|

در حالی که بانک جهانی پیش‌بینی می‌کند رشد اقتصادی ایران به صفر برسد، مصرف انرژی به‌طور مداوم صعودی است

بلای اتلاف انرژی

صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی خود از رشد اقتصادی ایران در سال جاری میلادی را به سه‌دهم درصد کاهش داده است و بانک جهانی پیش‌بینی می‌کند رشد اقتصادی ایران به صفر می‌رسد، اما هم‌زمان با این موضوع مصرف انرژی در کشور بالا و بالاتر می‌رود. این در حالی است که در سایر کشورهای جهان غالبا مصرف انرژی با رشد اقتصادی نسبت مستقیم دارد و به‌عنوان مثال اگر در آلمان مصرف انرژی به اندازه ایران است در مقابل تولید ناخالص ملی این کشور حدود 11 برابر ایران است. به عبارت دیگر در سایر کشورها انرژی صرف تولید ثروت و رفاه بیشتر می‌شود اما در ایران انرژی بیشتر به اتلاف می‌رسد و صرف تولید ثروت بیشتر نمی‌شود.

بلای اتلاف انرژی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

مهفام سلیمان‌بیگی: صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی خود از رشد اقتصادی ایران در سال جاری میلادی را به سه‌دهم درصد کاهش داده است و بانک جهانی پیش‌بینی می‌کند رشد اقتصادی ایران به صفر می‌رسد، اما هم‌زمان با این موضوع مصرف انرژی در کشور بالا و بالاتر می‌رود. این در حالی است که در سایر کشورهای جهان غالبا مصرف انرژی با رشد اقتصادی نسبت مستقیم دارد و به‌عنوان مثال اگر در آلمان مصرف انرژی به اندازه ایران است در مقابل تولید ناخالص ملی این کشور حدود 11 برابر ایران است. به عبارت دیگر در سایر کشورها انرژی صرف تولید ثروت و رفاه بیشتر می‌شود اما در ایران انرژی بیشتر به اتلاف می‌رسد و صرف تولید ثروت بیشتر نمی‌شود.

 

 ایران گرفتار ناترازی انرژی

براساس گزارش گروه تحلیل عملکرد و گزارش‌های راهبری شبکه برق کشور، اوج تقاضای مصرف برق در ماه‌های ابتدایی امسال حدود 17 درصد رشد کرده و به بیش از 58 هزار مگاوات رسیده است.

این حجم مصرف برق در کشور در حالی رخ می‌دهد که طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، آخرین آمار موجود از رشد اقتصادی که مربوط به سال گذشته است، آمار GDP کشور را تنها 4.2 درصد و رشد اقتصادی را فقط 2.8 درصد اعلام می‌کند. این یعنی افزایش مصرف برق، هیچ اثر مثبتی روی رشد اقتصادی نداشته، درحالی‌که در تمام جهان میان رشد مصرف انرژی و تولید ناخالص سرانه داخلی رابطه مستقیم وجود دارد. مطالعات متعددی انجام شده که رابطه مستقیم میان افزایش مصرف برق و رشد اقتصادی را تأیید می‌کند. به‌عنوان مثال، مقاله‌ای رابطه بین مصرف برق و رشد اقتصادی در ۱۷ صنعت کشور تایوان را در دوره ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۴ میلادی بررسی کرده است. نتایج تجربی نشان می‌دهد یک رابطه دو جهته مستقیم بین مصرف برق و رشد اقتصادی وجود دارد؛ به‌طوری‌که افزایش یک درصدی در مصرف برق، تولید ناخالص داخلی را ۱.۷۲ درصد افزایش می‌دهد. مقاله‌ای دیگر نیز رابطه بین مصرف برق و رشد اقتصادی در کشور لهستان را طی دوره ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۲ میلادی بررسی کرده که نتایج مشابهی داشته است.

