|

نگاهی به کتاب خاطرات ابوالقاسم دلفی

شروع از پاریس - خاتمه در پاریس

دیپلمات‌ها دفتر خاطرات ناگشوده‌ای هستند و وقتی که صحبت کنند و روایت‌هایشان از حوادث را بازگو کنند، می‌توان دریافت که چه روزهایی سپری کرده‌اند. به‌تازگی برخی از دیپلمات‌ها علاقه‌مند به مکتوب‌کردن خاطراتشان شده‌اند و برخی انتشاراتی‌ها نیز دنبال این هستند که این‌گونه خاطرات را در قالب تاریخ شفاهی به نشر دربیاورند.
جدیدا انتشارات «فرهنگ صبا» زیر نظر «گروه تاریخ شفاهی نوید صبح» خاطرات ابوالقاسم دلفی، سفیر پیشین ایران در پاریس را که سابقه چندین سفارت در کشورهای ﻛﻠﻤﺒﻴﺎ، ﺷﻴﻠﻲ، ﺑﻠﮋﻳﻚ و ﺻﺮﺑﺴﺘﺎﻥ را در کارنامه کاری خود دارد، منتشر کرده است. کتابی با عنوان «از پاریس تا پاریس» نسلی از دیپلمات‌ها در سال‌های فعلی در حال به‌پایان‌رساندن دوره مأموریت‌ها و بازنشستگی هستند که در دوره‌های مهمی پا به عرصه دیپلماسی گذاشتند. سال‌های انقلاب، جنگ و رویکرد دولت‌های متفاوت که با رفتارهای متفاوت جهانی مواجه بودند. متأسفانه تاریخ دو دهه اخیر کشور نیز با تحریم به بهانه پرونده هسته‌ای رقم خورده است که بهانه مذاکرات هسته‌ای و نهایتا برجام شد که در تاریخ دیپلماسی کشور جایگاه مهمی دارد. به این اقتضا دیپلمات‌ها، خواه‌ناخواه در بستر حوادثی قرار می‌گیرند که به اندوخته‌هایشان افزوده می‌شود. البته کم هم نیستند دیپلمات‌هایی که از رهگذر همه این اتفاقات، چون کارمندی روزگار را گذرانده‌اند و تنها به انجام وظیفه اعلامی از سوی بالادستی اکتفا کرده‌اند و اکنون نیز در خانه‌ای نیمه‌مرفه روزهای بازنشستگی را می‌گذرانند.
از خبرنگاری تا دیپلمات‌شدن
کتاب «از پاریس تا پاریس» خاطرات ابوالقاسم دلفی است که سال 60 در قالب اولین مأموریتش به‌عنوان خبرنگار صداوسیما در پاریس به این کشور رفته و آخرین مأموریت کاری‌اش به‌عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در پاریس بود.
دلفی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، جامعه‌شناسی خوانده و بعد برای ادامه تحصیل به فرانسه رفته و با تحولات انقلاب به تهران بازگشته است. البته او کارش را با صداوسیما در زاهدان آغاز کرده‌ است.
فصل دوم این کتاب به خاطرات و تجارب دوره کاری دلفی در پاریس اختصاص دارد. وقتی که در پاریس به‌عنوان خبرنگار و بعد رئیس دفتر نمایندگی صداوسیما در آن کشور، با مسائل ریز و درشتی که جمهوری اسلامی از ابتدای پیروزی انقلاب در اروپا به‌ویژه پاریس با آنها مواجه بود، ‌آشنا می‌شد.
به روایت نویسنده یکی از سخت‌ترین دوران‌های رابطه ایران و فرانسه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تجربه شده که یکی از علل آن خصومت دولتمردان سوسیالیست فرانسوی با انقلاب و دیگری حمایت آنها از رژیم صدام حسین در جریان جنگ عراق است.
به تعبیر نویسنده حضور منافقین و بنی‌صدر در پاریس نیز از جمله این مشکلات بود، به‌ویژه آنکه این گروه از جانب سران دولت سوسیالیست فرانسه پذیرفته شده بودند؛ اما این همه موضوع نبود. حضور برخی افراد مؤثر در نظام شاهنشاهی ایران در پاریس و ترور برخی از آنها و انتساب اغلب آن حوادث به جمهوری اسلامی نیز از جمله همین مسائل بود که صداوسیما حتما می‌خواست آنها را به شکلی خنثی کند.
