|

واکاوی دوگانگی‌های سیاسی-دیپلماتیک در گفت وگوی «شرق» با علی مطهری

آینده مبهم در بزنگاه عدم‌قطعیت‌ها

احتمال حمله مجدد را کم‌رنگ می‌دانم ورود به مذاکرات جدید، بدون پیش‌شرط، مخالف عزت کشور است‌

در پی جنگ ۱۲روزه، کشور با عدم‌قطعیت‌های متعددی مواجه است که در سایه «دوگانه‌های» پیچیده‌ای چون «مذاکره» در برابر «جنگ»، «کاهش همکاری با آژانس» در برابر «ارتقای روابط با آژانس و دیپلماسی پویا»، «فعال‌سازی مکانیسم ماشه» در برابر «همکاری با اروپا»، «ابهام هسته‌ای» در برابر «شفافیت»، و دوگانه «تأکید بر تداوم حق غنی‌سازی» در برابر «ریسک تقابل»، پررنگ‌تر شده‌اند.

آینده مبهم در بزنگاه عدم‌قطعیت‌ها

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

در پی جنگ ۱۲روزه، کشور با عدم‌قطعیت‌های متعددی مواجه است که در سایه «دوگانه‌های» پیچیده‌ای چون «مذاکره» در برابر «جنگ»، «کاهش همکاری با آژانس» در برابر «ارتقای روابط با آژانس و دیپلماسی پویا»، «فعال‌سازی مکانیسم ماشه» در برابر «همکاری با اروپا»، «ابهام هسته‌ای» در برابر «شفافیت»، و دوگانه «تأکید بر تداوم حق غنی‌سازی» در برابر «ریسک تقابل»، پررنگ‌تر شده‌اند. این دوگانه‌ها، آینده مذاکرات هسته‌ای و جایگاه منطقه‌ای ایران را در موقعیتی حساس قرار داده‌اند. تجربه جنگ ۱۲روزه و خیانت آمریکا به دیپلماسی، بی‌اعتمادی عمیقی ایجاد کرده است. ایران برای خنثی‌سازی این تهدیدات، نیازمند دیپلماسی چندجانبه و تقویت خودکفایی دفاعی است. انتخاب بین نمایش اقتدار و حفظ فضای دیپلماتیک، تعیین‌کننده موفقیت ایران در مدیریت این دوگانه‌ها و پیشگیری از بحران‌های نظامی و اقتصادی خواهد بود. این مسیر، نیازمند هوشیاری در برابر گروکشی‌های اروپا و تحرکات اسرائیل است تا ایران بتواند جایگاه خود را در نظم منطقه‌ای تثبیت کند. در پیوست آنچه بیان شد، واکاوی دوگانگی‌های مذکور در بستر عدم‌ قطعیت‌ها بعد از جنگ ۱۲روزه، محور گفت‌وگویی با علی مطهری، نایب‌رئیس مجلس دهم و تحلیلگر سیاسی، قرار گرفته است تا از منظر او، پیچیدگی‌های این دوگانه‌ها و پیامدهای آن بر سیاست خارجی و امنیت ملی ایران به‌ دقت بررسی شود.

   

‌در روزهای پس از پایان جنگ ۱۲روزه ما با چند عدم قطعیت جدی مواجهیم که در سایه برخی دوگانه‌ها پررنگ‌تر می‌شود؛ یکی از این دوگانه‌ها ناظر به مسئله «مذاکره» و «جنگ» است. چرا‌که از یک سو به نظر می‌رسد بین خطوط مواضع مقامات جمهوری اسلامی ایران حکایت از احتمال آغاز مذاکرات با طرف‌های آمریکایی دارد. اما هم‌زمان طیفی از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که کماکان شکسته‌شدن آتش‌بس از سوی صهیونیست‌ها می‌تواند روی میز باشد. شما در دوگانه مذاکره و جنگ قائل به کدام یک هستید؟ به باور شما، آغاز دوباره مذاکرات هسته‌ای بین تهران و واشنگتن، می‌تواند سپری برای جلوگیری از وقوع جنگ مجدد و تجاوز تازه صهیونیست‌ها شود؟

