|

گفت‌وگو با «حسین کشفی‌اصل»، بازیگر و کارگردان نمایش «زوج ناجور»

عاشق نمایش‌های کمدی هستم

نمایش «زوج ناجور» به نویسندگی نیل سایمون و کارگردانی حسین کشفی‌اصل که دو سال پیش در سالن قشقایی مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفته و با استقبال روبه‌رو شده بود، برای دومین‌ بار و این‌ بار در سالن تئاتر هامون اجرا رفت. این نمایش کمدی به ماجرای دو دوست در بحران اقتصادی آمریکا می‌پردازد که هر دو از همسران‌شان جدا شده‌اند و حالا تصمیم گرفته‌اند با یکدیگر در یک خانه مشترک زندگی کنند.

عاشق نمایش‌های کمدی هستم

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

نمایش «زوج ناجور» به نویسندگی نیل سایمون و کارگردانی حسین کشفی‌اصل که دو سال پیش در سالن قشقایی مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفته و با استقبال روبه‌رو شده بود، برای دومین‌ بار و این‌ بار در سالن تئاتر هامون اجرا رفت. این نمایش کمدی به ماجرای دو دوست در بحران اقتصادی آمریکا می‌پردازد که هر دو از همسران‌شان جدا شده‌اند و حالا تصمیم گرفته‌اند با یکدیگر در یک خانه مشترک زندگی کنند. در این نمایش علاوه بر حسین کشفی‌اصل در نقش «اُسکار»، محسن میرزاخانی و کیمیا جواهری‌ به ایفای نقش پرداخته‌اند. به بهانه اجرای مجدد این اثر نمایشی، با کارگردان آن به گفت‌وگو نشستیم.

 

 

 با توجه به اینکه «زوج ناجور» یک کمدی کلاسیک شناخته‌شده است، مهم‌ترین نکته‌ای که شما را به اجرای دوباره آن (در مقایسه با اجرای پیشین در تئاترشهر) ترغیب کرد، چه بود؟

بله، «زوج ناجور» در دنیا به‌عنوان نمایش‌نامه‌ کمدی کلاسیک شناخته‌ شده اما نکته این‌ است که وقتی این نمایش‌نامه دو سال‌ و نیم پیش در مجموعه تئاترشهر اجرا شد، اولین‌ بار بود که در تئاتر ایران اجرا می‌شد. آنجا هم نقش اصلی را خودم بازی می‌کردم و همچنین مشاور کارگردان و دراماتورژ اثر بودم. البته صادقانه بگویم که خروجی آن اجرا، نتیجه تلاش خودم بود. آن نمایش ۲۵ شب بیشتر در تئاترشهر اجرا نشد، چون مصادف شد با شروع جشنواره تئاتر عروسکی و مجبور شدیم دکور را جمع کنیم. گرچه معتقدم پتانسیل دیده‌شدن بیش از 25 شب را داشت. از این‌رو در ‌دو سال گذشته، این قصه همیشه با من بود تا بار دیگر به کارگردانی خودم روی صحنه برود. در اجرای فعلی، نوآوری‌های جدیدی هم از لحاظ بازیگری و ایده‌های کارگردانی وجود دارد، اما اصولا متون نیل سایمون، آن‌قدر شیرین و جذاب هستند که قابلیت چند بار اجراشدن را دارند. آنچه «زوج ناجور» را از باقی متون سایمون متمایز می‌کند، آن‌ است که این متن جز یک بار، دیگر در ایران اجرا نشده، ولی سایر متون نیل سایمون، هر‌کدام ده‌ها بار توسط گروه‌های حرفه‌ای، دانشجویی و حتی آماتور اجرا شده‌اند.

 شما علاوه بر کارگردانی، مسئولیت دراماتورژی اثر را هم بر عهده دارید. دراماتورژی متن نیل سایمون شامل چه تغییرات، تأکیدها یا بومی‌سازی‌هایی بوده؟ آیا تغییرات زیادی نسبت به متن اصلی اتفاق افتاده است؟

