«عده خاص» انجمن صنفی طراحان گرافیک
تورج صابریوند

در پیشنویس «سند استراتژیک» انجمن صنفي طراحان گرافيك ايران، اولین نقطه ضعف انجمن اين است: «تصور برخی از اعضا مبنی بر تعلق انجمن به عدهای خاص». این نوشته در پی یافتن آن «عده خاص» است و میخواهد بگوید که عده خاص ثابتی در انجمن نیست، بلکه در هر دوره، عدهای خاص میشوند. آن عده اعضای محترم هیئتمدیرهها هستند. یعنی در هر دوره سهساله عدهای «عده خاص» میشوند و در دوره بعدی عدهای دیگر، عده خاص میشوند و همینطور تا آخر.
در هر دورهای یک عده خاص تصمیم میگیرند کمیتهها را غیرفعال کنند. یک عده خاص دیگر سه سال بعد تصمیم میگیرند کمیتهها را دوباره فعال کنند. حتی تصمیم میگیرند چه کسی دبیر فلان کمیته باشد یا نباشد. بعد تصمیم میگیرند دوسالانه را برگزار یا تعطیلش کنند. عده دیگری تصمیم میگیرند نشریه انجمن را منتشر بکنند یا نکنند یا تصمیم میگیرند چه مطلبی منتشر بشود و نشود. تصمیم میگیرند هر کسی از راه گرافیک درآمد دارد عضو شود، بعد تصمیم میگیرند که «نه، فقط آنها که کارشان لایق است عضو شوند». خلاصه یک غیرهدفمندی دائمی در انجمن در جریان است که وابسته است به سلیقه یک «عده خاص» متغیر. عملا در هر دوره عدهای با حس نیت میآیند که کاری بکنند، اما تمرین خودرأیی میکنند. حاصل طبیعی این وضعیت میشود بزرگترین نقطه ضعف انجمن و اعضا تصور میکنند «انجمن متعلق به یک عده خاص است»، پس در آن مشارکت نمیکنند، هیئتمدیره دست تنها میماند، اعضا شکایت دارند، هزار کار خوب را که در دورههای مختلف انجام میشود هم نمیبینند، کسی قدردان هیئتمدیرهها نیست و هر دورهای هم میگویند: «باز دوره قبلی بهتر بود...».
چنین انجمنی را نمیتوان تشکلی مدنی دانست، حتی اگر هزار بار از دیگر انجمنهای تجسمی موفقتر و پرعضوتر باشد. تا امروز انجمن بخت این را داشته که تمام اعضای هیئتمدیرههای قبلی از اعضای شناختهشده گرافیک ایران بودهاند. اما از کجا معلوم که در دوره یا دورههای بعدی آدمهای ناکاربلدی سکان انجمن را به دست بگیرند و با ندانمکاری آبروی تمام سالهای گذشته انجمن را بر باد دهند؟ این تهدید بیخ گوش انجمن است. خاصه که اعضای کارکشته انجمن یا حال و حوصله انجمن را ندارند یا چوبخط هیئتمدیرهبودنشان پر شده. هر آینه بیم آن میرود که عده خاص کمتجربهای بیایند و کار از کار بگذرد. میگویم اعضای کمتجربه چون در هیئتمدیرههای قبلی با حس نیتی که روی دیگرش خودرأیی بوده عملا کمیتهها چنان که باید فعال نشده و نیرویی تربیت نشده است. معدود کمیتههایی که کارهایی کردهاند هم کارهای اجرائی و خرد بوده است. هیئتمدیرهها بهانه آوردهاند که اعضا فعال نیستند یا گفتهاند «نه، کمیته را به آن بچههای ناپخته نمیدهیم». گفتهاند که فلانی خودرأی است، بهمانی هم میخواهد رئیسبازی دربیاورد و از این بهانهها و اینک انجمن مانده با تالاری از
جماعت غیرفعالِ ناپخته رئیسبازِ خودرأی که دیگر الان میخواهند عضو هیئتمدیره هم بشوند.
آیا سازوکاری در انجمن هست که بتواند مانع چنین هیئتمدیرههای ناپخته خودرأی رئیسباز شود؟ تنها سرنخی که ما را ممکن است از این لابیرنت بیرون ببرد «سند استراتژیک» است.
