|

نگاهی به تبعات و آثار انحلال پ‌ک‌ک در گفت‌وگوی «شرق» با احسان هوشمند

چپ در محاق

هدف بعدی ترکیه احتمالا انحلال یا تضعیف اقلیم کردستان عراق است

انحلال حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک) در ۱۲ می ۲۰۲۵ (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴)، نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ترکیه و خاورمیانه بود که نه‌تنها به چهار دهه درگیری مسلحانه پایان داد، بلکه پرده از یک استراتژی کلان سیاسی-امنیتی آنکارا برداشت. این تصمیم‌ که ریشه در بیانیه فوریه ۲۰۲۵ (نهم اسفند ۱۴۰۳) عبدالله اوجالان، رهبر زندانی پ‌ک‌ک، داشت، در کنگره ۵ تا ۷ می در شمال عراق نهایی شد و به گفته اوجالان، با هدف جایگزینی مبارزه مسلحانه با فعالیت‌های مدنی و دموکراتیک رقم خورد.

چپ در محاق

انحلال حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک) در ۱۲ می ۲۰۲۵ (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴)، نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ترکیه و خاورمیانه بود که نه‌تنها به چهار دهه درگیری مسلحانه پایان داد، بلکه پرده از یک استراتژی کلان سیاسی-امنیتی آنکارا برداشت. این تصمیم‌ که ریشه در بیانیه فوریه ۲۰۲۵ (نهم اسفند ۱۴۰۳) عبدالله اوجالان، رهبر زندانی پ‌ک‌ک، داشت، در کنگره ۵ تا ۷ می در شمال عراق نهایی شد و به گفته اوجالان، با هدف جایگزینی مبارزه مسلحانه با فعالیت‌های مدنی و دموکراتیک رقم خورد.

این تحول که رجب طیب اردوغان آن را گامی به سوی «ترکیه‌ای عاری از تروریسم» خواند، با استقبال محتاطانه‌ای از سوی نچیروان بارزانی، رئیس اقلیم کردستان و هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه، مواجه شد که آن را «تاریخی» و پایه‌ای برای صلح پایدار دانستند. با این حال، انحلال پ‌ک‌ک که زمانی رؤیای دولت مستقل کُردی را در سر داشت و سپس به دنبال خودمختاری فرهنگی بود، پرسش‌هایی درباره آینده کردهای منطقه، به‌ویژه در سوریه و عراق نیز مطرح کرده است. نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)‌، که آنکارا آنها را شاخه پ‌ک‌ک می‌داند، تأکید کردند‌ این انحلال شامل آنها نمی‌شود؛ نشانه‌ای از پیچیدگی‌های پیش‌رو در معادلات منطقه‌ای. در این بین اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، ضمن استقبال از بیانیه اعلام کنارگذاشتن سلاح و انحلال پ‌ک‌ک تأکید کرد: «بیانیه مذکور (اعلام انحلال پ‌ک‌ک) را گامی مهم در جهت نفی خشونت و تقویت امنیت می‌دانیم و امیدواریم تکمیل این روند به ارتقای ثبات و آرامش در ترکیه و منطقه منجر شود».

بی‌شک در این بین، انحلال پ‌ک‌ک می‌تواند تأثیرات جدی روی توازن قدرت به نفع ترکیه در سطح منطقه داشته باشد؛ چراکه این اتفاق (که برخی آن را معامله‌ای برای تثبیت قدرت اردوغان می‌دانند)، با اشاره به پیمان لوزان در بیانیه‌ پ‌ک‌ک، سیگنالی از تغییر پارادایم سیاسی کردها به سوی مطالبات مدنی بود که هم‌زمان می‌تواند نظم جدید و معادلات تازه‌ای را به سطح منطقه و خاصه کشورهای درگیری تحمیل کند. پیرو آنچه گفته شد، احسان هوشمند به‌عنوان پژوهشگر ارشد حوزه اقوام، در گفت‌وگو با «شرق»، ذیل تحلیل خود، این تحول را نه‌فقط پایان عمر سیاسی-نظامی یک گروه، بلکه بازتعریف هویت کردی و ژئوپلیتیک منطقه می‌داند. در پیوست نکته یاد‌شده، هوشمند با نگاهی تفسیری به ابرپروژه انحلال پ‌ک‌ک، از تبعات ژئوپلیتیکی آن و ضرورت هوشیاری منطقه‌ای در برابر بلندپروازی‌های آنکارا و شخص اردوغان سخن می‌گوید.