متن‌های نیل سایمون آن‌قدر متون کاملی هستند که طبیعتا منِ «حسین کشفی‌اصل» این اجازه را به خودم نمی‌دهم که تغییرات اساسی در متن ایجاد کنم؛ چون به‌قدری درست نوشته شده‌اند که جایی برای بحث باقی نمی‌ماند، اما وقتی می‌بینید حدود 60 سال از نوشتن متن گذشته، طبیعتا زمانه تئاتری تغییر کرده، چه در خارج از کشور، چه داخل کشور. تماشاگر و جنس تفکرش تغییر کرده است. جنس تئاتر کارکردن هم تغییر کرده است. نگاه مخاطبان عوض شده. اتفاقا اینکه نوآوری‌هایی در متن و اجرا داشته باشید، ماجرا را جذاب‌تر می‌کند. به‌علاوه اینکه حوصله تماشاگر امروز برای تئاترهای با زمان بالا، بسیار پایین است. اگر بخواهید متن اصلی «زوج ناجور» را کار کنید، مخاطب باید بین دو و نیم تا سه ساعت برای تماشای آن زمان بگذارد! تماشاگر امروز تئاتر ایران اصلا حوصله تماشای نمایش سه‌ساعته را ندارد. بنابراین من همیشه برای تئاتر کارکردن، چه در جایگاه بازیگر و چه در مقام کارگردان، می‌دانم که تماشاگر امروز ما بیش از ۶۰، ۷۰ دقیقه را تاب نمی‌آورد، مگر اینکه اتفاقات عجیب‌وغریبی توسط گروه در نمایش رقم بخورد. متن «زوج ناجور» سال‌ها دست من بود. آقای شهرام زرگر (مترجم متن) به من محبت داشتند و آقای مهدی گلیج (از دوستان قدیمی‌ام) جزء کسانی بود که موجب آشنایی‌ام با نیل سایمون شدند. وقتی نمایش «زندانی خیابان دوم» سال 87 توسط مهدی گلیج برای اولین‌ بار روی صحنه رفت، من در آن نمایش نقش اصلی را بازی می‌کردم، متن «زوج ناجور» را هم که دست من بود، مهدی گلیج می‌خواست کارگردانی کند، اما مهاجرت کرد. این متن سال‌ها با من بود و خیلی آن را بالا و پایین کردم.

در دوران کرونا قرار بود برای اولین‌ بار در ایرانشهر آن را روی صحنه ببرم که ایام کرونا باعث شد این اتفاق نیفتد. من خیلی سعی کردم با توجه به سلیقه تماشاگر امروز، جاهایی از آن را به نحو دیگری پیش ببرم. من سال گذشته نمایش‌نامه «سوءتفاهم» آلبر کامو را روی صحنه بردم که شاید بیش از دو ساعت زمان آن‌ است و من در ۶۰ دقیقه اجرایش کردم. وقتی خودم بخواهم کاری را کارگردانی کنم، اصولا سعی می‌کنم جان کلام را ارائه بدهم و از اضافه‌گویی و اضافه‌کاری پرهیز کنم. از این قضیه متنفرم، چون تماشاگر امروز یک بار دوست دارد حرفی را بشنود. دوست ندارد مدام به او تأکید و بارها تکرار کنید. پس سعی کردم اضافه‌گویی‌ها را در حد بضاعت فکری و ذهنی خودم از متن بگیرم و یک جاهایی هم ایده‌های خودم را ارائه دهم. مثلا پایان نمایش «زوج ناجور» که الان مخاطب می‌بیند، پایان نیل سایمون نیست، پایان حسین کشفی‌اصل است! چون پایان نیل سایمون، برای مخاطب بِرَدوی نوشته شده، ولی تماشاگر امروز ایران دوست دارد برایش نقطه بگذارید و پایان ارائه بدهید. حالا که بازخوردها را می‌گیرم، حس می‌کنم فکر درستی کردم، چون احوال مخاطب با این پایان جفت‌وجورتر است. برای دراماتورژی اثر، همیشه به سالن نمایش و مخاطب امروز تئاتر ایران فکر می‌کنم.

 به نظرتان در اجرای «زوج ناجور»‌ چه پیامی فراتر از یک کمدی موقعیت ساده به مخاطب امروز منتقل می‌شود؟

مهم‌ترین پیامی که در «زوج ناجور» وجود دارد، استحکام خانواده است؛ اینکه چگونه می‌توانیم با رفتار و برخوردمان، زندگی را حفظ ‌کنیم. نگاهی که به زندگی و پارتنرمان در زندگی داریم و برعکس، یعنی نگاهی که پارتنر باید به ما و زندگی داشته باشد، چگونه درست‌تر است؟ نمی‌خواهد قضاوت کند اما حداقل نظر خودش را می‌دهد. قطعا خیلی‌ها با آن موافق خواهند بود و خیلی‌ها مخالف، اما «زوج ناجور» جزء آن متون نیل سایمون است که فقط به یک کمدی ساده ختم نمی‌شود. پایانی که من طراحی کردم، به خاطر همین قصه است. تماشاگر امروز دوست دارد در متنی از این دست، با یک پایان شیرین مواجه شود.