پیشنویس «سند استراتژیک» در دوره ششم هیئتمدیره، زمانی که آقای رشیدی ریاست انجمن را بر عهده داشت، تنظیم شده است. چنین کاری از دهها نمایشگاه و دوسالانه و سخنرانی کارسازتر بوده، اما قدر آن دانسته نشده است. از آن موقع کماکان پیشنویس مانده. این پیشنویس باید بازنگری و تبدیل به «سند استراتژیک انجمن» شود تا بلکه بالاخره انجمن یک هدف روشن مشترکی پیدا کند، تا نظرها و سلیقههای شخصی هیئتمدیرهها در سطح شیوه مدیریت باشد نه درباره اهداف انجمن، تا نامزدهای هیئتمدیرهها هم به جای مرور موفقیتهای گرافیکیشان یا وعدههای خلاقانهشان، ایدههایشان را برای محققکردن هدف استراتژیک انجمن بگویند، نه اینکه یک نفر بیاید بگوید ما میخواهیم انجمن «صنفی» باشد، یکی دیگر بگوید «هنری» باشد، سه سال به سمتی برود و سه سال به سمت دیگری برود. این انجمن کشتی سرگشتهای را میماند. مقصد روشنی ندارد. هر کشتیبانی که میآید به سویی میرود. اما مقصد اگر یگانه باشد، کشتیبان ناشی هم پرتوپلا نمیرود.
اما تدوین چنین سند استراتژیکی کار هیئتمدیره بعدی نیست؛ چراکه چنین کاری کار گرافیستها نیست، چه عضو هیئتمدیره باشند، چه نباشند. کاری تخصصی است که مشارکت طیف وسیعی از نسلها و سلیقههای مختلف انجمن را هم میطلبد. امیدوارم واضح باشد که منظور از مشارکت اعضا این نیست که گروهی برای خودشان بِبُرند و بدوزند و بعد در مجمعی رأی بله و خیر دربارهاش بگیرند. شیوه پیشبرد پروژه را جای دیگری باید بحث کرد، اما از کسانی که پیشنویس آن را تدوین کردهاند هم با قدردانی باید دعوت شود و البته ملاحظههایی دیگر.
بعد طبق آن سند باید همه امور و سندهای انجمن از مأموریت آن گرفته تا شرح وظایف هیئتمدیره بازنگری شود. بسیاری همینجا خواهند گفت که وای این سخت و پیچیده است و فلان و بهمان است. پاسخ این است چشممان کور، دندمان نرم. انجمن درستوحسابی، فکر و کار درستوحسابی هم میخواهد؛ ورنه این انجمن همیشه متعلق به «عدهای خاص» باقی خواهد ماند که هیچ، یکباره دیدی کشتیبان دریانشناسی آمد و این کشتی گیج و ویج را غرق دریا کرد و رفت پی کارش.
در پیشنویس «سند استراتژیک» انجمن صنفي طراحان گرافيك ايران، اولین نقطه ضعف انجمن اين است: «تصور برخی از اعضا مبنی بر تعلق انجمن به عدهای خاص». این نوشته در پی یافتن آن «عده خاص» است و میخواهد بگوید که عده خاص ثابتی در انجمن نیست، بلکه در هر دوره، عدهای خاص میشوند. آن عده اعضای محترم هیئتمدیرهها هستند. یعنی در هر دوره سهساله عدهای «عده خاص» میشوند و در دوره بعدی عدهای دیگر، عده خاص میشوند و همینطور تا آخر.
در هر دورهای یک عده خاص تصمیم میگیرند کمیتهها را غیرفعال کنند. یک عده خاص دیگر سه سال بعد تصمیم میگیرند کمیتهها را دوباره فعال کنند. حتی تصمیم میگیرند چه کسی دبیر فلان کمیته باشد یا نباشد. بعد تصمیم میگیرند دوسالانه را برگزار یا تعطیلش کنند. عده دیگری تصمیم میگیرند نشریه انجمن را منتشر بکنند یا نکنند یا تصمیم میگیرند چه مطلبی منتشر بشود و نشود. تصمیم میگیرند هر کسی از راه گرافیک درآمد دارد عضو شود، بعد تصمیم میگیرند که «نه، فقط آنها که کارشان لایق است عضو شوند». خلاصه یک غیرهدفمندی دائمی در انجمن در جریان است که وابسته است به سلیقه یک «عده خاص» متغیر. عملا در هر دوره عدهای با حس نیت میآیند که کاری بکنند، اما تمرین خودرأیی میکنند. حاصل طبیعی این وضعیت میشود بزرگترین نقطه ضعف انجمن و اعضا تصور میکنند «انجمن متعلق به یک عده خاص است»، پس در آن مشارکت نمیکنند، هیئتمدیره دست تنها میماند، اعضا شکایت دارند، هزار کار خوب را که در دورههای مختلف انجام میشود هم نمیبینند، کسی قدردان هیئتمدیرهها نیست و هر دورهای هم میگویند: «باز دوره قبلی بهتر بود...».