   

‌جناب هوشمند، برای آغاز مصاحبه، ارجاعی به گفت‌وگوی اسفند‌ماه با حضرت‌عالی داشته باشیم که به تحلیل بیانیه و پیام عبدالله اوجالان اختصاص داشت. اما نکته اینجاست که در این بازه ۷۳‌روزه از بیانیه نهم اسفند ۱۴۰۳ (اوجالان) تا انحلال پ‌ک‌ک در دوشنبه جاری، حداقل دو اتفاق مهم روی داد که طیفی از ناظران را به این سمت کشانده بود که یا انحلال پ‌ک‌ک از دستور کار خارج می‌شود‌ یا حداقل‌ به تأخیر خواهد افتاد. نخستین موضوع به اعتراضات گسترده در ترکیه بعد از دستگیری اکرم امام‌اوغلو بازمی‌گردد که جایگاه اردوغان و حزب حاکم (AKP) را به‌شدت تضعیف کرد و دومین موضوع ناظر به خروجی نه‌چندان مثبت توافق بین مظلوم کوبانی و احمد الشرع بود که چندان با مطالبات کردهای سوریه همخوانی نداشت. اما باید پرسید که چه شد که‌ حداقل این دو عامل باعث تأخیر در انحلال پ‌ک‌ک نشد؟

پاسخ به این سؤال شما در این حقیقت نهفته است که بیانیه عبدالله اوجالان و تصمیم برای انحلال پ‌ک‌ک یک «روند» یا «پروسه طبیعی» نبود، بلکه به باور من یک «ابرپروژه» بزرگ امنیتی است که در دستگاه‌های امنیتی ترکیه تعریف شده است. این نکته را در مصاحبه اسفندماه با شما در همین روزنامه «شرق» تحلیل و تبیین کردم. لذا اگر بپذیریم که پای یک ابرپروژه در میان است، دیگر برخی اتفاقات آنی و پیش‌بینی‌نشده مانند اعتراضات در ترکیه پس از دستگیری اکرم امام‌اوغلو‌ یا آنچه‌ شما خروجی توافق بین مظلوم کوبانی و احمد الشرع می‌دانید، باعث نمی‌شود‌ این اتفاق (انحلال پ‌ک‌ک) از دستور کار خارج شود‌ یا حداقل به تأخیر بیفتد. احتمالا هر دو موضوع، یعنی اعلام انحلال و نیز بازداشت آقای اکرم امام‌اوغلو دو ضلع این ابرپروژه امنیتی است. البته این به معنای عدم استهلاک ایدئولوژی جریان‌های چپ مارکسیستی و در اینجا استهلاک ایدئولوژی پ‌ک‌ک هم هست. به بیان دیگر، ابتدا از نظر ایدئولوژی چپ سازمان کارگران کردستان ترکیه با بن‌بست مواجه شد و سپس راه برای اعلام بن‌بست نظری توسط اوجالان فراهم شد. شاید اگر اوجالان بازداشت نمی‌شد و سال‌های زیادی در زندان نبود، این تغییر نگرش روی نمی‌داد.

