|

شوک امنیتی حمله اسرائیل به قطر؛ ریشه‌ها و پیامدها

حمله اسرائیل به قطر با هدف ترور رهبران حماس، شوک امنیتی بزرگی به کشورهای منطقه و به‌‌ویژه شورای همکاری خلیج فارس بود. این حادثه تأثیر بسزایی بر کنش‌های امنیتی آینده کشورهای منطقه غرب آسیا و به‌‌ویژه اعضای شورای همکاری خلیج فارس خواهد داشت که موضوع بحث این نوشتار است.

شوک امنیتی حمله اسرائیل به قطر؛ ریشه‌ها و پیامدها
سید محمد حسینی سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در عربستان سعودی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

حمله اسرائیل به قطر با هدف ترور رهبران حماس، شوک امنیتی بزرگی به کشورهای منطقه و به‌‌ویژه شورای همکاری خلیج فارس بود. این حادثه تأثیر بسزایی بر کنش‌های امنیتی آینده کشورهای منطقه غرب آسیا و به‌‌ویژه اعضای شورای همکاری خلیج فارس خواهد داشت که موضوع بحث این نوشتار است. حادثه هفتم اکتبر ٢٠٢٣‌ که باید آن را نقطه‌عطفی در نظم منطقه‌ای غرب آسیا دانست، بسیاری از روندهای امنیتی و سیاسی این منطقه را دچار ضعف و حتی قطع کرده است.

حالا حمله اسرائیل به قطر سرمنشأ روندهای جدید امنیتی در منطقه خواهد بود که به تدریج ظاهر می‌شوند. شورای همکاری خلیج فارس در سال ١٩٨١ با هدف ایجاد اتحادیه‌ای سیاسی، امنیتی و اقتصادی میان کشورهای جنوبی خلیج فارس تشکیل شد، اما کیست که نداند انگیزه اصلی تشکیل این اتحادیه هراس از انقلاب اسلامی ایران و ادراک تهدید از ایران نزد رهبران کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بود. عربستان، بحرین، کویت، عمان، قطر و امارات، شش عضو این شورا را تشکیل می‌دهند، اما از همان ابتدا دولت عربستان به صورت نانوشته نقش سیادت و رهبری این شورا را بر عهده داشت. این هم‌گرایی از سوی انگلستان- پدرخوانده شیخ‌نشینان خلیج فارس- و‌ آمریکا‌ حمایت می‌شد و اکنون نیز می‌شود. راهبرد عمومی مشترک میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس «نفت در برابر امنیت» بود.

این راهبرد هنوز توسط کویت و بحرین پابرجاست، اما عربستان، امارات، قطر و تا حدودی عمان از سال ٢٠١٠ تلاش کرده‌اند از اتکای کشورشان به نفت بکاهند و با سهیم‌شدن در شبکه تجاری و مالی بین‌المللی، راهبرد عمومی خود را به «توسعه در برابر امنیت» تغییر دهند و همچنین با تنوع‌بخشی به روابط خارجی خود و درون‌گذاری منافع چین، کشورهای اروپایی و روسیه، به تدریج از وابستگی امنیتی خود به آمریکا نیز بکاهند. اتحادیه اروپا در این میان نگاهی ویژه‌ به خلیج فارس دارد. در سال ٢٠٢٢، اتحادیه اروپا قراردادی استراتژیک با شورای همکاری خلیج فارس در حوزه مسائل اقتصادی، انرژی و همچنین در حوزه نگرانی‌های امنیتی مشترک همچون امنیت دریایی، مبارزه با تروریسم و امنیت سایبری به امضا رساند. فرصت‌های تجاری و سرمایه‌گذاری نیز محرک تعامل اروپا با خلیج فارس بود. اتحادیه اروپا بعد از چین دومین شریک تجاری مهم شورای همکاری خلیج فارس است و در سال ٢٠٢٤ تقریبا یک‌پنجم کل واردات کشورهای عضو این شورا از کشورهای عضو اتحادیه اروپا صورت گرفته و حجم روابط دو طرف از مرز ١٥٠ میلیارد یورو گذشته است. در سال‌های اخیر اهمیت روابط انرژی با کشورهای خلیج فارس نیز برای اروپا افزایش یافته است. حمله روسیه به اوکراین ازجمله از منظر تحریم‌های گسترده علیه روسیه، اروپا را مجبور به افزایش واردات نفت و گاز از منطقه خلیج فارس کرده است.

