واحد خاکدان؛ از گالری سیحون تا گالری ماه
به بهانه برگزاری نمایشگاه و انتشار کتابی از آثار واحد خاکدان
«آبان ۱۳۵۳ آغاز زندگی حرفهای من بهعنوان یک نقاش است. هنوز از اینکه در آن ماه و سال توانستم تعدادی از تابلوهای آبستره و نیمهآبستره خودم را 10 روز آویخته بر دیوار گالری سیحون بببینم، در عجبم. افتخاری بود برای هر نقاشی که بتواند در سیحون، تنها گالری حرفهای شهر، آثارش را به نمایش بگذارد و برای من دانشجوی ۲۴ساله که اصلا حکم آرزوی محال داشت».


به گزارش گروه رسانهای شرق،
نویسنده: پوریا محمودی اصل همدانی: «آبان ۱۳۵۳ آغاز زندگی حرفهای من بهعنوان یک نقاش است. هنوز از اینکه در آن ماه و سال توانستم تعدادی از تابلوهای آبستره و نیمهآبستره خودم را 10 روز آویخته بر دیوار گالری سیحون بببینم، در عجبم. افتخاری بود برای هر نقاشی که بتواند در سیحون، تنها گالری حرفهای شهر، آثارش را به نمایش بگذارد و برای من دانشجوی ۲۴ساله که اصلا حکم آرزوی محال داشت». این جملات واحد خاکدان در رابطه با نمایشگاه آثارش در گالری سیحون بهخوبی بیانگر اهمیت این رویداد در زندگی حرفهای او است. خاکدان یک سال بعد در «تالار ایران» هم نمایشگاهی برگزار کرد. همین دو نمایش کافی بود تا خاکدان در همان اوان جوانی، شانه به شانه نامهای بزرگی بزند که آثارشان در گالریهای مشهور شهر مکرر به نمایش درمیآمد. از همینرو است که حمید کشمیرشکن نیز در هنر معاصر ایران، نام واحد خاکدان را در کنار دیگرانی نظیر هانیبال الخاص، آیدین آغداشلو و علیرضا اسپهبد ردیف میکند.
نمایشگاه گالری سیحون در عمل یک نقطه درخشان در مسیر حرفهای زندگی خاکدانی بوده است که به تعبیر خودش، از همان شب افتتاحیه که ناگهان برق رفت و داد همه را برآورد، مشخص بود مسیر زندگی شخصی و حرفهایاش پرفرازونشیب و با دشوارهای بسیاری همراه خواهد بود؛ دشواریهایی که البته هیچگاه نتوانست از عطش واحد خاکدان برای نقاشیکردن بکاهد. نقاشی و تصویرگری تنها کاری بوده و هست که خاکدان در سراسر زندگی به آن اشتغال داشته و دارد؛ حتی در دورهای که در اتاقی کوچک در اوبرهاوزن آلمان به سختی روزگار میگذراند. در نگاه او، نقاشیکردن امری است طبیعی مانند نفسکشیدن و غذاخوردن؛ جزئی ضروری از زندگی یک نقاش راستین. همین اشتیاق بیحد او به نقاشی هم بود که موجب شد پس از مدتی سکونت در آلمان، بتواند در چند گالری و مرکز فرهنگی نمایشهایی از آثارش برگزار و هنرش را به اروپاییها هم معرفی کند؛ گرچه در فضای آن روزهای آلمان موفقیت چندانی کسب نکرد.