‌همین‌جا توقف کنیم. این ابر‌پروژه‌ای که به آن اشاره دارید با ملاحظات جدید چه حدود و ثغور یا ابعادی دارد؟

این ابر‌پروژه دارای دو وجه برجسته است که یک وجه آن داخلی است و وجه دیگر آن بیرونی خواهد بود. در وجه داخلی، ما شامل دو بخش هستیم که یک بخش آن به عبدالله اوجالان و پ‌ک‌ک برمی‌گردد و بخش دوم آن به اکرم امام‌اوغلو و حزب متبوعش (جمهوری‌خواه خلق) ارتباط دارد که به نوعی میراث‌دار آتاتورک است و اصطلاحا یک جریان چپ میانه و معتدل محسوب می‌شود. این جریان اکنون در یک رقابت سیاسی با اردوغان قرار دارد و همان‌طور که گفتم اگر بیانیه اوجالان و انحلال پ‌ک‌ک نبود چه‌بسا در انتخابات پیش‌رو در سه سال آینده، حزب حاکم ترکیه باید قدرت را به امام‌ا‌غلو و حزبش واگذار می‌کرد. ضمن اینکه در موضوع داخلی باید به گزاره جانشینی‌ اردوغان هم فکر کرد. به هر حال کهولت سنی، وضعیت جسمانی و همچنین شرایط سیاسی-اجتماعی در ترکیه باعث شده است‌ اردوغان کم‌کم‌ به فکر جایگزین بعدی خود باشد که بتواند حزب حاکم را کماکان در قدرت نگه دارد. لذا اگر از این منظر به موضوع نگاه کنیم، این ابرپروژه‌ای که مطرح کردم یک بُعد «رأی‌سوز» و یک بُعد «رأی‌ساز» داشت.

‌به چه معنا؟

به این معنا که این ابرپروژه در موضوع مشخص دستگیری اکرم امام‌اوغلو و چند صد نفری که در جریان اعتراضات ترکیه بازداشت شدند، باعث شد‌ بخش‌های غربی ترکیه که بخش‌های اروپایی محسوب می‌شود و همچنین طبقه متوسط ترکیه به نحوی علیه جریان حاکم حساس شود که طبیعتا هم نارضایتی گسترده‌ای را در داخل ترکیه و هم در سطح بین‌المللی، به‌خصوص در اروپا ایجاد کرد. پس رأی‌سوز بود. هرچند‌ این انتقادات و ابراز نارضایتی‌ها در یک حد محدود و کنترل‌شده‌ای علیه اردوغان و حزب حاکم صورت گرفت، اما به هر حال پایگاه رأی او تا حدی تحت تأثیر قرار گرفت. ولی هم‌زمان این ابرپروژه یک وجه رأی‌ساز هم داشت. به هر حال موضوع پ‌ک‌ک یک معضل امنیتی بود که قدمت ۴۵‌ساله دارد. این پدیده در طول حدود چهار دهه گذشته به شکل یک معضل مزمن سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، دیپلماتیک و به‌ویژه امنیتی بروز کرد که آثار و تبعات منفی را هم در طول این سال‌ها به دنبال داشت و متأسفانه کشته‌های فراوانی را هم از هر دو طرف بر جای گذاشت. ضمن اینکه در نظر داشته باشیم که مناطق جنوب و جنوب شرق ترکیه به دلیل وضعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک و همچنین منابع گسترده آبی برای پیگیری پروژه‌های بزرگ ترکیه بسیار مهم است.

لذا نگرانی‌ها درباره پ‌ک‌ک باعث شده بو‌د در طول این سال‌ها حزب حاکم به دنبال یک راه‌حل باشد. راه‌های مختلفی هم آزموده شد تا اینکه در این اواخر به پروژه انحلال پ‌ک‌ک رسید. پس اعلام انحلال پ‌ک‌ک یک وجه رأی‌ساز هم دارد و اعتماد به سیاست‌های حزب عدالت و توسعه (AKP) را در ترکیه در میان اقشار درخور‌توجهی تقویت می‌کند.

