|

سلام به آتش‌بس؛ ابهام در راه‌حل دوکشوری و نقش ایران

پس از دو سال جنگ بی‌امان در غزه که به مرگ بیش از ۶۵ هزار غیرنظامی -اغلب زنان و کودکان‌- انجامیده، توافق آتش‌بس میان اسرائیل و حماس کورسویی از امید را در دل جهانیان روشن کرده است.

سلام به آتش‌بس؛ ابهام در راه‌حل دوکشوری و نقش ایران

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

محسن شریف‌خدائی -  تحلیلگر روابط بین‌الملل

 

 

پس از دو سال جنگ بی‌امان در غزه که به مرگ بیش از ۶۵ هزار غیرنظامی -اغلب زنان و کودکان‌- انجامیده، توافق آتش‌بس میان اسرائیل و حماس کورسویی از امید را در دل جهانیان روشن کرده است.

این توافق که با میانجیگری ایالات متحده و مشارکت کشورهای منطقه‌ای چون قطر، مصر و ترکیه حاصل شده، شامل توقف درگیری‌ها، تبادل گروگان‌ها و زندانیان فلسطینی، گشایش مسیرهای ورود اقلام غذایی، دارویی و کمک‌های بشردوستانه به داخل غزه، خروج تدریجی نیروهای نظامی اسرائیل و آغاز گفت‌وگو درباره مدیریت موقت غزه و وضعیت تسلیحاتی گروه‌های مقاومت است. استقبال گسترده از این طرح، نشان‌دهنده نیاز فوری به پایان خشونت و آغاز روندی سیاسی برای حل ریشه‌ای بحران تاریخی فلسطین است. اما این امید، در دل تاریک تاریخ ۷۵ساله‌ای شکل گرفته که از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تاکنون، با خشونت، آوارگی، اشغال و بی‌عدالتی عجین بوده است. در طول این دهه‌ها، فلسطینی‌ها بارها شاهد تخریب خانه‌ها، مصادره زمین‌ها، محاصره اقتصادی و حملات نظامی بوده‌اند. از جنگ‌های کلاسیک دهه‌های ۵۰ و ۶۰ گرفته تا انتفاضه‌های خونین، از محاصره غزه تا عملیات‌های نظامی گسترده، همواره قربانیان اصلی این منازعه، مردم بی‌دفاع بوده‌اند. اما آنچه در دو سال گذشته در غزه رخ داده، از نظر بسیاری از ناظران بین‌المللی، فراتر از جنگ و به مرزهای جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی رسیده است.

بیش از ۶۵ هزار کشته، هزاران کودک یتیم، صدها هزار نفر بی‌خانمان و زیرساخت‌هایی که به ‌طور کامل نابود شده‌اند، فقط بخشی از بهای انسانی این درگیری هستند. تصاویر کودکان سوخته، بیمارستان‌های ویران‌شده و صف‌های طولانی برای دریافت آب و غذا، وجدان جهانی را به لرزه درآورده‌اند. در این میان، سکوت یا انفعال برخی نهادهای بین‌المللی، به‌ویژه سازمان ملل، پرسش‌هایی جدی درباره اعتبار و کارآمدی نظم جهانی مبتنی بر قانون و عدالت مطرح کرده است.

در این میان، حمله گروه‌های وابسته به حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به‌جای تقویت موقعیت سیاسی مقاومت، زمینه‌ساز یکی از خون‌بارترین دوره‌های درگیری در تاریخ غزه شد و بار دیگر نشان داد‌ اقدامات نظامی بدون محاسبه پیامدهای سیاسی، می‌تواند به فاجعه‌ای انسانی منجر شود.

اکنون، با اعلام آتش‌بس و طرحی که دونالد ترامپ آن را «گام نخست به سوی صلحی پایدار» می‌نامد، جهان در برابر یک دوراهی قرار گرفته است: آیا این توافق می‌تواند مقدمه‌ای برای حل ریشه‌ای بحران باشد یا صرفا توقفی تاکتیکی در مسیر خشونت است؟ آیا راه‌حل دوکشوری که بارها در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شده و مورد حمایت اکثریت کشورهای جهان است، هنوز امکان تحقق دارد؟ یا آن‌گونه که برخی تحلیلگران می‌گویند، به سرابی سیاسی تبدیل شده که اسرائیل هرگز قصد تحقق آن را نداشته است؟

دولت اسرائیل به رهبری بنیامین نتانیاهو، نه‌تنها با این طرح مخالفت کرده، بلکه آن را «یک‌جانبه و غیرواقع‌گرایانه» خوانده است. این مخالفت، نه‌تنها شکاف میان خواست جامعه جهانی و سیاست داخلی اسرائیل را آشکار می‌کند، بلکه اعتبار نهادهای بین‌المللی را نیز به چالش می‌کشد. در همین حال، نتانیاهو با فشارهای داخلی و بین‌المللی بی‌سابقه‌ای مواجه است. با کشته‌شدن ده‌ها هزار غیرنظامی و گزارش‌های متعدد از سوءتغذیه کودکان، تخریب زیرساخت‌ها و محاصره انسانی، او با اتهامات نسل‌کشی در دیوان کیفری بین‌المللی مواجه شده است. اگر این نهاد نتواند به‌ طور جدی این پرونده را پیگیری کند، اعتبار خود را به‌ عنوان نماد عدالت جهانی از دست خواهد داد. سکوت در برابر چنین جنایاتی، نه‌تنها بی‌اعتمادی عمومی را افزایش می‌دهد، بلکه می‌تواند به تضعیف نظم بین‌المللی مبتنی بر قانون منجر شود.