اولا به نظر من احتمال آغاز دوباره حملات اسرائیل به ایران بسیار کم است. درباره احتمال آغاز مذاکرات هسته‌ای هم که عنوان داشتید با توجه به عملیات فریب و نقابی که ترامپ و نتانیاهو در جریان جنگ ۱۲‌روزه از خود نشان دادند و یک حمله ظالمانه‌ای را به ایران تحمیل کردند و این حملات تخریب‌ها و خسارت‌هایی را به ما وارد کرد، باید آغاز هرگونه مذاکره هسته‌ای با طرف آمریکایی با تعیین شروطی از سوی ما همراه باشد. بدون تعیین این شرط‌ها، آغاز مذاکرات با عزت و استقلال ملت ایران سازگار نیست.

‌منظور شما از تعیین شروط، مشخصا به چه شرط‌ یا شرط‌هایی بازمی‌گردد؟ آیا همان شرط‌هایی است که مقامات دستگاه سیاست خارجی برای تضمین درباره عدم تجاوز مجدد در میانه مذاکرات مطرح کرده‌اند یا شروط دیگری مدنظرتان است؟

یکی از شروطی که من معتقدم باید از سوی ایران برای آغاز مجدد مذاکرات مطرح شود، تضمین برای حفظ امنیت تأسیسات هسته‌ای کشور است و اینکه تضمین داده شود حمله دیگری در میانه مذاکرات نشود. شرط دیگر باید گرفتن تضمین برای پرداخت خسارات این جنگ ۱۲روزه باشد.

‌پرداخت خسارت از چه کسی؟ از سوی آمریکایی‌ها؟

بله از سوی آمریکایی‌ها؛ چون قطعا جمهوری اسلامی ایران هیچ‌گونه درخواستی از اسرائیلی‌ها نداشته و ندارد. ما اسرائیل را یک کشور نمی‌دانیم و آن را به رسمیت نمی‌شناسیم و رابطه‌ای هم با آنها نداریم. این هست که ما قطعا هرگونه درخواست و مطالبه‌ای برای پرداخت خسارات را از آمریکایی‌ها داریم. پیش‌شرط مهم دیگری که باید برای آغاز مذاکرات هسته‌ای از طرف ایران مطرح شود، برداشته‌شدن غنی‌سازی صفر از دستور کار مذاکرات است. یعنی باید مذاکرات با تداوم چرخه غنی‌سازی در ایران باشد. لذا مجددا تأکید می‌کنم که ورود به هرگونه مذاکره احتمالی با آمریکایی‌ها بدون تأیید تعیین شروط یادشده به صلاح کشور نیست. البته هرگونه تصمیم‌گیری در این باره در اختیار مقامات ارشد نظام است.

‌این شروط مد نظر شما سؤالات زیادی را در ذهن من شکل داد. ابتدا‌به‌ساکن از گزاره «فریب و نقاب بین نتانیاهو و ترامپ در جریان جنگ ۱۲‌روزه و قبل از آن» شروع کنیم. اگر شما هم معتقد به چنین سناریویی هستید، چه تضمینی وجود دارد که در صورت آغاز دوباره مذاکرات هسته‌ای بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا، مجددا شاهد تجاوز و حمله به خاک کشورمان نباشیم؟ اصلا چه تضمینی وجود دارد که مناسبات جاری بین نتانیاهو و ترامپ دوباره همان آغاز پروژه نقاب و فریبی نباشد که شما به آن اشاره داشتید؛ چون طیفی از رسانه‌ها مانند وال‌استریت‌ژورنال اعلام کرده‌اند که ترامپ مخالفتی با آغاز دوباره حملات از سوی اسرائیل به ایران ندارد و بسیاری معتقدند‌ نتانیاهو برای تداوم قدرت و عمر سیاسی خود به شکل جدی به جنگ دوباره با ایران نیاز دارد؟