‌جمله‌ای کلیدی را مطرح کردید. اگر حزب حاکم به دنبال یک راه‌حل برای اوجالان و پ‌ک‌ک طی سال‌های گذشته بود، چرا اکنون باید شاهد این اتفاقات از پیام اسفند (اوجالان) تا انحلال (پ‌ک‌ک) باشیم. چرا در سال‌های گذشته این اتفاق روی نداد و این ابرپروژه بروز و ظهور پیدا نکرد؟

سؤال بسیار مهمی پرسیدید. به باور من از همان زمانی که عبدالله اوجالان دستگیر شد، حزب حاکم توانایی انحلال پ‌ک‌ک را داشت. دست‌کم طیفی از ناظران و تحلیلگران معتقدند از زمان دستگیری عبدالله اوجالان واقعا امکان صدور پیام و انحلال پ‌ک‌ک وجود داشت، اما به دلایل و ملاحظاتی که بخشی از آن برای ما و بسیاری از تحلیلگران مشخص و روشن نیست‌ و یکی از آنها هم استفاده ابزاری از برگه‌ای هولناک به نام جنگ و تروریسم است از این حربه یعنی اعلام انحلال پ‌ک‌ک صرف نظر شده است. اما دستگاه امنیتی و سیاسی ترکیه اکنون زمان را برای این اتفاق مناسب دیدند؛ لااقل با توجه به اقتضائات سیاسی-اجتماعی کنونی در ترکیه و سطح منطقه و نیز با در نظر گرفتن حساسیت‌های بالای انتخابات پیش‌رو در خود ترکیه، اکنون حزب حاکم و شخص اردوغان فرصت را مناسب دیده با صدور بیانیه اوجالان در اسفند سال گذشته و انحلال پ‌ک‌ک، فضا را به سمتی پیش ببرد که زمینه برای تداوم قدرت و پذیرش جانشینان (اردوغان) و البته تغییر و اصلاح قانون اساسی ترکیه هم شاید فراهم شود. اکنون حزب حاکم با این اقدام خود و تلاش برای حل‌کردن بزرگ‌ترین معضل امنیتی و سیاسی ترکیه در صد سال گذشته، توانسته است جایگاه خود را در این کشور تثبیت کند.

لذا اگر این دو وجه یعنی حذف رقیب و در‌عین‌حال استفاده از یک اهرم برای مشروعیت‌زدایی و مشروعیت‌زایی هم‌زمان و تثبیت قدرت، ذیل پیام اوجالان و انحلال پ‌ک‌ک و مرتفع‌کردن یکی از جدی‌ترین نگرانی‌های جامعه ترکیه در نظر بگیریم، اکنون یک فرصت ایدئال برای حزب حاکم ترکیه بود تا این اتفاقات روی دهد و ابرپروژه محقق شود. این اتفاق البته شوک روانی گسترده‌ای در ترکیه نیز ایجاد کرد. از سویی رقبای عدالت و توسعه (AKP) نمی‌دانند در پشت صحنه چه خبر است و دستگاه امنیتی دقیقا در حال برنامه‌ریزی چه اهداف و اقداماتی است و از دیگر بسیاری از شهروندان عادی که فرزندان‌شان در جریان درگیری‌های نظامی با پ‌ک‌ک کشته یا زخمی شده‌اند، نمی‌دانند قرار است در آینده چه روی دهد و از سوی دیگر بخش زیادی از کردهای طرفدار حزب کارگران کردستان ترکیه که در رهبری اوجالان حل شده‌اند، دچار شوکی عمیق شده‌اند و نمی‌دانند چرا اوجالان چنین تصمیمی اتخاذ کرده و پیامدهای بعدی آن چیست.