در میان کشورهای اروپایی، انگلستان که خود را پدرخوانده کشورهای جنوبی خلیج فارس می‌داند، روابط خاص‌تری با شورای همکاری خلیج فارس دارد. کشورهای ثروتمند شورای همکاری خلیج فارس، مقصد مهمی برای فروش تسلیحات نظامی بریتانیا به شمار می‌روند. برگزیت باعث شد انگلستان از بند محدودیت‌های حقوق‌بشری اتحادیه اروپا خارج شود. بنابراین روابط فی‌مابین در زمینه‌های تجاری، نظامی و اقتصادی بین انگلستان و کشورهای حوزه خلیج فارس رو به افزایش است. شش پادشاهی خلیج فارس در مجموع چهارمین بازار بزرگ صادراتی بریتانیا را تشکیل می‌دهند و همچنین شرکای مهمی برای امنیت انرژی بریتانیا و منابع اصلی سرمایه‌گذاری در املاک و مستغلات بریتانیا هستند. اهمیت خلیج‌ فارس برای منافع ملی بریتانیا در سند «بازخوانی بررسی یکپارچه سال ٢٠٢٣»، مورد تأکید قرار گرفت و دولت بریتانیا تعهد خود را به تعمیق و تقویت بیشتر روابط با شرکای خلیج‌ فارس اعلام کرد. این سند همچنین خاورمیانه را به‌عنوان منطقه‌ای شناخت که در آن رقابت قابل‌ توجهی برای نفوذ در بستر تغییرات ژئوپلیتیک گسترده‌تر وجود دارد و خلیج‌ فارس را به‌عنوان منطقه‌ای معرفی می‌کند که در آن بریتانیا و سایر متحدان ایالات متحده نیازمند تقویت مشارکت جمعی در تقسیم بار هستند. شورای همکاری خلیج فارس در راستای راهبرد عمومی «نفت/توسعه در برابر امنیت»، «سیستم دفاعی یکپارچه کشورهای خلیجی» را نیز بنیان نهاد. سیستم دفاعی یکپارچه با سرمایه‌گذاری مشترک کشورهای عضو و خرید گسترده تجهیزات دفاعی از کشورهای عمدتا غربی، درصدد افزایش بازدارندگی شورای همکاری در برابر تهدیدات خارجی بنیان گذاشته شد. در سطح فنی، این امر اشتراک‌گذاری فناوری‌های نوظهور، از پهپادها گرفته تا هوش مصنوعی را تقویت می‌کند و به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس اجازه می‌دهد تا ابزار نظامی خود را ارتقا دهند.

در سال‌های اخیر بخش‌های امنیتی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در حال تغییر به سمت قابلیت‌ها و خودمختاری بیشتر است و بستری ظریف اما مهم را برای چین، روسیه و کشورهای آسیایی برای مشارکت در امنیت این کشورها فراهم کرده است. البته با توجه به اتکای اعضای شورای همکاری خلیج فارس در حوزه دفاعی و امنیتی به چتر دفاعی ایالات متحده، همچنین به تجهیزات، آموزش و دکترین ایالات متحده برای ارتش خود، بعید است که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به میل خود از این رابطه راهبردی دوری گزینند. بااین‌حال، روندهای جدید در سیاست دفاعی این کشورها به این معناست که آنها با تنوع‌بخشی در روابط با قدرت‌های بزرگ و نوظهور در تلاش برای کاهش وابستگی امنیتی خود به آمریکا هستند؛ با این توضیح که کویت و بحرین دارای محدودترین قابلیت‌های نظامی در میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس هستند و حفاظت از ایالات متحده را برای امنیت خود حیاتی می‌دانند. رژیم‌های امنیتی ایجاد‌شده در شورای همکاری خلیج فارس که به برخی از آنها اشاره شد، با حمله اسرائیل به قطر «ناکارآمدی و کج‌کارکردی» خود را نشان داد. بی‌عملی شورای همکاری خلیج فارس در قبال این تجاوز آشکار، تأیید ضمنی این تجاوز توسط ترامپ و حمایت لفظی انگلستان و فرانسه از قطر، کلیت واکنش‌ها در برابر اسرائیل بود. حمله اسرائیل اگرچه به زعم خود حمله به مقر رهبران حماس بود، اما زنگ خطر امنیت کشورهای خلیج فارس را به صدا درآورد. حمله اسرائیل به قطر دارای پیامدهای امنیتی زیر در آینده‌ای نزدیک خواهد بود:

١- این تجاوز آشکار به کشورهای عربی ثابت کرد وابستگی امنیتی به آمریکا و سایر کشورها برای آنها امنیت ایجاد نمی‌کند.

٢- به کشورهای عربی ثابت کرد آمریکا در انتخاب میان اسرائیل و کشورهای عربی بدون تردید در کنار رژیم اسرائیل خواهد ایستاد.

٣- رهبران عربی دریافتند‌ توسعه و نفت به‌تنهایی امنیت نمی‌آورد؛ امنیت صرفا کالای خریدنی نیست.

٤- نشان داد صهیونیست‌ها بالذات خوی تجاوزگری و توسعه‌طلبی دارند و در این مسیر همه هنجارها و قواعد حقوق بین‌الملل را زیر پا می‌گذارند بدون آنکه از ناحیه نهادهای بین‌المللی مجازات شوند.

٥- به کشورهای عربی ثابت کرد‌ تا به‌ حال آدرس دشمن اصلی را اشتباه فهمیده بودند؛ تهران تهدید نیست، بلکه این تل‌آویو است که تهدید اصلی است.

٦- ایجاد مکانیسم امنیتی منطقه‌ای درون‌زاد با مشارکت همه کشورهای منطقه از جمله ایران، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای مقابله با خوی تجاوزگری رژیم اسرائیل است.

٧- ثابت کرد روند عادی‌سازی (تطبیع العلاقات) کشورهای عربی با اسرائیل به‌جای امنیت، نفوذ اسرائیل در این کشورها را هموار خواهد کرد.

٨- حمله اسرائیل به قطر روند عادی‌سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل را بیش از گذشته دچار اخلال و تعویق و با آینده‌ای پر از ابهام مواجه خواهد کرد.

٩- رهبران کشورهای عربی عمیقا دریافتند عافیت‌طلبانه نمی‌توانند سفره خود را از سفره پر از آشوب و روندهای بی‌ثبات‌کننده در منطقه جدا کنند.

١٠- خطر جنگ و بی‌ثباتی و امکان قوی تسری آن به کشورهای عربی، انگیزه رهبران عربی برای ایفای نقش میانجی میان ایران و آمریکا برای ایجاد توافق موقت به منظور مدیریت بحران حاد میان ایران و اسرائیل/آمریکا را افزایش خواهد داد.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.