این نکات و احتمالاتی که عنوان داشتید وجود دارد و نمی‌توان آن را نادیده گرفت و اتفاقا به همین دلیل است که نیروهای مسلح ما باید در آماده‌ترین شرایط ممکن باشند. از آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها هر کاری که فکر کنید برمی‌آید و هر خیانتی که تصور کنید می‌توانند انجام دهند. قطعا نمی‌توان به حرف‌های ظاهری کسانی مانند ترامپ توجه کرد و به آنها اعتماد کنیم؛ چون اینها به‌راحتی دروغ می‌گویند. شما شاهد بودید که طبق گفته خود دونالد ترامپ قرار بود مذاکرات دور ششم بین ایران و آمریکا در مسقط برگزار شود، اما دو روز یا سه روز قبل از آن، تجاوز و حمله اسرائیل به کشورمان انجام شد. یعنی ترامپ طوری وانمود کرد که گویا آمریکایی‌ها منتظر ادامه مذاکرات هستند، اما دیدید که ایالات متحده در پشت پرده، چراغ سبز و فرمان حمله را برای اسرائیلی‌ها صادر کرد. اکنون هم نمی‌توان به گفته‌های آنها بسنده کرد و منطقی نیست که دوباره از یک سوراخ دو بار گزیده شویم. همه ملت ایران و به‌ویژه نیروهای دفاعی و نظامی باید آمادگی لازم را داشته باشند و به قول خودشان، دستشان روی ماشه باشد.

‌و این تضادی با تحلیل قبلی شما ندارد که عنوان داشتید احتمال حمله مجدد کم است؟

همان‌طور که قبلا اشاره کردم من با وجود همه این نکات، احتمال حمله دوباره را کم‌رنگ می‌دانم.

‌از چه بابت؟

از این بابت که حمله دوباره به ایران فایده‌ای برای آنها ندارد. واقعیت امر این است که اسرائیل و آمریکا در این جنگ ۱۲روزه تحمیلی به اهداف ترسیم‌شده خود نرسیدند. ضمن اینکه آسیب‌های زیادی هم از پاسخ متقابل ایران دریافت کردند و وقتی اتحاد و انسجام مردم ایران را دیدند، درخواست آتش‌بس دادند. لذا در صورت حمله مجدد، همین اتفاقات دوباره تکرار خواهد شد و دوباره شاهد اتحاد مردم خواهیم بود و هرچه شدت حملات بیشتر باشد و آسیب‌ها جدی‌تر شود، باز مردم ایران مقتدرانه می‌ایستند و از کشور دفاع می‌کنند و این برای طرف‌های متجاوز و به‌ویژه اسرائیل بسیار خطرناک است و امکان دارد پاسخ‌های بعدی ایران آسیب‌های جدی‌تری را به آنها وارد کند. لذا ملاحظات بیشتری را در دستور کار قرار خواهند داد و از این روست که من معتقدم احتمال حمله مجدد بسیار کم‌رنگ‌ و بعید است اسرائیل وارد میدان بشود.

‌یکی از شروط پیش‌گفته شما که ذیل برداشته‌شدن غنی‌سازی صفر از دستور کار مذاکرات برای هرگونه گفت‌وگوی مجدد بین تهران و واشنگتن مطرح شد، دوگانه دیگری را در فضای تحلیلی و رسانه‌ای شکل داده است، چراکه طیفی اعتقاد دارند اتفاقا در پنج دور مذاکرات مسقط، پافشاری تهران بر تداوم حق غنی‌سازی در ایران که یک حق مسلم و طبیعی در سایه ان‌پی‌تی است، باعث صدور قطع‌نامه شورای حکام شد که در نهایت، جنگ ۱۲ روزه را کلید زد. در سوی دیگر، برخی باور دارند پافشاری دوباره روی این موضوع (حفظ حق غنی‌سازی در داخل کشور)، دست تهران را برای مذاکرات پیش‌رو پر خواهد کرد. اما از منظر شما، مانور مجدد پیرامون این موضوع و گفته روز شنبه عباس عراقچی، وزیر امور خارجه دال بر اینکه هرگونه مذاکره و توافق احتمالی باید با حفظ حق غنی‌سازی در ایران همراه باشد، می‌تواند توان چانه‌زنی ایران را بیشتر کند یا برعکس، به توجیه و بهانه دیگری برای حمله مجدد به ایران منجر خواهد شد؟

مسئله اینجاست که ما اکنون چاره دیگری جز ادامه غنی‌سازی در داخل کشور نداریم. گفته آمریکایی‌ها که ایران مجاز به ادامه چرخه غنی‌سازی در خاک خود نیست و باید غنی‌سازی متوقف شود، به‌هیچ‌وجه از سوی ما پذیرفته نیست و نمی‌توانیم آن را قبول کنیم. اگر آمریکایی‌ها کماکان اصرار دارند که از موضع خود در این رابطه کوتاه نمی‌آیند، من معتقدم از هم‌اکنون، این مذاکرات احتمالی هیچ فایده‌ای ندارد، مگر اینکه برخی راه‌حل‌ها در مذاکرات بتواند نگاه دو طرف را به هم نزدیک کند...