 در کارگردانی نمایش با وجود فضای کمیک متن، بیشتر بر چه عناصری تمرکز داشتید؛ کمدی موقعیت، کمدی کلام و شخصیت یا ترکیب آنها؟

اصولا نمایش‌نامه‌های نیل سایمون بر پایه و اساس کمدی موقعیت است؛ به‌خصوص آنهایی که فضای رئال بیشتری دارد. این وسط، ما نمایش‌نامه «کله‌پوک‌ها»ی نیل سایمون را هم داریم، ولی قطعا فضای نمایش‌نامه‌هایی مثل «زوج ناجور»، «زندانی خیابان دوم» و... خودِ زندگی‌اند. در آثاری از این‌ دست، کمدی موقعیت خیلی بیشتر است. برای خودم در کارگردانی، کمدی موقعیت به‌شدت تأثیرگذار بود. کمدی کلام هم اینجا برایم اهمیت دارد، چون به این فکر می‌کنم که مخاطبان من چه کسانی هستند. مخاطب من تماشاگر ایرانی است. من کارم را در تهران انجام می‌دهم. پس چه کار کنم که کاراکترها در عین سادگی، شیرین‌تر باشند؟ مثلا در «زوج ناجور» کاراکتر «مورای» را داریم که پلیس است. وقتی او در صحنه اول از خانه خارج می‌شود، دوباره برمی‌گردد و به زبان زرگری صحبت می‌کند! تماشاگر آن‍جا از خنده روده‌بر می‌شود. طبیعتا در متن نیل سایمون زبان زرگری وجود ندارد، اما من این را برای شیرین‌ترشدن کاراکتر و البته با خلاقیت خود بازیگر اضافه کردم.

 بازی در یکی از دو نقش اصلی که دارای تضادهای شخصیتی واضحی با نقش مقابل است، چه چالش‌هایی برایتان داشت؟ مهم‌ترین نکته‌ای که در هدایت بازیگران برای خلق این تضاد مدنظر داشتید، چه بود؟

مهم‌ترین چیز در بازیگری برای من این‌ است که نقشم را دوست داشته باشم. معمولا در کارهای کارگردانی‌ام بازی نمی‌کنم، اما چون دو سال‌ و نیم پیش این نقش را بازی کرده بودم، بهترین گزینه خودم بودم. چرا باید یک فرد جدید را بیاورم و دوباره با او کار ‌کنم تا آن چیزی بشود که می‌خواهم؟! من این کاراکتر را عاشقانه دوست داشتم و دارم. هیچ چالش و مسئله‌ای هم بابت کاراکتر اسکار نداشتم، چون به‌قدری جذاب و شیرین نوشته شده و امیدوارم من هم جذاب و شیرین بازی‌اش کرده باشم‌ که در طول80 دقیقه نمایش با این کاراکتر زندگی می‌کنم و لذت می‌برم. از آنجایی که همیشه خودم را پیش از کارگردان، یک بازیگر می‌دانم، مهم‌ترین نکته در مورد هدایت بازیگران، چه به‌‌عنوان بازیگر کنار گروهی باشم یا فقط کارگردان باشم، همیشه به بازیگرانم فرصت خلاقیت و به دنیا آوردن می‌دهم. سعی می‌کنم حشو و زوائد را بزنم. هیچ‌وقت به بازیگرانم نمی‌گویم این‌جوری بازی بکن یا نکن. گاهی پیش می‌آید که بگویم چه کاری بکند یا نکند بهتر است، اما هرگز جای آنها بازی نمی‌کنم یا نمی‌گویم دقیقا این‌طور که می‌گویم انجام بده. پس این وسط فرصت خلق برای بازیگر چه می‌شود؟ چون خودم بازیگرم، این قضیه را خوب درک می‌کنم و به بازیگران فرصت می‌دهم. آنها هم سعی می‌کنند به خلق فضا نزدیک‌تر شوند.

 با توجه به فضای آپارتمانی داستان، طراحی صحنه چگونه به فضاسازی و برجسته‌کردن ویژگی‌های رفتاری و موقعیتی شخصیت‌ها کمک کرد؟ چیدمان صحنه چه تأثیری بر ریتم کمدی نمایش دارد؟

وقتی شما در صحنه‌ای قرار می‌گیرید که یک خانه است، مبل و میز ناهارخوری در ورود و خروج دارد و ماجرا را به خانه نزدیک می‌کنید، از نگاه من به‌عنوان بازیگر، طبیعتا آن فضای طراحی یا صحنه کاملا روی بازی شما تأثیر می‌گذارد. حالا تصور کنیم اینها وجود ندارد و قرار بود صحنه‌مان یک صحنه آوانگارد باشد و در خلأ بازی کنیم، دو سه چیدمان و دو صندلی آن طرف داشتیم و یک مبل این طرف، مطمئنم که چنین فضایی در بازی بازیگر تأثیرگذار می‌شد و به‌شدت ویژگی‌های رفتاری و موقعیتی کاراکتر را پررنگ‌تر و درشت‌تر می‌کرد. در چنین صحنه‌ای، بازیگر خودش را بیشتر باور می‌کند، مثل طراحی صحنه «زوج ناجور» که یک خانه است و کاملا در نوع و شکل بازی بازیگر تأثیرگذار بود، از این جهت که راحت‌تر، دلپذیرتر و باورپذیرتر باشد.