او به‌واسطه شغلش در پاریس در برخی اتفاقات مهم آن دوره حضور داشت و از جمله تهیه گزارش از فرار بنی‌صدر از ایران به پاریس و انتقال مجروحان شیمیایی جنگ تحمیلی به برخی کشورهای اروپایی.
دلفی در فصل سوم به دورانی پرداخته که از خبرنگاری خداحافظی کرده و بعد از گذراندن دوره‌هایی وارد وزارت خارجه شده است؛ به‌عنوان کارشناس سیاسی کشورهای فرانسه‌زبان آفریقایی.
دلفی در این بخش تکمله‌ای می‌نویسد و معتقد است آفریقا می‌تواند یکی از اهداف اساسی و پرمسئولیت وزارت امور خارجه در صحنه سیاست خارجی باشد.
انتقاد دیپلماتیک به نامه شهید رجایی
فعالیت او در حوزه آفریقا البته خیلی طولانی نبود و او به حوزه اروپای غربی منتقل شد. در این کتاب اندکی مفصل به حمایت‌های فرانسه از صدام حسین در جریان جنگ با ایران و حمایت از منافقین پرداخته است. البته او در بخشی از خاطرات این بخش علاوه بر توضیح گرایش‌های دولت‌های فرانسه در سال‌های اخیر به نقطه عطفی نیز اشاره می‌کند. نامه پروتکلی میتران برای تبریک ریاست‌جمهوری شهید رجایی و نامه بلندبالای شهید رجایی به میتران. او اگرچه از لفظ انتقاد استفاده نکرده اما به پروتکل‌های دیپلماتیکی که باید در چنین نامه‌هایی رعایت شود پرداخته است. او نوشته که سوابق نشان می‌دهد این پروتکل‌ها رعایت نشده است.
او معتقد است آن نامه می‌توانست فرصتی در بهبود روابط باشد نه آنکه به تنش‌ها بیفزاید.
جنگ سفارتخانه‌ها
در ادامه مرور روابط ایران و فرانسه به دورانی پرداخته می‌شود که ملقب به جنگ سفارتخانه‌هاست و رابطه تهران - پاریس بیش از پیش ملتهب می‌شود. تا زمانی که با روی‌کار‌آمدن دولت شیراک و تشکیل دولت هم‌زیستی، او خواستار مذاکره با ایران شد که منجر به تحول در روابط دو طرف شد.
یکی از پرونده‌های کمترشنیده‌شده که در این کتاب به آن پرداخته شده موضوع وحید گرجی، دانشجوی ایرانی در فرانسه است که به‌عنوان مترجم سفارت هم کار می‌کرده و بعد از یک حادثه تروریستی در تعقیب پلیس قرار می‌گیرد اما مدتی مخفی و غیرقابل دسترس بوده نهایتا در یک مصاحبه مطبوعاتی با کاردار سفارت حضور پیدا می‌کند و... اینها در شرایطی که رابطه دو کشور قطع بوده هرکدام محمل اتفاقات دیگری نیز بوده‌اند. تا سال 67 که دوباره رابطه دو کشور از سر گرفته می‌شود.
در بخش‌های دیگر این کتاب به جریان مذاکرات ازسرگیری رابطه تهران- پاریس، تأثیر مسئله هسته‌ای بر رابطه ایران و اروپا نیز پرداخته می‌شود.
دولت احمدی‌نژاد و سیاست خارجی
در این کتاب به‌نوعی رابطه تهران- پاریس در 37 سال کار نویسنده نیز قابل رصد است. البته دلفی به‌واسطه مأموریت در دیگر کشورها در سال‌های اصلاحات ماجراهایی مشابه سفر تاریخی خاتمی به فرانسه را در روایت‌هایش ندارد. اگر از مأموریت‌های نویسنده در چند کشور دیگر مانند بلگراد و کلمبیا و شیلی بگذریم، او به‌عنوان یک دیپلمات از تأثیرات سیاست خارجی دولت احمدی‌نژاد بر روابط با کشورها نیز انتقاداتی مطرح می‌کند.