‌مثلا کنسرسیوم؟

بله می‌توان از راه‌حل کنسرسیوم و همکاری‌های منطقه‌ای استفاده کرد، به نحوی که ما بتوانیم چرخه غنی‌سازی را در خاک ایران برای خودمان حفظ کنیم.

‌اما چقدر شانس برای موفقیت ایده کنسرسیوم قائل هستید؟

بستگی به طرف مقابل دارد. واقعا باید طرف مقابل از این خواسته خود برای توقف غنی‌سازی و غنی‌سازی صفر درصد در ایران کوتاه بیاید، وگرنه اگر آمریکایی‌ها بخواهند همان ادعاهای قبلی را تکرار کنند و حتی با راه‌حل کنسرسیوم هم حاضر به پذیرش حق غنی‌سازی در خاک ایران نباشند، باید از هم‌اکنون گفت که این مذاکرات به نتیجه نمی‌رسد.

‌دوگانه دیگری را هم با شما بررسی کنیم؛ موضوع ابهام هسته‌ای با اخراج بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از کشور و کاهش همکاری‌ها با این نهاد (آژانس) و نیز عدم پاسخ‌گویی پیرامون سرنوشت ذخایر اورانیوم غنی‌شده به‌خصوص ۴۰۸ کیلو اورانیوم ۶۰ درصد، چه معادلاتی را برای ما رقم خواهد زد؟ آیا آن‌گونه که برخی معتقدند، اقدامات مذکور و پیگیری راهبرد ابهام هسته‌ای می‌تواند وزن و توان چانه‌زنی ما را در مذاکرات پیش‌رو تقویت کند و اصطلاحا دست ما را پر کند، یا برعکس ابهام هسته‌ای توجیهی برای حملات دوباره خواهد بود؟

نه اتفاقا به نظر من این دست اقدامات یک برگ برنده برای ماست که می‌تواند دست ما را برای مذاکرات پر کند. ضمن اینکه این دست مسائل و اختلافات قطعا در مذاکرات پیش‌رو قابل حل است و می‌توان به یک نقطه تفاهم و اشتراک رسید. اما در این شرایط باید با این اقدامات وزن چانه‌زنی را ارتقا داد.

‌دوگانه دیگر ذیل فعال‌سازی یا عدم فعال‌سازی مکانیسم ماشه را چگونه تحلیل می‌کنید؟ چون با توجه به اخبار واصله تقریبا برای برخی، این اتفاق (فعال‌سازی مکانیسم ماشه) از سوی تروئیکای اروپایی قطعی به نظر می‌رسد، اما برخی باور دارند هنوز فرصت برای همکاری با اروپا در جهت جلوگیری از اقدامات مخرب آلمان، فرانسه و انگلستان برای عدم بازگشت قطع‌نامه‌ها و تحریم‌های سازمان ملل وجود دارد؟

در این شرایط امکان فعال‌سازی مکانیسم ماشه از سوی اروپایی‌ها وجود دارد، اما اگر مذاکرات ما با آمریکایی‌ها آغاز شود و این مذاکرات طولانی شود، دیگر فرصت برای این اقدام (فعال‌سازی مکانیسم ماشه) از بین می‌رود. چون می‌دانید این فرایند تنها تا ۲۶ مهر امکان اجراشدن دارد و بعد از آن شاهد بندهای غروب برجامی طبق قطع‌نامه ۲۲۳۱ خواهیم بود و بعد از آن دیگر مکانیسم ماشه در کار نخواهد بود. پس اگر ما مذاکرات را دوباره از سر بگیریم و این مذاکرات با توجه به شرایط کنونی بعد از جنگ ۱۲ روزه طولانی بشود، دیگر فرصتی برای این کار وجود ندارد. در شرایط کنونی به نظر من می‌توان با یک دیپلماسی هوشمندانه جلوی اقدامات مخرب اروپا برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه را گرفت.

