|

فیلتراسیون از انتخاب تا ضرورت و اجبار

گاهی اوقات چنان در زندگی‌هایمان غرق می‌شویم که از فعل و انفعالات اطرافمان غافل می‌مانیم؛ از اینکه با چه کسی همنشین می‌شویم، گپ‌و‌گفت می‌کنیم و نشست و برخاست داریم،‌ چه چیزی گوش می‌کنیم و چه مطالبی به خورد ذهنمان می‌دهیم. همین غفلت است که ما را چنین و چنان کرده است. این چنین و چنان‌ها هرچقدر بزرگ یا کوچک باشد راه فراری برایش وجود ندارد و قبل از اینکه به بحران تبدیل شود باید آن را حل کنیم. گاهی اوقات باید دست به دامان صنعت شد و از آن الگو گرفت. صنعت سال‌های مدیدی است نتایج و عواقب را می‌سنجد و خوب را از بد جدا می‌کند و این جداسازی را فیلتراسیون نامیده است.

شاید عجیب باشد اما زندگی همه ما خواسته یا ناخواسته با فیلتر و فیلتراسیون عجین شده است، شاید لازم باشد کمی عمیق‌تر نسبت به اطراف نگاه کنیم، از آسمان تا زمین و زیرزمین زندگی ما با فیلتر مأنوس شده است. اما این روزها که صحبت از فیلتر و صیانت بسیار می‌شود شاید فکر کنید باید با هر‌ گونه فیلتراسیون مخالفت کرد. اتفاقا برعکس شما خواسته یا ناخواسته از تولد تا مرگ در میان انبوهی از فیلتر قرار دارید ‌که بسیاری از آنها را خودتان برگزیده‌اید. مسئله امروز و همیشه ما مخالفت با فیلتر نیست، بلکه مسئله آزادی انتخاب و حق انتخاب ماست. همان‌طور که در گوش‌دادن به موسیقی این ملاحظه و انتخاب را داریم که چه موسیقی‌ای گوش کنیم و چه موسیقی‌ای را نه یعنی فیلتر را قبول داریم و آن را اعمال می‌کنیم، اما زمانی مسئله تلخ می‌شود که این حق از ما گرفته شود و بگویند شما فقط باید فلان موسیقی یا فلان فیلتر را استفاده کنید یا از مسیری که ما برای شما فیلتر کرده‌ایم باید طی مسیر کرده و زیست خود را و سبک زندگی خود را تعریف کنید.
حال شاید با یک آگاهی نسبی از اهمیت فیلتراسیون در زندگی شخصی و کاری، کنکاش یک روز از زندگی با دید فیلتراسیون خالی از لطف نباشد. یک روز از زندگی خود را تصور کنید. از همان لحظه‌ای که چشم باز می‌کنید نور خورشید فیلترشده توسط پرده به شما می‌تابد بدون آنکه متوجه آن شوید. آبی که برای نوشیدن استفاده می‌کنید حداقل دو بار فیلتر می‌شود تا گوارای وجودتان شود. هوایی که نفس می‌کشیم که به قول سعدی شیرازی «هر نفسی که فرو می‌بریم ممد حیات است و چون بر‌می‌آید مفرح ذات» توسط دستگاه‌های تصفیه هوا فیلتر می‌شود. کرم ضد آفتابی که به عنوان محافظ برای صورت استفاده می‌کنیم. عینک‌آفتابی که بر چشم می‌زنیم تا مانع از برخورد اشعه‌های مضر خورشید به چشم‌ها ‌شود. خودرو یا هر وسیله نقلیه‌ای که برای تردد استفاده می‌کنیم و هزاران مثال دیگر... حال این موارد را در بخش‌های دیگر زندگی تصور کنید. موسیقی که برای یک روز انتخاب می‌کنید، کتابی که تصمیم گرفته‌اید تا آخر ماه بخوانید، فیلم‌هایی که برای آخر هفته در نظر دارید و... این مثال‌ها فقط بخش کوچکی از استفاده فیلتر در زندگی‌ ماست.
اما این فیلتر و کارکردش چیست که من آن را گاهی ناجی پنهان می‌نامم و گاهی آن را مانع توسعه‌یافتگی و پیشرفت. فیلتر هم مانند همه ابزارها یک سیستم است که ورودی را دریافت و بد را از خوب جدا و خروجی را به ما تحویل می‌دهد. حال باید پرسید این خوب و بد را چه کسی تشخیص می‌دهد؟ در زندگی اجتماعی فرد بر اساس دانش، آگاهی، احساس و علاقه‌اش و در زندگی عمومی و فنی قوانین و متخصصان. اگر بخش عمومی بخواهد فیلتر بگذارد باید به قانون رجوع کند و با اعتباربخشیدن به قانون و تعریف درست آن، متناسب با نیازهای جامعه و خوب و بدی که توسط نظرخواهی شناخته است، دست به وضع قانون و تنظیم فیلتراسیون بزند. اما در بخش صنعتی و فنی ماجرا، باید به اهلش مراجعه کرد. آنجاست که متخصص می‌گوید اگر از این فیلتر در اتاق با این استاندارد استفاده کنی زنده می‌مانی و فیلتر دیگر تو را از پا در خواهد آورد. در رویکرد عمومی و اجتماعی مخاطرات دیرتر خود را نشان می‌دهند و شما بد و خوب فیلتراسیون را در درازمدت خواهی یافت، ولی در بخش فنی و صنعتی شما به‌سرعت می‌توانید نتایج بد و خوب فیلتر بد و خوب را بسنجید و ببینید. اینجا گفتم فیلتر بد و خوب چون در بخش اول اشاره کردم که گریزی از فیلتراسیون نیست؛ چه در ساحت جمعی و چه فردی ما نیاز به مراجعه به فرمت و استانداردی از فیلتراسیون داریم ولی چه فیلتر و چه استانداردی مسئله دوم و اساسی است که این روزها چه در بخش عمومی و چه در بخش خصوصی و صنعت با آن دست به گریبان هستیم. گفتیم ورودی‌ها که عمده بلاهایی که بر سر انسان می‌آید، سر این ورودی‌های غلط و عدم فیلتراسیون درست است که با چاشنی ناخالصی آفت زندگی و سلامت روانی و جسمی ما شده است. ورودی‌ای است که خروجی‌های زندگی ما را می‌سازد که اگر حواسمان نباشد دودمانمان را به باد می‌دهد. پس یادمان باشد که در زندگی از نصب و استفاده فیلترها غافل نشویم، ضرورت فیلتراسیون در در هیچ کجای جهان و بر هیچ اهل فکری پوشیده نیست که به قول تعویض‌روغنی‌ها واشر سرسیلندر می‌سوزانیم، اما مسئله اساسی چگونگی فیلتراسیون و چه فیلتری است که ما را از دست ورودی‌های غلط و پرتکرار رها خواهد کرد.

