کسی «امیر» را باور نداشت
تیم ملی فوتبال ایران راهی مرحله نیمهنهایی جام ملتهای آسیا شده و باید روز چهارشنبه به مصاف میزبان یعنی قطر برود؛ تیمی که مدافع عنوان قهرمانی است و ناگفته پیداست که با توجه به داستان میزبانیاش در این دوره، چقدر تلاش میکند به فینال برسد.
تیم ملی فوتبال ایران راهی مرحله نیمهنهایی جام ملتهای آسیا شده و باید روز چهارشنبه به مصاف میزبان یعنی قطر برود؛ تیمی که مدافع عنوان قهرمانی است و ناگفته پیداست که با توجه به داستان میزبانیاش در این دوره، چقدر تلاش میکند به فینال برسد. با این حال، قطر چندان برای جامعه فوتبال ایران اهمیت ندارد و به قرار تازه باید به فکر رویارویی با این کشور همسایه در زمین فوتبال افتاد. واقعیت ماجرا این است که جام ملتهای آسیا برای تیم ملی فوتبال ایران و امیر قلعهنویی بهعنوان سرمربی، فقط تا مرحله یکچهارم نهایی در نظر گرفته شده بود. با اوضاعی که ایران پیش از این جام داشت و رقابتهای تدارکاتی که هیچ حریف سرشناسی بین آنها دیده نمیشد، تصور این بود که تیم قلعهنویی به اولین رقیب سرسختی که بخورد، قافیه را میبازد و از جام کنار میرود. پیش از شروع جام، همه حواسها معطوف به کره جنوبی بود. با توجه به قرعهای که انجام گرفته بود، مشخص بود ایران و کره اگر از پس همه رقبای خودی بربیایند، باید در یکچهارم نهایی به مصاف یکدیگر بروند. پیشبینیها از برد کره در این مرحله و شکست ایران خبر میداد؛ ولی در جام ملتها سناریو پیچیدهتر شد. ژاپن به عراق باخت و به مسیر ایران رسید. این بار دیگر همان اندک افرادی که به شانس بردن ایران مقابل کره معتقد بودند هم تعدادشان کمتر شد. با حضور ژاپن در این سوی جدول، جدال با تیم ملی ژاپن اجتنابناپذیر بود؛ اما این بار هم اگر همه چیز خوب پیش میرفت، این دو باید در یکچهارم نهایی با هم روبهرو میشدند. ژاپن بخت اصلی قهرمانی در این تورنمنت بود. آمارش در دیدارهای قبلی مقابل فوتبال ایران هم آنقدر وحشتناک بود که کسی حاضر نشود رأی به برد صددرصدی تیم ملی دهد. بسیاری از این میگفتند که ایران شانس بیاورد بازی به پنالتی کشیده شود تا مگر ایران با علیرضا بیرانوند و مهارتش در مهار پنالتی به مرحله بعدی برود. البته در هیچکدام از این تحلیلها کسی اسمی از قلعهنویی نبرد. برای بسیاری این گزاره پذیرفته شده بود که ایران برابر ژاپن بازنده است و جام تمام میشود. تعداد زیادی از اعضای فدراسیون فوتبال هم بر این باور بودند و از عباراتی مانند آدم مقابل تیمی قوی حذف شود گلایهای نیست، استفاده میکردند. پس با این نگاه، هرگز کسی به بعد از بازی با ژاپن فکر نکرده و شاید هنوز اهمیت آن برد و مهمبودن دیدار با قطر در نیمهنهایی جام ملتها درک نشده است. از همه بدتر اینکه در هر معادلهای، کسی امیر قلعهنویی را باور نداشته است؛ مربیای که شاید هنوز هم بسیاری برد مقابل ژاپن را به پای بازیکنان و اتفاقات بنویسند؛ ولی باز هم از قلعهنویی حرفی به میان نیاورند. از لحاظ دستاورد، قلعهنویی تا به الان فعلا در جام ملتها با کارلوس کیروش برابری کرده است. پس او تا به الان هنوز نتیجهای درخشان برای فوتبال ایران نگرفته است. درست است که ژاپن بزرگ را از پیشرو برداشته؛ ولی اگر میخواهد مرد متفاوتی نشان دهد، باید ایران را به فینال ببرد و برای قهرمانی بجنگد؛ اما تا محققشدن آن زمان بیانصافی است اگر نقش قلعهنویی در تقابل با ژاپن دیده نشود. ایران روی کاغذ و غیرکاغذ، شانس چندانی برای برتری مقابل ژاپن نداشت؛ ولی چند تغییر مهم و یکی، دو عدم تغییر، باعث شد تا معادلات به هم بریزد. اولین آنها چارهجویی برای نبودن مهدی طارمی بود. مهاجم تیم ملی ایران در تقابل با سوریه از زمین بازی اخراج شد تا دیدار سرنوشتساز با ژاپن را از دست دهد. قلعهنویی به جای مهدی طارمی، امید ابراهیمی 36ساله را وارد ترکیب کرد. شاید امید در این بازی روز درخشانی را سپری نکرده؛ ولی جنگندگیاش در میانه میدان و استارتهای کوتاه و بلندش برای قطع توپ رقیب، کمربند خط میانی را کمی محکمتر کرد. امیر، سامان قدوس را هم یک خط جلوتر فرستاد تا در پست شماره 10 از او استفاده کند؛ جایی که به نظر میرسید سردار در نبود طارمی کمی احساس تنهایی کند. سامان هم روز پر فرازونشینی داشت؛ ولی نشان داد سطح بازیاش متناسب با جایگاهی است که دارد. او بالاتر از فوتبال ایران بازی میکند و این خصیصهاش در بازیهای بزرگ که میزان استرس بیشتر است، بهتر خودنمایی میکند. باوجوداین مهمترین تغییرات قلعهنویی در دیدار برابر ژاپن مربوط به سمت چپ تیم ملی است. چه کسی فکرش را میکرد که میلاد محمدی یکباره در این بازی مهم فیکس بازی کند؟ یا چه کسی تصور میکرد محمد محبی بعد از نمایش کمفروغش مقابل سوریه، باز به مهدی قایدی که در این تورنمنت درخشیده بود، ترجیح داده شود؟ اینجا دو اتفاق مهم رخ داد؛ قلعهنویی با آنالیز وینگر و هافبک ژاپن بهترین تصمیم را گرفت. آمار گویا است؛ محمدی اجازه نفوذ از سمت خودش روی دروازه تیم ملی را نداد و محبی با توجه به فیزیک بهتر در مقایسه با مهدی قایدی، هم در دفاع در برتری عددی تیم ملی کمک کرد و هم گره بازی ایران را با گلی که زد، باز کرد. مشخصا اینها بخشی از اتفاقاتی است که در دیدار با ژاپن رخ داده و به چشم آمده؛ وگرنه اینکه وظیفه شخصی هر بازیکن در زمانی که تیم صاحب توپ است و نیست، چیست و چه باید باشد، از آن دست موضوعاتی است که نیاز به بررسی بیشتر دارد. هرچه بود؛ ولی به غیر از شانس تیم ملی و باورنداشتن به قلعهنویی در این بازی مهم، ایران، بخت اصلی قهرمانی را از گردونه رقابتها کنار زد تا حالا جام تازه استارت بخورد. اولین مسیر پس از آن توفان، قطر میزبان است که خودش میتواند حکایتها داشته باشد.