‌یعنی به باور شما با ازسرگیری مذاکرات تهران و واشنگتن می‌توان از اهرم ایالات متحده برای کنترل اروپا استفاده کرد؟

نه؛ ما می‌توانیم مذاکرات مستقل و مجزایی را با سه کشور اروپایی عضو برجام داشته باشیم. این مذاکرات منافاتی با هم ندارند و می‌توان به‌طور موازی هر دو مذاکره با اروپا و آمریکا را پیش برد.

‌این را هم بپرسم که به عنوان یک پارلمانتاریست باسابقه که سال‌ها در مجلس شورای اسلامی حضور داشته‌اید، قانون اخیر بهارستان برای کاهش همکاری‌های جمهوری اسلامی ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ چون دوگانه دیگری را هم در این رابطه شاهد هستیم. به هر حال از یک سو برخی این قانون را با توجه به نقش مخرب رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و این نهاد (آژانس) در صدور قطع‌نامه شورای حکام و همچنین انتقال اطلاعات محرمانه تأسیسات هسته‌ای ایران به اسرائیل برای حمله، یک واکنش و پاسخ متناسب می‌دانند که می‌تواند وزن ایران را تقویت کند. اما برخی هم در مقابل، این قانون را در وضعیت شکننده فعلی، چندان مثبت و کارساز نمی‌دانند و تأکید دارند که این دست قوانین به پیچیده‌ترشدن و بغرنج‌ترکردن وضعیت کنونی می‌انجامد که می‌تواند توجیهی برای اقدامات بعدی علیه ایران باشد؟

نکته مهم درباره این قانون مجلس شورای اسلامی این است که تصمیم‌گیری نهایی بر عهده شورای عالی امنیت ملی گذاشته شده است. پس قانون نمی‌تواند مشکل‌ساز باشد و مانعی برای مذاکرات یا اقدامات بعدی باشد. ضمن اینکه شورای عالی امنیت ملی، ساختاری است که کل نظام را دربر می‌گیرد و رئیس شورا هم رئیس‌جمهور است. تصمیم‌گیری نهایی در این شورا با آرا و نظرات نخبگانی سیاسی کشور انجام می‌شود. ضمنا قانون مجلس نگفته است که به‌طور مطلق ایران ارتباط و همکاری خود را برای همیشه با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قطع کند، بلکه تصمیم‌گیری در این رابطه را بر عهده شورای عالی امنیت ملی گذاشته است. یعنی امکان انعطاف و اصلاح روند جاری در قانون مذکور مجلس دیده شده است.

‌و برای سؤال آخر فضای سیاسی- اجتماعی کنونی ایران بعد از این جنگ ۱۲ روزه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ اساسا ایران در چه نقطه‌ای از فضای پساجنگ قرار دارد؟

به نظر من فضای سیاسی - اجتماعی کشور واکنش بسیار مثبت و مناسبی در این جنگ ۱۲ روزه از خود نشان دادند و ثابت کردند که از یک رشد و بلوغ سیاسی و اجتماعی خوبی برخوردار هستند. یعنی با وجود برخی دلخوری‌ها و انتقادها، جامعه این موضوعات را کنار گذاشت و پای کار آمد و از نیروهای مسلح دفاع کرد. پس نباید نقش آنها را در این پیروزی نسبی در جنگ اخیر نادیده گرفت که منجر به یک اتحاد و انسجام داخلی شد و اتفاقا نباید کاری کرد که این اتحاد و انسجام از بین برود. باید آن را حفظ کنیم. جامعه، از آزمون دفاع کشور سربلند بیرون آمد. باید تمام تلاش خود را کرد که این وحدت حفظ شود، چون حفظ این وحدت از شکل‌گیری آن سخت‌تر و دشوارتر است؛ همان‌طورکه مشهور است، حفظ انقلاب دشوارتر از انقلاب‌کردن است.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.