چیدمان صحنه قطعا در ریتم کمدی نمایش تأثیرگذار است. ببینید در طول این نمایش، از وسایل صحنه شامل میز و مبلمان و در ورود و خروجِ آشپزخانه و اتاق‌خواب و پنجره چه استفاده‌هایی می‌شود. هیچ‌کدام از وسایل بی‌کار نیستند. پس بر ریتم کمدی نمایش هم تأثیرگذارند. مثلا جایی از نمایش، اسکار می‌رود به اتاق و با یک تفنگ برمی‌گردد و یقه فلیکس را می‌گیرد، پرت می‌کند روی مبل. آنجا میزانسنی را می‌بینید که در طول نمایش چنین چیزی ندیده‌اید. این نمایش را زندگی‌تر و کمدی‌اش را بیشتر می‌کند. اگر شکل طراحی صحنه در «زوج ناجور» روی زیبایی بصری نمایش هم تأثیرگذار بوده، پس می‌تواند روی کمدی‌اش هم تأثیرگذار باشد. درباره زیبایی بصری از این‌رو می‌گویم که صحنه نمایش، رنگ دارد. شما رنگ‌های سبز سدری، قرمز و سفید می‌بینید. وقتی نور صحنه می‌آید، زرد می‌بینید، چون قرار است نمایش، یک کار مفرح باشد. البته فراموش نکنیم که اسم من به‌عنوان طراح صحنه و لباس هم در بروشور خورده اما ‌حضور سینا ییلاق‌بیگی هم در صحنه «زوج ناجور» به‌شدت تأثیرگذار بود. اگر ییلاق‌بیگی به‌عنوان یک طراح صحنه قابل و درجه‌یک تئاتر کنارم نبود، هرگز صحنه این خروجی را نداشت.

 واکنش تماشاگران سالن هامون به این کمدی کلاسیک‌ چطور بود؟ به نظرتان مخاطب ایرانی با کدام بخش‌های فرهنگی و شخصیتی نمایش‌ بیشترین ارتباط را  برقرار کرده؟

‌به لطف خدا استقبال از این نمایش و واکنش تماشاگران خیلی خوب بوده است. احول تماشاگر ایرانی با نمایش «زوج ناجور» بسیار خوب است، چون نمایشی برای خانواده‌ها و زوج‌هاست؛ چه کسانی که زیر یک سقف زندگی می‌کنند، چه کسانی که پارتنرند و هنوز زیر یک سقف نرفته‌اند و چه کسانی که دوست هستند. «زوج ناجور» نمایشی‌ است که می‌تواند برای هر‌کسی در زندگی جذاب و شیرین باشد. به جرئت می‌گویم شاید برای مخاطب ایرانی، دو زوج نمایش ـ‌اسکار و فلیکس‌ـ گیرایی بیشتری داشت و قابل‌ لمس‌تر بود.

 پس از اجرا در هامون، برنامه دیگری برای تکرار این نمایش دارید یا در آینده باز هم سراغ متون نیل سایمون یا نمایش‌نامه‌های کمدی می‌روید؟

ما در سرزمینی زندگی می‌کنیم که به‌هیچ‌وجه نمی‌توانیم فردای خودمان را تخمین بزنیم. تا این لحظه، هیچ چیزی در ذهنم ندارم و همه‌ چیز منوط به ادامه اجراست که ببینیم مخاطب تا کجا ما را خواهد پسندید. ‌ما همیشه برای مخاطب کار می‌کنیم. حرف اول و آخر را مخاطب می‌زند. باید ببینیم مخاطب تا کجا دستش را به سوی ما دراز کرده ‌که بتوانیم دستش را بگیریم یا برعکس، ببینیم تا چه زمانی وقتی ما دست دراز کنیم به سمت مخاطب، او دست‌های ما را می‌گیرد. در حال حاضر فقط به این فکر می‌کنم که اجراهای ما در سالن هامون، خوب و موفقیت‌آمیز باشد‌ و البته دوباره سراغ نمایش‌نامه‌های با حال‌وهوای کمدی می‌روم، ولی نمی‌دانم چه زمانی. نیمی از کارهای من در کارگردانی و بازیگری، آثار کمدی هستند. من عاشق کار کمدی هستم.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.