زمین روی آرامش ببیند.
بحران تغییرات اقلیمی در جهان امری فراگیر است، اگرچه راهبردهایی برای مقابله با آن وجود دارد، اما ما چه کردهایم که در مدت کوتاهی به دهمین و برابر برخی تخمینها به هشتمین تولیدکننده گازهای گلخانهای دنیا تبدیل شدهایم، درحالیکه مطابق آمار بانک جهانی در سال 2023 میلادی سیوششمین کشور تولیدکننده ناخالص داخلی در دنیا بودهایم. نهتنها تولید ناخالص و صادراتی اندک داریم بلکه ناترازی انرژیمان سر به فلک کشیده و بیمحابا گاز، بنزین و گازوئیل با بهرهوری بسیار کم مصرف میکنیم و راه تنفس شهرها را بستهایم. از دهه 1340 تا 1390 یعنی فقط در طول 50 سال سرانه آب تجدیدپذیر کشور از پنجهزارو 500 مترمکعب به حدود هزارو 500 مترمکعب کاهش یافته، درحالیکه حد بحرانی تنش آبی برای کشورها هزارو 700 مترمکعب محاسبه شده و این یعنی فاجعه اَبَربحران آب که کلانمسئله فلسفه زیستی در آینده ایران است. افسوس که با این وصف همچنان عملیات تخریب محیط زیست از روشهای بهظاهر مجاز و البته بیشتر غیرمجاز بهشدت در جریان است. کشور ما 36صدم درصد از بارندگیهای دنیا را دریافت میکند، درحالیکه وسعت اراضیمان 1.1 درصد زمینهای دنیاست یعنی در شرایط طبیعی حدود 29 درصد میانگین بارندگی دنیا در ایران اتفاق میافتد، بنابراین از گذشته کشور کمآبی بودیم، با این حال باز هم در مصرف آن از بیمبالاتترین و بیبرنامهترین کشورها هستیم. مطابق گزارش بانک جهانی کاهش سالانه منابع داخلی آب شیرین در کشور بیش از شش برابر شاخصهای جهانی است.
حالا در دولت چهاردهم، سکاندار محیط زیست ایران خانم شینا انصاری است. او در بطن و متن سازمان محیط زیست بالیده و از تمام کاستیهای آن آگاه است. ضمن اینکه در زندگی شخصی تجربهای سخت و گرانسنگ از بیماری سرطان، این گَت مریضی (مریضی بزرگ) داشته و کتابی به این عنوان نوشته، با این اوصاف توفیق با او یار بوده و از این بیماری رسته، اکنون میداند که قسمت عمدهای از ابتلا به بیماری سرطان معلول بحرانهای زیستمحیطی است؛ معضلاتی نظیر مصرف سموم، آفتکشها، کودهای شیمیایی، آلودگی هوا و آب و... بنابراین هوشمندانه و حتما فداکارانه جانب محیط زیست را خواهد گرفت. زیرا او نیک میداند که چه بر سر محیط زیست آمده است، شینا انصاری وبلاگی دارد به نام طبیعتنوشت. در یکی از نوشتارهایش به سموم و آلایندههای شیمیایی لقب سموم افسونگر داده است که در ابتدا انسان را به دلیل کاربردهای فراوان و مؤثرشان افسون کردند و از آن پس معلوم شد که بلای جان آدمیزاد هستند. خانم انصاری در حفاظت و حراست از محیط زیست ایران راه دشوار و صعبالعبوری پیشرو دارد که لازم است یاریاش دهیم. او بهتنهایی نمیتواند، نباید فراموش کرد که دوره قهرمانان سپری شده است. جملهای که قریب 26 سال پیش از محمد خاتمی بیواسطه در دانشگاه تهران شنیدم، همچنان در گوشم طنینانداز است که گفت برای نجات و رهایی به دنبال قهرمان نباشید. مردم خود قهرمان خویشتناند. به فراست دریافته بود گرچه مردمی او را قهرمان رؤیاهایشان میپندارند ولی پای در زمین دارد و نمیتواند قهرمان باشد یا نقش آن را بازی کند. فراموش نکنیم که آیندگان قاضیان باانصافی هستند که خوب و بد ما را به عدالت حکم میدهند، بنابراین لازم است هر فردی نقش تاریخی خود در حفاظت و پاسداری از محیط زیست را به شایستگی ایفا کند.
خانم راشل کارسون، دانشمند زیستشناس آمریکایی، در اوایل دهه 1960 میلادی کتاب ماندگاری نوشت به نام «بهار خاموش» که توصیف مستندی است از تأثیر مخرب کاربرد سموم و آفتکشها بر تنوع زیستی محیط طبیعی و اینکه چگونه این مواد شیمیایی به نابودی زندگی انسانها، حیوانات و گیاهان منتهی میشود. او در نثری پاکیزه و صادق مستنداتی از نابودی محیط زیست ارائه داد که لرزه بر اندام جامعه آن روز آمریکا انداخت و زنگ خطر را نواخت. هشدارهایش رئیسجمهور فقید جان اف کندی را به این صرافت واداشت که هیئت تحقیق زیستمحیطی تشکیل دهد. کارسون آب در خوابگه مورچگان ریخته بود، بنابراین صاحبان صنایع و شرکتهای تجاری که منافعشان را در خطر میدیدند، به او بیرحمانه تاختند و گفتند که صحبتهای کارسون هجویاتی بیش نیست و درصدد حذفش برآمدند، زیرا رسالت آنها ویرانی بود، ولی او مصرانه بر دیدگاهها و نظریاتش تأکید داشت. کارسون دو سال پس از انتشار کتابش بر اثر بیماری سرطان، همان بیماری که بارها در کتاب بهار خاموش از آن سخن رانده بود، از دنیا رفت. اما نهیب او درباره اوضاع اسفناک محیط زیست همچنان در جان و دل مردم دنیا طنینانداز است. اینک ما یکایک ایرانیان باید امتداد صدای راشل کارسون در حفاظت از محیط زیست کشورمان باشیم. من در 10، 15 سال گذشته در روزهای بسیار اندکی رنگ آسمان آبی تهران را دیدهام، شما را نمیدانم؛ اما نیاید روزی که بگوییم رنگ آبی آسمان ایران پیدا نیست. آنگونه که کارسون پیشبینی کرده بود: «هیچ جادویی در کار نبود... مردم خود حیات را در این سرزمین خاموش کرده بودند... شبح سیاهی بر ما سایه انداخته است و این تراژدی خیالی سرانجام روزی بهآسانی تحقق خواهد یافت و ما همه شاهد آن خواهیم بود».
انسان در 150 سال اخیر با پیشرفت سترگی که در توسعه و فناوری به دست آورده، زندگی و ماهیت پیرامونیاش را دچار انقلابی کرده است ولی از آنجا که سودجویی و منفعتطلبی در آن ارجح بوده، قدرت تخریبی عظیمی بر محیط زیستش بر جای گذاشته است. انسانها در زمین با سرعتی معادل 20 برابر ظرفیت منابع طبیعی برای بازسازی در حال استفاده از منابع هستند. ما شاید آخرین نسلی باشیم که از زمین پاک، آبهای روان و آسمان آبی سخن میگوییم، نباید بگذاریم که کشتزاران این سرزمین جز خاطرهای برایمان نباشد. زمین آبی گوارا به ما داده است، زهرابه در آن روان نکنیم تا به ما بگوید که در همه عمر، من به طور کامل از آنِ تو بودم، اما تو از آنِ من نبودی.