چنین انجمنی را نمیتوان تشکلی مدنی دانست، حتی اگر هزار بار از دیگر انجمنهای تجسمی موفقتر و پرعضوتر باشد. تا امروز انجمن بخت این را داشته که تمام اعضای هیئتمدیرههای قبلی از اعضای شناختهشده گرافیک ایران بودهاند. اما از کجا معلوم که در دوره یا دورههای بعدی آدمهای ناکاربلدی سکان انجمن را به دست بگیرند و با ندانمکاری آبروی تمام سالهای گذشته انجمن را بر باد دهند؟ این تهدید بیخ گوش انجمن است. خاصه که اعضای کارکشته انجمن یا حال و حوصله انجمن را ندارند یا چوبخط هیئتمدیرهبودنشان پر شده. هر آینه بیم آن میرود که عده خاص کمتجربهای بیایند و کار از کار بگذرد. میگویم اعضای کمتجربه چون در هیئتمدیرههای قبلی با حس نیتی که روی دیگرش خودرأیی بوده عملا کمیتهها چنان که باید فعال نشده و نیرویی تربیت نشده است. معدود کمیتههایی که کارهایی کردهاند هم کارهای اجرائی و خرد بوده است. هیئتمدیرهها بهانه آوردهاند که اعضا فعال نیستند یا گفتهاند «نه، کمیته را به آن بچههای ناپخته نمیدهیم». گفتهاند که فلانی خودرأی است، بهمانی هم میخواهد رئیسبازی دربیاورد و از این بهانهها و اینک انجمن مانده با تالاری از
جماعت غیرفعالِ ناپخته رئیسبازِ خودرأی که دیگر الان میخواهند عضو هیئتمدیره هم بشوند.
آیا سازوکاری در انجمن هست که بتواند مانع چنین هیئتمدیرههای ناپخته خودرأی رئیسباز شود؟ تنها سرنخی که ما را ممکن است از این لابیرنت بیرون ببرد «سند استراتژیک» است.
پیشنویس «سند استراتژیک» در دوره ششم هیئتمدیره، زمانی که آقای رشیدی ریاست انجمن را بر عهده داشت، تنظیم شده است. چنین کاری از دهها نمایشگاه و دوسالانه و سخنرانی کارسازتر بوده، اما قدر آن دانسته نشده است. از آن موقع کماکان پیشنویس مانده. این پیشنویس باید بازنگری و تبدیل به «سند استراتژیک انجمن» شود تا بلکه بالاخره انجمن یک هدف روشن مشترکی پیدا کند، تا نظرها و سلیقههای شخصی هیئتمدیرهها در سطح شیوه مدیریت باشد نه درباره اهداف انجمن، تا نامزدهای هیئتمدیرهها هم به جای مرور موفقیتهای گرافیکیشان یا وعدههای خلاقانهشان، ایدههایشان را برای محققکردن هدف استراتژیک انجمن بگویند، نه اینکه یک نفر بیاید بگوید ما میخواهیم انجمن «صنفی» باشد، یکی دیگر بگوید «هنری» باشد، سه سال به سمتی برود و سه سال به سمت دیگری برود. این انجمن کشتی سرگشتهای را میماند. مقصد روشنی ندارد. هر کشتیبانی که میآید به سویی میرود. اما مقصد اگر یگانه باشد، کشتیبان ناشی هم پرتوپلا نمیرود.
اما تدوین چنین سند استراتژیکی کار هیئتمدیره بعدی نیست؛ چراکه چنین کاری کار گرافیستها نیست، چه عضو هیئتمدیره باشند، چه نباشند. کاری تخصصی است که مشارکت طیف وسیعی از نسلها و سلیقههای مختلف انجمن را هم میطلبد. امیدوارم واضح باشد که منظور از مشارکت اعضا این نیست که گروهی برای خودشان بِبُرند و بدوزند و بعد در مجمعی رأی بله و خیر دربارهاش بگیرند. شیوه پیشبرد پروژه را جای دیگری باید بحث کرد، اما از کسانی که پیشنویس آن را تدوین کردهاند هم با قدردانی باید دعوت شود و البته ملاحظههایی دیگر.
بعد طبق آن سند باید همه امور و سندهای انجمن از مأموریت آن گرفته تا شرح وظایف هیئتمدیره بازنگری شود. بسیاری همینجا خواهند گفت که وای این سخت و پیچیده است و فلان و بهمان است. پاسخ این است چشممان کور، دندمان نرم. انجمن درستوحسابی، فکر و کار درستوحسابی هم میخواهد؛ ورنه این انجمن همیشه متعلق به «عدهای خاص» باقی خواهد ماند که هیچ، یکباره دیدی کشتیبان دریانشناسی آمد و این کشتی گیج و ویج را غرق دریا کرد و رفت پی کارش.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.