گاهی اوقات چنان در زندگی‌هایمان غرق می‌شویم که از فعل و انفعالات اطرافمان غافل می‌مانیم؛ از اینکه با چه کسی همنشین می‌شویم، گپ‌و‌گفت می‌کنیم و نشست و برخاست داریم،‌ چه چیزی گوش می‌کنیم و چه مطالبی به خورد ذهنمان می‌دهیم. همین غفلت است که ما را چنین و چنان کرده است. این چنین و چنان‌ها هرچقدر بزرگ یا کوچک باشد راه فراری برایش وجود ندارد و قبل از اینکه به بحران تبدیل شود باید آن را حل کنیم. گاهی اوقات باید دست به دامان صنعت شد و از آن الگو گرفت. صنعت سال‌های مدیدی است نتایج و عواقب را می‌سنجد و خوب را از بد جدا می‌کند و این جداسازی را فیلتراسیون نامیده است.

شاید عجیب باشد اما زندگی همه ما خواسته یا ناخواسته با فیلتر و فیلتراسیون عجین شده است، شاید لازم باشد کمی عمیق‌تر نسبت به اطراف نگاه کنیم، از آسمان تا زمین و زیرزمین زندگی ما با فیلتر مأنوس شده است. اما این روزها که صحبت از فیلتر و صیانت بسیار می‌شود شاید فکر کنید باید با هر‌ گونه فیلتراسیون مخالفت کرد. اتفاقا برعکس شما خواسته یا ناخواسته از تولد تا مرگ در میان انبوهی از فیلتر قرار دارید ‌که بسیاری از آنها را خودتان برگزیده‌اید. مسئله امروز و همیشه ما مخالفت با فیلتر نیست، بلکه مسئله آزادی انتخاب و حق انتخاب ماست. همان‌طور که در گوش‌دادن به موسیقی این ملاحظه و انتخاب را داریم که چه موسیقی‌ای گوش کنیم و چه موسیقی‌ای را نه یعنی فیلتر را قبول داریم و آن را اعمال می‌کنیم، اما زمانی مسئله تلخ می‌شود که این حق از ما گرفته شود و بگویند شما فقط باید فلان موسیقی یا فلان فیلتر را استفاده کنید یا از مسیری که ما برای شما فیلتر کرده‌ایم باید طی مسیر کرده و زیست خود را و سبک زندگی خود را تعریف کنید.
حال شاید با یک آگاهی نسبی از اهمیت فیلتراسیون در زندگی شخصی و کاری، کنکاش یک روز از زندگی با دید فیلتراسیون خالی از لطف نباشد. یک روز از زندگی خود را تصور کنید. از همان لحظه‌ای که چشم باز می‌کنید نور خورشید فیلترشده توسط پرده به شما می‌تابد بدون آنکه متوجه آن شوید. آبی که برای نوشیدن استفاده می‌کنید حداقل دو بار فیلتر می‌شود تا گوارای وجودتان شود. هوایی که نفس می‌کشیم که به قول سعدی شیرازی «هر نفسی که فرو می‌بریم ممد حیات است و چون بر‌می‌آید مفرح ذات» توسط دستگاه‌های تصفیه هوا فیلتر می‌شود. کرم ضد آفتابی که به عنوان محافظ برای صورت استفاده می‌کنیم. عینک‌آفتابی که بر چشم می‌زنیم تا مانع از برخورد اشعه‌های مضر خورشید به چشم‌ها ‌شود. خودرو یا هر وسیله نقلیه‌ای که برای تردد استفاده می‌کنیم و هزاران مثال دیگر... حال این موارد را در بخش‌های دیگر زندگی تصور کنید. موسیقی که برای یک روز انتخاب می‌کنید، کتابی که تصمیم گرفته‌اید تا آخر ماه بخوانید، فیلم‌هایی که برای آخر هفته در نظر دارید و... این مثال‌ها فقط بخش کوچکی از استفاده فیلتر در زندگی‌ ماست.
اما این فیلتر و کارکردش چیست که من آن را گاهی ناجی پنهان می‌نامم و گاهی آن را مانع توسعه‌یافتگی و پیشرفت. فیلتر هم مانند همه ابزارها یک سیستم است که ورودی را دریافت و بد را از خوب جدا و خروجی را به ما تحویل می‌دهد. حال باید پرسید این خوب و بد را چه کسی تشخیص می‌دهد؟ در زندگی اجتماعی فرد بر اساس دانش، آگاهی، احساس و علاقه‌اش و در زندگی عمومی و فنی قوانین و متخصصان. اگر بخش عمومی بخواهد فیلتر بگذارد باید به قانون رجوع کند و با اعتباربخشیدن به قانون و تعریف درست آن، متناسب با نیازهای جامعه و خوب و بدی که توسط نظرخواهی شناخته است، دست به وضع قانون و تنظیم فیلتراسیون بزند. اما در بخش صنعتی و فنی ماجرا، باید به اهلش مراجعه کرد. آنجاست که متخصص می‌گوید اگر از این فیلتر در اتاق با این استاندارد استفاده کنی زنده می‌مانی و فیلتر دیگر تو را از پا در خواهد آورد. در رویکرد عمومی و اجتماعی مخاطرات دیرتر خود را نشان می‌دهند و شما بد و خوب فیلتراسیون را در درازمدت خواهی یافت، ولی در بخش فنی و صنعتی شما به‌سرعت می‌توانید نتایج بد و خوب فیلتر بد و خوب را بسنجید و ببینید. اینجا گفتم فیلتر بد و خوب چون در بخش اول اشاره کردم که گریزی از فیلتراسیون نیست؛ چه در ساحت جمعی و چه فردی ما نیاز به مراجعه به فرمت و استانداردی از فیلتراسیون داریم ولی چه فیلتر و چه استانداردی مسئله دوم و اساسی است که این روزها چه در بخش عمومی و چه در بخش خصوصی و صنعت با آن دست به گریبان هستیم. گفتیم ورودی‌ها که عمده بلاهایی که بر سر انسان می‌آید، سر این ورودی‌های غلط و عدم فیلتراسیون درست است که با چاشنی ناخالصی آفت زندگی و سلامت روانی و جسمی ما شده است. ورودی‌ای است که خروجی‌های زندگی ما را می‌سازد که اگر حواسمان نباشد دودمانمان را به باد می‌دهد. پس یادمان باشد که در زندگی از نصب و استفاده فیلترها غافل نشویم، ضرورت فیلتراسیون در در هیچ کجای جهان و بر هیچ اهل فکری پوشیده نیست که به قول تعویض‌روغنی‌ها واشر سرسیلندر می‌سوزانیم، اما مسئله اساسی چگونگی فیلتراسیون و چه فیلتری است که ما را از دست ورودی‌های غلط و پرتکرار رها خواهد کرد.