در یک مطالعه تطبیقی بلندمدت دیگر نیز براساس داده‌های آماری سال‌های ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۶، پژوهشگران دانشگاه تبریز به بررسی رابطه میان مصرف انرژی و GDP در کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه پرداخته‌اند. یافته‌های این پژوهش هم نشان می‌دهد که میان مصرف انرژی و رشد اقتصادی، در هر دو گروه از کشورها، یک رابطه بلندمدت مثبت و معنادار وجود دارد و فقط شدت و نوع این رابطه میان گروه‌ها متفاوت است. به این معنا که اثر نهایی مصرف انرژی بر رشد اقتصادی، در کشورهای در حال توسعه قوی‌تر از کشورهای توسعه‌یافته بوده است، چراکه کشورهای توسعه‌یافته نه‌تنها سرانه مصرف انرژی بیشتری دارند، بلکه سرمایه و دانش فنی قوی‌تری هم دارند که تأثیر عامل انرژی را محدودتر می‌کند. علاوه بر این پژوهش، تحقیقات بزرگ‌تر و مشهورتری هم این داده‌ها را تأیید می‌کنند مثلا تحقیق Lee در سال 2005 که با بررسی داده‌های 18 کشور در حال توسعه طی سال‌های 1975 تا 2001 یا مطالعه شش کشور حاشیه خلیج فارس طی دوره 1971 تا 2002 که در سال 2006 انجام گرفت. در سال 2007 نیز مطالعه‌ای روی 11 کشور صادرکننده نفت طی دوره 1971 تا 2002 انجام شد که یافته‌های آن، فرضیه معروف «مصرف انرژی به‌عنوان پیشران رشد» را خصوصا در اقتصادهای وابسته به انرژی تأیید کرد.

چرا مصرف برق اقتصادهای بزرگ بالاست؟

علاوه بر این تحقیقات، بررسی داده‌های سال‌های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ نشان می‌دهد که در اغلب موارد، رابطه مستقیم و معناداری میان میزان مصرف برق و حجم اقتصاد کشورها وجود دارد. در واقع غول‌های اقتصادی جهان همه مصرف برق بالایی دارند اما این مصرف را تماما به رشد و آورده‌های اقتصادی بدل می‌کنند. در صدر فهرست مصرف برق دو کشور چین و هند قرار دارند که به‌ترتیب رتبه‌های اول و دوم مصرف برق در جهان را دارند. چین با مصرف بیش از ۲۶ هزار تراوات‌ساعت برق در سال ۲۰۱۹ جایگاه دوم را هم در GDP جهان دارد. هند نیز با رتبه دوم مصرف برق و سوم در تولید ناخالص داخلی، نشان‌دهنده روند رو‌به‌رشد اقتصادهای نوظهور با جمعیت‌های انبوه و مصرف برق بالاست.

در میان کشورهای توسعه‌یافته، ژاپن، آلمان و کره جنوبی با وجود جمعیت کمتر نسبت به چین و هند، همچنان در بین 10 مصرف‌کننده برتر برق قرار دارند و هم‌زمان در جایگاه‌های بالا در رتبه‌بندی GDP قرار گرفته‌اند. در واقع این کشورها به دلیل توسعه‌یافتگی صنعتی، سطح بالای مکانیزاسیون و شهرنشینی و مصرف بالای سرانه انرژی، الگوهای مشخصی از اقتصادهای مدرن متکی به فناوری را به نمایش می‌گذارند. درباره کشور روسیه هم نکته جالب این است که این کشور با وجود جایگاه نسبتا پایین‌تر در GDP (رتبه ششم)، در جایگاه پنجم مصرف برق قرار دارد. این موضوع احتمالا به دلیل ساختار انرژی‌بر صنایع این کشور و اتکای بالای اقتصاد آن به بخش‌های معدنی و تولیدی است که نیاز بالا به انرژی را می‌طلبد.