«سیاست خارجی در نیمه دوم عمر دولت دهم در تداوم وضعیت آشفته منطقه‌ای و بین‌المللی که از رهگذر پاره‌ای سیاست‌های رئیس‌جمهور وقت با آن روبه‌رو شده بودیم شکل خاصی از تعاملات و روابط خارجی برای وزارت امور خارجه به وجود آورده بود. در پرتو مواضع اتخاذی در قبال موضوع «هولوکاست» و تشکیل جبهه واحدی در حمایت از مظلوم‌نمایی‌های رژیم صهیونیستی به‌ویژه موضع آلمان و به‌خصوص شخص خانم مرکل، در انکار هر‌چه علنی‌تر سیاست‌های آلمان نازی... روابط جمهوری اسلامی ایران با اروپا با شرایطی روبه‌رو شده که حمایت‌های اروپایی از رژیم صهیونیستی بیش از پیش گسترش یافت و علاوه بر مواضع حمایت‌های علنی و کمک‌های آشکار و پنهان مالی، نظامی و اطلاعاتی اروپا و آلمان به رژیم صهیونیستی برای اولین‌بار بین برلین و تل‌آویو برای برگزاری دوره‌ای جلسات مشترک کابینه‌های دو طرف و بررسی مسائل مشترک و تهدیدها علیه رژیم صهیونیستی قرار و مدارهایی گذاشته شد». ...«به موازات این حمایت‌ها و حسن رفتارها از ناحیه اروپا در قبال تل‌آویو.... سیاست فشار و... انزوای بیشتر ایران در دستور کار اروپا قرار گرفت».
در بخش دیگری درباره پرونده هسته‌ای نیز به هم‌ترازشدن نماینده اتحادیه اروپا با نماینده شورای عالی امنیت ملی ایران انتقاد می‌کند و همچنین می‌نویسد: «وزارت امور خارجه در این مذاکرات تنها حضوری کم‌رنگ در سطح معاون بین‌الملل داشت که به دور از کمترین نقش تأثیرگذار بر روند مذاکرات بود».
او بی‌عملی سفرای اروپایی و غربی در تهران در فاصله سال 91 تا 92 را به این دلیل می‌داند که گویی امید به اتفاقی داشتند که بخشی از جهان منتظر آن در ایران بود».
او سال‌های پایانی دولت دهم را با انتصاب دکتر علی‌اکبر صالحی به‌عنوان وزیر خارجه منجر به احیای وزارت خارجه می‌داند. او می‌نویسد که خط‌کش خودی و غیرخودی در این دوره وزارت خارجه و کارکنانش را تحت فشار شدیدی قرار داده بود.
استقبال اروپایی‌ها از وزیرشدن ظریف
در بخشی که به روایت دلفی از سال‌های دولت حسن روحانی اختصاص دارد، او به همان روزهای بعد از انتخابات اشاره می‌کند که معاون وزیر خارجه ایتالیا برای ملاقات با ظریف به تهران آمده و پرسش اروپایی‌ها در آن روزها مبنی‌بر این بوده که آیا ظریف وزیر خارجه می‌‌شود یا نه و موضوع خروج از وضعیت بن‌بست دیپلماتیک ایجادشده با جهان از جمله موضوعات مورد بحث بود. همچنین اینکه مذاکرات هسته‌ای همچنان ازسوی شورای عالی امنیت ملی ادامه پیدا می‌کند یا توسط دولت و با سرپرستی روحانی ادامه می‌یابد.
او در ادامه به این نکته اشاره می‌کند که بعد از یک دور از مذاکرات هسته‌ای عذر بخش کارشناسی دوجانبه وزارت امور خارجه در جریان مذاکرات خواسته شده و عملا کار مذاکرات با قیمومیت تام و کمال بخش بین‌الملل ادامه یافت که هیچ‌گاه توجیه مقبولی برای آن انجام نشد.
نویسنده کتاب اگرچه در دوران ظریف، رئیس اداره اروپای غربی و بعد سفیر ایران در پاریس شد اما از انتقادهای ریز و درشتی که به دوره ظریف هم در وزارت خارجه وارد است چشم‌پوشی نمی‌کند. ازجمله استفاده‌نکردن از ظرفیت کارشناسی ادارات دوجانبه در مذاکرات هسته‌ای و غافل‌شدن از توان این بخش و دیگر جلساتی که بدون حضور مدیران یا رؤسای ادارات با کارشناسان برگزار می‌شد.
کتاب دوجلدی خاطرات بیش از سه دهه ابوالقاسم دلفی خواندنی است، به‌ویژه آنکه او مثل برخی همکارانش از فرصت کتاب تنها برای دفاع از عملکرد خود استفاده نکرده است.