در این میان، نباید از نقش شخصی دونالد ترامپ در شکل‌گیری توافق آتش‌بس غافل شد. او با تکیه بر رویکردی که خود آن را «صلح از طریق قدرت» می‌نامد، توانست با اعمال فشارهای سیاسی و امنیتی بر طرفین، به توافقی اولیه دست یابد. استفاده از نفوذ ایالات متحده، ارائه تضمین‌های امنیتی به کشورهای واسطه مانند قطر و مهار نسبی دولت اسرائیل، از جمله ابزارهایی بودند که ترامپ برای پیشبرد این توافق به‌کار گرفت. تا این لحظه، این رویکرد توانسته خشونت‌ها را متوقف کند و زمینه‌ای برای گفت‌وگو فراهم آورد. اما باید تأکید کرد که «صلح از طریق قدرت» هرچند ممکن است در کوتاه‌مدت مؤثر باشد، نمی‌تواند جایگزین «صلح از طریق عدالت» شود. صلحی که بر پایه فشار، مصلحت‌گرایی و موازنه قدرت بنا شود، فاقد پایداری و مشروعیت مردمی خواهد بود. فقط زمانی می‌توان به صلحی پایدار و قابل قبول برای همه طرف‌ها دست یافت که عدالت در مرکز آن قرار گیرد. عدالتی که شامل پایان اشغال، پاسخ‌گویی به جنایات جنگی، به رسمیت شناختن حقوق ملت فلسطین و مشارکت واقعی مردم در تعیین سرنوشت خود باشد. نقش کشورهای منطقه در این مرحله بیش از هر زمان دیگری حیاتی است. قطر، ترکیه و مصر با فشار بر حماس نقش مؤثری در تحقق آتش‌بس ایفا کردند. اما برای رسیدن به صلحی واقعی، باید همه کشورهای منطقه، از جمله جمهوری اسلامی ایران، در فرایند سیاسی مشارکت داده شوند. ایران، به ‌عنوان یکی از بازیگران کلیدی و حامی محور مقاومت، می‌تواند نقشی سازنده در شکل‌گیری نظم جدید منطقه‌ای ایفا کند.

بیانیه اخیر وزارت امور خارجه ایران در استقبال از توقف جنگ و محکومیت نسل‌کشی در غزه، نشان‌دهنده آمادگی تهران برای ایفای نقش فعال در مسیر صلح است. این موضع‌گیری، اگر با دیپلماسی منطقه‌ای و تعامل با سایر بازیگران همراه شود، می‌تواند به تقویت روند سیاسی و کاهش تنش‌های احتمالی در آینده کمک کند. ایران همچنین می‌تواند با حمایت از وحدت ملی فلسطینی‌ها، نقش مؤثری در تقویت نهادهای سیاسی مستقل فلسطینی ایفا کند؛ نهادهایی که بتوانند در آینده کشور مستقل فلسطین، نماینده واقعی اراده مردم باشند.

از سوی دیگر، نباید اجازه داد‌ قدرت‌های خارجی، روند صلح را به انحصار خود درآورند. تجربه ۷۵ سال گذشته نشان داده‌ راه‌حل‌های تحمیلی و یک‌جانبه، نه‌تنها به حل بحران کمک نکرده‌، بلکه آن را پیچیده‌تر کرده‌اند. صلح پایدار زمانی ممکن خواهد بود که مردم فلسطین، به‌ عنوان صاحبان اصلی این سرزمین، در تعیین سرنوشت خود نقش محوری ایفا کنند. تشکیل کشور مستقل فلسطینی، با مرزهای مشخص، حاکمیت کامل و به رسمیت شناخته‌شده بین‌المللی، باید در مرکز هر طرح و تصمیم‌گیری سیاسی قرار گیرد.

نهادهای بین‌المللی مانند سازمان ملل و دیوان کیفری بین‌المللی، در برابر آزمونی تاریخی قرار دارند. 

اگر نتوانند در برابر جنایات جنگی و نسل‌کشی واکنش مؤثر نشان دهند، اعتبار خود را از دست خواهند داد و نظم جهانی مبتنی بر قانون، به حاشیه رانده خواهد شد. سکوت در برابر جنایات در غزه، نه‌تنها به معنای شکست اخلاقی جامعه جهانی است، بلکه می‌تواند الگویی خطرناک برای سایر بحران‌های منطقه‌ای و جهانی باشد.

آتش‌بس فعلی‌ فرصتی است برای بازتعریف مسیر صلح در خاورمیانه، نه با وعده‌های دیپلماتیک، بلکه با مشارکت منطقه‌ای و اراده ملت‌ها. منطقه خاورمیانه اکنون در آستانه ورود به نظمی جدید، مبتنی بر صلح، آرامش، توسعه و پیشرفت قرار گرفته است؛ نظمی که با مشارکت واقعی همه کشورهای منطقه، نه صرفا قدرت‌های خارجی، می‌تواند شکل بگیرد.

جمهوری اسلامی ایران، با سلام به آتش‌بس‌ همچنان می‌تواند در کنار سایر کشورهای منطقه، با ایفای نقشی فعال در مسیر صلح و ثبات، توسعه و پیشرفت، به هم‌افزایی منطقه‌ای کمک کند.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.