 وضعیت مصرف برق در کشورهای در حال توسعه

در بخش کشورهایی با اقتصاد در حال توسعه، موقعیت ایران، ترکیه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی قابل تأمل است. ایران پانزدهمین مصرف‌‎کننده برق جهان در سال‌های 2019 و 2020 بوده اما در همین دوره رتبه بیست‌وسوم در GDP را داشته که نشان می‌دهد شدت مصرف انرژی در اقتصاد ایران بالاست. به این معنا که به ازای هر واحد تولید اقتصادی، انرژی بیشتری مصرف می‌شود. موضوعی که از نگاه عموم کارشناسان می‌تواند به دلایلی چون ساختار ناکارآمد بهره‌وری انرژی، یارانه‌های گسترده انرژی و صنایع نیمه‌صنعتی انرژی‌بر باشد. ترکیه نیز در جایگاه شانزدهم مصرف برق، ولی یازدهم در GDP قرار دارد. این اختلاف نسبتا مثبت، بهبود نسبی بهره‌وری انرژی در اقتصاد ترکیه را نسبت به ایران به خوبی نشان می‌دهد. عربستان سعودی هم با رتبه چهاردهم در مصرف برق و هفدهم در GDP، در جمع کشورهای با مصرف بالای انرژی و وابسته به اقتصاد نفتی قرار می‌گیرد، با این حال باز هم وضع بهتری از ایران دارد. در این کشور ساختار اقتصادی متکی بر صادرات نفت و گاز و سطح بالای مصرف خانگی برق (به‌ویژه در حوزه خنک‌کننده‌ها) از عوامل اصلی مصرف بالای برق است. امارات متحده عربی با رتبه سی‌ویکم در مصرف برق و رتبه سی‌وچهارم در GDP، از جمله نمونه‌هایی است که تطابق بیشتری میان مصرف انرژی و تولید اقتصادی را نشان می‌دهد. البته طبیعتا سطح بالای زندگی و انرژی‌بری فضاهای خدماتی و لوکس در این کشور، سهم قابل توجهی در مصرف برق دارد. اما علت اینکه کشورهای در حال توسعه‌ای نظیر ایران با وجود مصرف انرژی بالا، رتبه‌های پایینی از لحاظ بهره‌وری اقتصادی را تجربه می‌کنند، چه عواملی است؟ چرا رابطه مصرف برق و رشد GDP در سال‌های اخیر در کشور ما کم و بیش عکس بوده تا مستقیم؟ هاشم اورعی، تحلیلگر اقتصادی و استاد دانشگاه صنعتی شریف، به «شرق» می‌گوید: «قبل از انقلاب صنعتی، محققان کانادایی بررسی کرده بودند که میزان مصرف انرژی در طول تاریخ تقریبا متناسب با جمعیت بوده است اما بعد از انقلاب صنعتی، در عرض یک قرن، مصرف سوخت فسیلی ۱۵ برابر شد، در حالی که جمعیت به‌طور طبیعی ۱۵ برابر نشده بود. این موضوع به دلیل نقش بیشتری است که سوخت‌های فسیلی و ماشین‌آلات در اقتصاد پیدا کردند. حالا انتظار داریم در کشورهای مختلف، روند مشابهی دیده شود، هرچند با سرعت کمتری، چراکه فناوری بهبود یافته و راندمان افزایش پیدا کرده است. بنابراین، وقتی که شاهد رشد اقتصادی در کشوری هستیم، انتظار داریم که تقاضا برای انرژی نیز افزایش یابد، چه انرژی فسیلی باشد، چه انرژی تجدیدپذیر».

این کارشناس خاطرنشان می‌کند که کمتر از یک ماه پیش، صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی خود از رشد اقتصادی ایران در سال جاری میلادی را به میزان سه‌دهم درصد کاهش داد و بانک جهانی هم پیش‌بینی خود را به صفر درصد رسانده است. اورعی توضیح می‌دهد: «اینکه پیش‌بینی می‌شود که رشد اقتصادی ایران صفر درصد باشد، یک معضل بزرگ است. با این رشد، منطقا مصرف انرژی نباید افزایش می‌یافت، اما با این حال شاهد افزایش مصرف انرژی هستیم. علت این امر این است که ما انرژی بیشتری مصرف می‌کنیم، اما این انرژی به کار مولد تبدیل نمی‌شود. برای مثال، اگر من بنزین بیشتری مصرف کنم و برای تفریح به شمال بروم، این مصرف انرژی تأثیری در تولید ناخالص داخلی نخواهد داشت، چون این نوع مصرف غیرمولد است. در حقیقت، در ایران بیشتر انرژی هدر می‌رود تا اینکه به‌طور مؤثر استفاده شود. به‌دلیل کهنگی ماشین‌آلات و زیرساخت‌ها، راندمان پایین آمده و تلفات انرژی افزایش یافته است. علاوه بر این، با پایین‌نگه‌داشتن قیمت‌ها، هیچ انگیزه‌ای برای بهینه‌سازی مصرف انرژی وجود ندارد».