دیپلمات‌ها دفتر خاطرات ناگشوده‌ای هستند و وقتی که صحبت کنند و روایت‌هایشان از حوادث را بازگو کنند، می‌توان دریافت که چه روزهایی سپری کرده‌اند. به‌تازگی برخی از دیپلمات‌ها علاقه‌مند به مکتوب‌کردن خاطراتشان شده‌اند و برخی انتشاراتی‌ها نیز دنبال این هستند که این‌گونه خاطرات را در قالب تاریخ شفاهی به نشر دربیاورند.
جدیدا انتشارات «فرهنگ صبا» زیر نظر «گروه تاریخ شفاهی نوید صبح» خاطرات ابوالقاسم دلفی، سفیر پیشین ایران در پاریس را که سابقه چندین سفارت در کشورهای ﻛﻠﻤﺒﻴﺎ، ﺷﻴﻠﻲ، ﺑﻠﮋﻳﻚ و ﺻﺮﺑﺴﺘﺎﻥ را در کارنامه کاری خود دارد، منتشر کرده است. کتابی با عنوان «از پاریس تا پاریس» نسلی از دیپلمات‌ها در سال‌های فعلی در حال به‌پایان‌رساندن دوره مأموریت‌ها و بازنشستگی هستند که در دوره‌های مهمی پا به عرصه دیپلماسی گذاشتند. سال‌های انقلاب، جنگ و رویکرد دولت‌های متفاوت که با رفتارهای متفاوت جهانی مواجه بودند. متأسفانه تاریخ دو دهه اخیر کشور نیز با تحریم به بهانه پرونده هسته‌ای رقم خورده است که بهانه مذاکرات هسته‌ای و نهایتا برجام شد که در تاریخ دیپلماسی کشور جایگاه مهمی دارد. به این اقتضا دیپلمات‌ها، خواه‌ناخواه در بستر حوادثی قرار می‌گیرند که به اندوخته‌هایشان افزوده می‌شود. البته کم هم نیستند دیپلمات‌هایی که از رهگذر همه این اتفاقات، چون کارمندی روزگار را گذرانده‌اند و تنها به انجام وظیفه اعلامی از سوی بالادستی اکتفا کرده‌اند و اکنون نیز در خانه‌ای نیمه‌مرفه روزهای بازنشستگی را می‌گذرانند.
از خبرنگاری تا دیپلمات‌شدن
کتاب «از پاریس تا پاریس» خاطرات ابوالقاسم دلفی است که سال 60 در قالب اولین مأموریتش به‌عنوان خبرنگار صداوسیما در پاریس به این کشور رفته و آخرین مأموریت کاری‌اش به‌عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در پاریس بود.
دلفی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، جامعه‌شناسی خوانده و بعد برای ادامه تحصیل به فرانسه رفته و با تحولات انقلاب به تهران بازگشته است. البته او کارش را با صداوسیما در زاهدان آغاز کرده‌ است.
فصل دوم این کتاب به خاطرات و تجارب دوره کاری دلفی در پاریس اختصاص دارد. وقتی که در پاریس به‌عنوان خبرنگار و بعد رئیس دفتر نمایندگی صداوسیما در آن کشور، با مسائل ریز و درشتی که جمهوری اسلامی از ابتدای پیروزی انقلاب در اروپا به‌ویژه پاریس با آنها مواجه بود، ‌آشنا می‌شد.
به روایت نویسنده یکی از سخت‌ترین دوران‌های رابطه ایران و فرانسه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تجربه شده که یکی از علل آن خصومت دولتمردان سوسیالیست فرانسوی با انقلاب و دیگری حمایت آنها از رژیم صدام حسین در جریان جنگ عراق است.
به تعبیر نویسنده حضور منافقین و بنی‌صدر در پاریس نیز از جمله این مشکلات بود، به‌ویژه آنکه این گروه از جانب سران دولت سوسیالیست فرانسه پذیرفته شده بودند؛ اما این همه موضوع نبود. حضور برخی افراد مؤثر در نظام شاهنشاهی ایران در پاریس و ترور برخی از آنها و انتساب اغلب آن حوادث به جمهوری اسلامی نیز از جمله همین مسائل بود که صداوسیما حتما می‌خواست آنها را به شکلی خنثی کند.