از آن زمان تاکنون، نام خاکدان در ایران، آلمان، هلند و آمریکا، در کنار نام هنرمندان بزرگ ایرانی و غیرایرانی دیگر یا به تنهایی بر پوستر نمایشهای متعددی نشسته است. واقعیت این است که شاید بتوان گفت مسیر زندگی حرفهای واحد خاکدان در نقاشی و تصویرگری کتب کودک، مصداق خوبی است از ضربالمثل «کار خوبکردن از پرکردن است». او آنقدر طرح و اتود زده، مشق کرده و نقاشی کشیده که یکی از دشواریهای درک و فهم مسیر حرفهایاش دستیابی به تصویری نسبتا جامع و روشن از ادوار و مشخصات کاری اوست. بااینحال، در طول سالیان، بسیاری او را تحت عناوینی همچون «سوررئالیست»، «هایپررئالیست» یا «فوتورئالیست» درآوردهاند. این عناوین کلی گرچه مدعیاند حالوهوای عمده نقاشیهای خاکدان را بیان میکنند، اما درواقع نهتنها ادوار مختلف کاری او و تأثیر و تأثرات نیروهای گوناگون زمینه و زمانه خاکدان بر آثارش را نادیده میانگارند، بلکه مخاطب را از به تماشا ایستادن صبورانه در برابر نقاشیها و کشف رازهای نهفته در آثار خاکدان بازمیدارند. در حقیقت، عناوین کلیای همچون اینها، «تکینگی» را از آثار خاکدان میستانند.
اگر از مجموعه آثار آبستره او در دوره ابتدایی آثارش بگذریم، خاکدان را بیشتر با نقاشیهایی میشناسیم که در عین بازنمایی فیگورها یا اشیایی واقعی، نشانههای بسیاری از نوعی بازیگوشی سوررئالیستی در فرم، نوعی وسواس مفرط در بازنمایی واقعگرایانه و همچنین کاربرد پرقدرت رنگ در آنها دیده میشود. به سبب همین ویژگیهای فرمال، «تکینگی» ازجمله مهمترین ویژگیهای آثار او است. گرچه هر اثر ارزشمند هنری ویژگیهای خاص خود را دارد، اما آثار خاکدان به واسطه عناصر و کیفیات یادشده، همچون راویانی از داستانهای درونی هنرمندند؛ راویانی از هنرمندی که به گفته خودش، تلاش دارد امر ذهنی و درونی خود را بر تابلو نقش بزند.
بنابراین گشتن و جستن در درون آثار خاکدان قرین است با نزدیکشدن به این امر ذهنی و درونی. از نور بیرمقی که از پنجره این اتاق همهجا همیشه حاضر میتابد، فیگورهایی که همواره در یکجور تنش گرفتارند و رنگهای قدرتمندی که بر پسزمینه عمدتا قهوهای آثارش مینشیند تا عکسهای کوچک و بزرگ سیاهوسفید که گویی یادآور خاطراتی ویژه هستند، همگی در کنار هم به خنزرپنزرهایی میمانند که در گوشه یک اتاقک مطرود و متروک روی هم دپو شدهاند. این خنزپنزرها، هرکدام به تنهایی و همچنین در کلیتشان، بیانگر درونی پرآشوب هستند و این درون پرآشوب گواهی است بر این واقعیت که بسیاری از آثار او تمی ملانکولیک دارند. سایه این ملانکولی آنقدر بلند و گسترده است که گویی در نقاشیهای او زمان، تا آنجا که مخاطب بخواهد، میایستد. زمان میایستد و تمام اشیای موجود در تصویر چشم در چشم ناظر، مدام به او زوال خود و ناظر را زمزمه میکنند؛ زوالی حاصل زمان ازدسترفته.
تازهترین نمایشگاه آثار واحد خاکدان بهتازگی در گالری ماه برگزار شد؛ گالریای که همراه شده با رونمایی از کتابی از مجموعه آثار و فعالیتهای خاکدان و همچنین فیلمی از او. در این نمایش که با عنوان «سکوت سایهها» برگزار شد، چند اثر اخیر او به نمایش درآمد. کتاب، تحت عنوان «کارنامه واحد خاکدان؛ بازنمایی خیال بر صحن واقعیت»، علاوه بر ارائه شرحی توصیفی و تحلیلی از زندگی، زمانه و آثار هنرمند، حاوی آرشیو جامعی از نقاشیها، طرحها و تصویرسازیهای او است و فیلمی که از او بر پرده رفته نیز حاوی گفتوگویی ارزشمند با این هنرمند است.
از گالری سیحون تا گالری ماه، درست نیمقرن میگذرد که خاکدان مشغول قلمزدن بر بوم نقاشی است و آنچه اکنون از او و هنرش به نمایش درمیآید، در حقیقت بزرگداشتی است از آنچه تاریخ هنر معاصر ایران از هنر واحد خاکدان به ارمغان برده است.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.