اتهام دولت به مردم، فرار رو به جلو است

او در پاسخ به اینکه آیا علت این غیرمولدبودن مصرف برق، همان‌طورکه دولت ادعا می‌کند بر گردن مصرف مصرف‌کنندگان خانگی است یا خیر؟ می‌گوید: «قطعا خیر، این نوع نگرش، یک راه فرار برای مسئولان است که در واقع هیچ پایه و منطقی ندارد. در حقیقت، مصرف بخش خانگی، تنها ۳۲ درصد از کل مصرف انرژی را تشکیل می‌دهد، درحالی که بخش صنعت ۳۵ درصد از کل مصرف انرژی را به خود اختصاص داده است؛ بنابراین بخش خانگی اصلا بزرگ‌ترین مصرف‌کننده نیست. همچنین حتی اگر مردم مصرف بالایی داشته باشند هم، این نتیجه سیاست‌های غلط خود دولت است». او همچنین معتقد است مقایسه سرانه مصرف انرژی که دائم توسط مقامات مطرح می‌شود، یک معیار نادرست است که ما را به اشتباه می‌اندازد، مهم‌تر از اینکه چقدر انرژی مصرف می‌کنیم، این است که با آن انرژی چه کار می‌کنیم؛ برای مثال، مصرف انرژی آلمان مشابه ایران است، اما تولید ناخالص داخلی آلمان ده‌ها برابر ایران است. این استاد دانشگاه نهایتا تأکید می‌کند که اصلاح شیوه قیمت‌گذاری انرژی یکی از مهم‌ترین راهکارهای حل این مشکل است.

تفاوت رویکرد ایران و سایر کشورهای نفتی

حمیدرضا صالحی، نایب‌رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران نیز با تأیید این نکته که مصرف برق کشور زیاد است و به‌طور مداوم افزایش می‌یابد و در مقابل، هیچ تأثیری بر تولید ناخالص داخلی (GDP) ندارد، به «شرق» می‌گوید: «به نظر من در ایران چندین علت برای این مسئله ممکن است وجود داشته باشد، ولی علت اصلی به ریشه تاریخی این موضوع در اقتصاد کشور برمی‌گردد که اساسا بر پایه نفت است و افراد مصرف‌گرا شده‌اند و نه تولیدکننده». صالحی توضیح می‌دهد: «کمبود برق سال گذشته 18هزار و 700 مگاوات بود و دو سال پیش ۱۲ هزار مگاوات و امسال در تابستان پیش‌بینی شده که به ۲۴ هزار مگاوات برسد. این در حالی بود که همه می‌دانستند به دلیل خشک‌سالی، کمبود آب در سدها وجود دارد و نمی‌توان از آنها برای تولید برق استفاده کرد، بنابراین به‌طور قطع با کمبود برق مواجه خواهیم بود. این مسائل قبلا پیش‌بینی شده بود اما هیچ رویکرد جدیدی در این زمینه دیده نمی‌شود. ما همچنان شاهد این مشکل هستیم که نفت و درآمدهای نفتی در اقتصاد کشور تأثیرگذار است، اما در عین حال شاهد افت رشد اقتصادی و GDP هستیم». این کارشناس با اشاره به قیمت‌گذاری نادرست انرژی در کشور می‌گوید صنعت انرژی تقریبا به‌صورت انحصاری در اختیار دولت است، این در حالی است که در سایر کشورهای دنیا، مانند شیلی، رئیس‌جمهور تمام شاخه‌های بوروکراسی را برچیده تا فضای رقابتی برای بخش خصوصی ایجاد شود و اقتصاد رونق بگیرد، اما در ایران، هر رئیس‌جمهوری که وارد دولت می‌شود، به جای اقدام در جهت بهبود وضعیت، در بدنه دولت می‌ماند و سیاست‌های قبلی را ادامه می‌دهد. در نتیجه، تغییرات و اصلاحات اقتصادی متوقف می‌شود و مشکلات این‌چنینی ادامه می‌یابد.


 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.