او به‌واسطه شغلش در پاریس در برخی اتفاقات مهم آن دوره حضور داشت و از جمله تهیه گزارش از فرار بنی‌صدر از ایران به پاریس و انتقال مجروحان شیمیایی جنگ تحمیلی به برخی کشورهای اروپایی.
دلفی در فصل سوم به دورانی پرداخته که از خبرنگاری خداحافظی کرده و بعد از گذراندن دوره‌هایی وارد وزارت خارجه شده است؛ به‌عنوان کارشناس سیاسی کشورهای فرانسه‌زبان آفریقایی.
دلفی در این بخش تکمله‌ای می‌نویسد و معتقد است آفریقا می‌تواند یکی از اهداف اساسی و پرمسئولیت وزارت امور خارجه در صحنه سیاست خارجی باشد.
انتقاد دیپلماتیک به نامه شهید رجایی
فعالیت او در حوزه آفریقا البته خیلی طولانی نبود و او به حوزه اروپای غربی منتقل شد. در این کتاب اندکی مفصل به حمایت‌های فرانسه از صدام حسین در جریان جنگ با ایران و حمایت از منافقین پرداخته است. البته او در بخشی از خاطرات این بخش علاوه بر توضیح گرایش‌های دولت‌های فرانسه در سال‌های اخیر به نقطه عطفی نیز اشاره می‌کند. نامه پروتکلی میتران برای تبریک ریاست‌جمهوری شهید رجایی و نامه بلندبالای شهید رجایی به میتران. او اگرچه از لفظ انتقاد استفاده نکرده اما به پروتکل‌های دیپلماتیکی که باید در چنین نامه‌هایی رعایت شود پرداخته است. او نوشته که سوابق نشان می‌دهد این پروتکل‌ها رعایت نشده است.
او معتقد است آن نامه می‌توانست فرصتی در بهبود روابط باشد نه آنکه به تنش‌ها بیفزاید.
جنگ سفارتخانه‌ها
در ادامه مرور روابط ایران و فرانسه به دورانی پرداخته می‌شود که ملقب به جنگ سفارتخانه‌هاست و رابطه تهران - پاریس بیش از پیش ملتهب می‌شود. تا زمانی که با روی‌کار‌آمدن دولت شیراک و تشکیل دولت هم‌زیستی، او خواستار مذاکره با ایران شد که منجر به تحول در روابط دو طرف شد.
یکی از پرونده‌های کمترشنیده‌شده که در این کتاب به آن پرداخته شده موضوع وحید گرجی، دانشجوی ایرانی در فرانسه است که به‌عنوان مترجم سفارت هم کار می‌کرده و بعد از یک حادثه تروریستی در تعقیب پلیس قرار می‌گیرد اما مدتی مخفی و غیرقابل دسترس بوده نهایتا در یک مصاحبه مطبوعاتی با کاردار سفارت حضور پیدا می‌کند و... اینها در شرایطی که رابطه دو کشور قطع بوده هرکدام محمل اتفاقات دیگری نیز بوده‌اند. تا سال 67 که دوباره رابطه دو کشور از سر گرفته می‌شود.
در بخش‌های دیگر این کتاب به جریان مذاکرات ازسرگیری رابطه تهران- پاریس، تأثیر مسئله هسته‌ای بر رابطه ایران و اروپا نیز پرداخته می‌شود.
دولت احمدی‌نژاد و سیاست خارجی
در این کتاب به‌نوعی رابطه تهران- پاریس در 37 سال کار نویسنده نیز قابل رصد است. البته دلفی به‌واسطه مأموریت در دیگر کشورها در سال‌های اصلاحات ماجراهایی مشابه سفر تاریخی خاتمی به فرانسه را در روایت‌هایش ندارد. اگر از مأموریت‌های نویسنده در چند کشور دیگر مانند بلگراد و کلمبیا و شیلی بگذریم، او به‌عنوان یک دیپلمات از تأثیرات سیاست خارجی دولت احمدی‌نژاد بر روابط با کشورها نیز انتقاداتی مطرح می‌کند.