 هرچند عبدالله اوجالان مسئولیت پیامدهای این تصمیم را به صورت علنی پذیرفته است. این نکته نیز مهم است که در فضای رسانه‌ای کردهای ترکیه و حتی خارج از ترکیه و احزاب کرد در دیگر مناطق بدون آنکه این وضعیت را به فرصتی برای بازاندیشی و انتقاد و ارزیابی و بازبینی گذشته بدل کنند و به نقادی عملکرد و هدف بپردازند با نگاهی نوستالژیک در حال رؤیاپردازی هستند. این نخستین باری است که در ترکیه حزبی با چنین سوابقی از درگیری نظامی و استمرار چنددهه‌ای فعالیت مسلحانه به صورت رسمی انحلال خود را اعلام می‌کند. مهم نیست که آیا این انحلال به نتیجه می‌رسد یا خیر، بلکه آنچه مهم است، بن‌بستی است که به صورت نظری بر این حزب حاکم شده است. آیا امروز گروهی این پرسش را طرح نمی‌کنند که در حالی پ‌ک‌ک و رهبری پ‌ک‌ک گروه زیادی را به کام مرگ فرستاد و با سردادن شعارهای فریبنده برآمده از رویکرد مارکسیستی و چپ چند هزار نفر را به مبارزه مسلحانه و مرگ و کشتن و مردن واداشت، چرا رهبری پ‌ک‌ک امروز از زندگی سخن می‌گوید؟ آیا برای نیروهای ساده مسلح مرگ روا بود و برای رهبران حزب ادامه زندگی!

‌در چند جای مصاحبه به موضوع آینده و سرنوشت چپ‌ها اشاره داشتید. لذا جا دارد به شکل متمرکزتر این را هم واکاوی کنیم که با انحلال پ‌ک‌ک، عملا چپ برای همیشه به محاق رفت و باید روی آن خاک ریخت؟

بله، البته نه برای آینده نامعلوم، بلکه برای آینده پیش‌رو. مشخصا از پیام اسفند ماه عبدالله، چپ در سطح جهانی و بین‌المللی دچار یک شوک بی‌سابقه شده است. به هر حال به دلیل وسعت و گستردگی فعالیت‌های پ‌ک‌ک و همچنین جمعیت بسیار بالایی که درگیر اقدامات آنها بودند و همچنین به دلیل حضور بخشی از هواداران چپ پ‌ک‌ک در اروپا، انحلال آن واکنش‌های بسیار گسترده‌ای در سطح بین‌المللی داشت. در طول این سال‌ها، جریان‌های چپ‌ سایر کشورها از پ‌ک‌ک حمایت جدی داشتند. اما اکنون چپ در یک شوک بعد از پیام عبدالله اوجالان قرار دارد و انحلال پ‌ک‌ک هم این شوک را تشدید کرده است. همان‌طور که در مصاحبه اسفند ماه سال قبل با شما تأکید کردم، بخش مهمی از پیام عبدالله اوجالان ناظر به حوزه نظری مواضع او بود. جدا از مسئله انحلال و خلع سلاح، موضوع بسیار کلیدی‌تر اینجا بود که عبدالله اوجالان اذعان داشت و اعتراف کرد که دیگر چپ توان پاسخ‌گویی به شرایط جدید را ندارد. عبدالله اوجالان معترف بود که جریان چپ در پ‌ک‌ک با یک بن‌بست نظری مواجه است. یعنی عبدالله اوجالان به این باور رسید که آن ایدئولوژی و دستگاه نظریه چپ که از طریق آن به قول خودش دنبال احقاق حقوق کردها بود، دیگر نمی‌تواند در شرایط کنونی جواب‌گو باشد و سوسیالیسم رئال یا رئال سوسیالیسم دیگر به پایان عمر خود رسیده است. شکستی فاجعه‌بار با حدود ۴۰ هزار کشته که رقم فاجعه‌باری است. یعنی اوجالان در پیام خود به‌صراحت گفت که دیگر نمی‌توان به صورت نظری از ایده خودمختاری و فدرالیسم و حتی استقلال کردستان دفاع کرد و این ایده با بن‌بست نظری روبه‌رو شده است.