«سیاست خارجی در نیمه دوم عمر دولت دهم در تداوم وضعیت آشفته منطقه‌ای و بین‌المللی که از رهگذر پاره‌ای سیاست‌های رئیس‌جمهور وقت با آن روبه‌رو شده بودیم شکل خاصی از تعاملات و روابط خارجی برای وزارت امور خارجه به وجود آورده بود. در پرتو مواضع اتخاذی در قبال موضوع «هولوکاست» و تشکیل جبهه واحدی در حمایت از مظلوم‌نمایی‌های رژیم صهیونیستی به‌ویژه موضع آلمان و به‌خصوص شخص خانم مرکل، در انکار هر‌چه علنی‌تر سیاست‌های آلمان نازی... روابط جمهوری اسلامی ایران با اروپا با شرایطی روبه‌رو شده که حمایت‌های اروپایی از رژیم صهیونیستی بیش از پیش گسترش یافت و علاوه بر مواضع حمایت‌های علنی و کمک‌های آشکار و پنهان مالی، نظامی و اطلاعاتی اروپا و آلمان به رژیم صهیونیستی برای اولین‌بار بین برلین و تل‌آویو برای برگزاری دوره‌ای جلسات مشترک کابینه‌های دو طرف و بررسی مسائل مشترک و تهدیدها علیه رژیم صهیونیستی قرار و مدارهایی گذاشته شد». ...«به موازات این حمایت‌ها و حسن رفتارها از ناحیه اروپا در قبال تل‌آویو.... سیاست فشار و... انزوای بیشتر ایران در دستور کار اروپا قرار گرفت».
در بخش دیگری درباره پرونده هسته‌ای نیز به هم‌ترازشدن نماینده اتحادیه اروپا با نماینده شورای عالی امنیت ملی ایران انتقاد می‌کند و همچنین می‌نویسد: «وزارت امور خارجه در این مذاکرات تنها حضوری کم‌رنگ در سطح معاون بین‌الملل داشت که به دور از کمترین نقش تأثیرگذار بر روند مذاکرات بود».
او بی‌عملی سفرای اروپایی و غربی در تهران در فاصله سال 91 تا 92 را به این دلیل می‌داند که گویی امید به اتفاقی داشتند که بخشی از جهان منتظر آن در ایران بود».
او سال‌های پایانی دولت دهم را با انتصاب دکتر علی‌اکبر صالحی به‌عنوان وزیر خارجه منجر به احیای وزارت خارجه می‌داند. او می‌نویسد که خط‌کش خودی و غیرخودی در این دوره وزارت خارجه و کارکنانش را تحت فشار شدیدی قرار داده بود.
استقبال اروپایی‌ها از وزیرشدن ظریف
در بخشی که به روایت دلفی از سال‌های دولت حسن روحانی اختصاص دارد، او به همان روزهای بعد از انتخابات اشاره می‌کند که معاون وزیر خارجه ایتالیا برای ملاقات با ظریف به تهران آمده و پرسش اروپایی‌ها در آن روزها مبنی‌بر این بوده که آیا ظریف وزیر خارجه می‌‌شود یا نه و موضوع خروج از وضعیت بن‌بست دیپلماتیک ایجادشده با جهان از جمله موضوعات مورد بحث بود. همچنین اینکه مذاکرات هسته‌ای همچنان ازسوی شورای عالی امنیت ملی ادامه پیدا می‌کند یا توسط دولت و با سرپرستی روحانی ادامه می‌یابد.
او در ادامه به این نکته اشاره می‌کند که بعد از یک دور از مذاکرات هسته‌ای عذر بخش کارشناسی دوجانبه وزارت امور خارجه در جریان مذاکرات خواسته شده و عملا کار مذاکرات با قیمومیت تام و کمال بخش بین‌الملل ادامه یافت که هیچ‌گاه توجیه مقبولی برای آن انجام نشد.
نویسنده کتاب اگرچه در دوران ظریف، رئیس اداره اروپای غربی و بعد سفیر ایران در پاریس شد اما از انتقادهای ریز و درشتی که به دوره ظریف هم در وزارت خارجه وارد است چشم‌پوشی نمی‌کند. ازجمله استفاده‌نکردن از ظرفیت کارشناسی ادارات دوجانبه در مذاکرات هسته‌ای و غافل‌شدن از توان این بخش و دیگر جلساتی که بدون حضور مدیران یا رؤسای ادارات با کارشناسان برگزار می‌شد.
کتاب دوجلدی خاطرات بیش از سه دهه ابوالقاسم دلفی خواندنی است، به‌ویژه آنکه او مثل برخی همکارانش از فرصت کتاب تنها برای دفاع از عملکرد خود استفاده نکرده است.

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.