‌پس پیام عبدالله اوجالان را باید چگونه تفسیر کرد؛ یک نوع هجرت نظری است یا مرگ نظری؟

هر دو.

‌بیشتر مرگ نظری است. چون باعث مرگ چپ کردی و مرگ پ‌ک‌ک شد؛ غیر از این است؟

نه، پیام اوجالان در‌عین‌حال که به نوعی از پایان نظریه چپ در میان نیروهای مسلح کرد ترکیه خبر می‌دهد، به نحوی هم کوچ از دستگاه نظری چپ مارکسیستی به سمت دستگاه نظری لیبرالیستی شهروندمحور بود. پس اگر بپذیریم که عبدالله اوجالان با این تغییر پارادایم نظری به سمت پیگیری مطالبات و خواسته‌های شهروندی از طریق دموکراسی، صندوق رأی و فعالیت‌های مدنی و عمومی، البته نه به معنای چپ آن، بلکه به معنای لیبرالی حرکت کرده است، قطعا در این مدت یک بن‌بست را هم برای تحرکات و اقدامات و سیاست‌های پ‌ک‌ک به وجود آورد که دیگر نمی‌توان با آن دستگاه نظریه چپ در طول ۴۵ سال گذشته به فعالیت ادامه داد. هرچند بیانیه پایانی کنگره ۱۲ پ‌ک‌ک متأسفانه با شعارهای چپ و زنده‌باد سوسیالیسم به پایان رسید، اما در عالم واقع چپ و مشخصا کردی با بن‌بست هولناک و تراژیکی روبه‌رو شد، آن هم پس از کشاندن ده‌ها هزار نفر به کام مرگ یا زندان! اکنون راه برای این پرسش همواره شده است که چرا از ابتدا اوجالان و حزب متبوعش روش دیگری برای مبارزه در پیش نگرفت؟ حتی پ‌ک‌ک در این دوره چنددهه‌ای افراد زیادی از رقبا و نیز نیروهای سابق پ‌ک‌ک را ترور کرد. آیا اگر این تاریخ مورد بازبینی قرار گیرد، در دادگاه تاریخ پ‌ک‌ک و شخص آقای اوجالان می‌توانند پاسخ‌گوی اتفاقات مهیب روی‌داده باشند؟

‌از مناسبات داخلی ترکیه که بگذریم، معادلات منطقه‌ای بعد از انحلال «پ‌ک‌ک» را چگونه تفسیر می‌کنید؟

این پرسش بسیار کلیدی است. در پاسخ نباید چند نکته بسیار مهم را فراموش کنیم؛ اولین نکته این است که آیا همه کادر مرکزی پ‌ک‌ک و بیشتر نیروها با انحلال آن موافقت خواهند کرد یا خیر؟ و آیا نشانه‌هایی از انشقاق و چند شعبه شدن پ‌ک‌ک وجود دارد یا نه؟ نکته دوم اینکه آیا دولت ترکیه بنا بر ملاحظاتی تغییری در رویکردهای خود درباره مسائل حوزه کردی یا شخص اوجالان و ده‌ها هزار زندانی کرد هوادار پ‌ک‌ک خواهد داشت یا خیر؟

نکته بسیار مهم‌تر که به نظر من با منافع و امنیت ملی ایران در ارتباط است، وضعیت کردهای سوری دنباله‌رو پ‌ک‌ک است که آنها هم در موقعیت دردناکی قرار گرفته‌اند. به هر حال اردوغان و حزب حاکم در نظر دارد مشابه همین اتفاق برای کردهای سوریه و قسد که شاخه پ‌ک‌ک این کشور (سوریه) محسوب می‌شود، اتفاق بیفتد تا فضای لازم برای تکمیل اقتدار احمد الشرع و حکومت نزدیک به آنکارا در کل سوریه فراهم شود. ترکیه برای برکناری بشار اسد و حزب بعث از ساختار سیاسی سوریه هزینه‌های زیادی متقبل شده و مجبور است دنبال تکمیل این پروژه باشد. اینجاست که موضوع ایران هم مطرح می‌شود. در این حالت برای ایران با دو سناریو مواجهیم؛ در حالت اول پ‌ک‌ک می‌تواند اعلام کند که پروژه انحلال ما ارتباطی به کردهای سوریه یا پژاک ندارد و در این حالت احتمالا بدنه نیروهای پ‌ک‌ک به نیروهای کرد سوریه یا پژاک ملحق خواهند شد. اما در حالت دوم اگر این انحلال به جز پ‌ک‌ک درخصوص کردهای سوریه هم اتفاق بیفتد، می‌تواند به ایران هم تسری کند و گروه‌هایی مانند پژاک هم منحل شود یا نه؟ در چنین حالتی موضوع پیوستن بخشی از نیروها به پژاک مطرح است.

لذا تک‌تک این سناریوهایی که ذکر کردم، پیامدها و تبعات خاص امنیتی، سیاسی، دیپلماتیک و ژئوپلیتیک خاص خود را در سطح منطقه به دنبال دارد. اگر در یک سناریو، پ‌ک‌ک با تمام شاخه‌های آن منحل شود و انشعابی هم صورت نگیرد و مخالفتی هم به وجود نیاید، اگرچه در نگاه اول می‌تواند از نظر امنیتی برای ایران، سوریه، عراق و ترکیه خوب باشد اما توجه داشته باشیم که دیگر آن ادبیات سابق آنکارا درخصوص تقسیم‌بندی کردها به «کرد خوب و بد» از دستور کار خارج خواهد شد. در این صورت به نظر من هدف بعدی اقلیم کردستان عراق خواهد بود که به سمت تضعیف شدید و حتی انحلال پیش برود.

چون در این حالت، دیگر موضوع نزدیکی به آقایان بارزانی‌ها و اقلیم کردستان به‌عنوان کرد خوب، کارکرد خود را برای ترکیه از دست خواهد داد و دیگر نیازی به چیزی به نام کردهای خوب در قاب خودمختاری کردی در اقلیم کردستان عراق وجود ندارد و در این شرایط است که فضا به سمتی پیش خواهد رفت که با انحلال اقلیم یا تضعیف شدید اقلیم کردستان عراق، ترکیه به سمت گرفتن امتیازات جدی اقتصادی از بغداد، مانند راه و جاده‌سازی، امتیازات حوزه گازی و برقی، پروژه‌های مشترک ترانزیتی و... خواهد رفت و همچنین پروژه‌های خود را هم در سوریه پیش خواهد برد و اساسا ترکیه یک حوزه نفوذ جدی را بدون وجود نگرانی از جانب سازمان‌های کردی تعریف می‌کند و شاید تنها کاری که در جنوب شرقی ترکیه انجام دهد، تسریع روند ساخت پروژه‌های عمرانی و اقتصادی است و البته موضوع سدسازی‌ها هم در این فرایند به نتایج پیش‌بینی‌شده ترکیه خواهند رسید. پس رویدادهای اخیر هشداری است برای اقلیم کردستان عراق و رهبران کردهای عراق که به ارزیابی و محاسبات دقیق در باره تحولات اخیر بپردازند. در این چند روز در اقلیم کردستان عراق تنها تبریک و ابراز شادی از اعلام انحلال پ‌ک‌ک روی داده و هیچ ارزیابی مشهودی لااقل در حوزه عمومی روی نداده است.

از بعدی دیگر معتقدم پژاک به عنوان شاخه ایرانی پ‌ک‌ک می‌تواند در قالب یک پروژه امنیتی در دست حزب حاکم و میت ترکیه و دیگر سازمان‌های امنیتی منطقه و فرامنطقه باقی بماند تا ترکیه توان بیشتری برای فشار بر تهران داشته باشد. یعنی ترکیه در این حالت می‌خواهد از ابزار پژاک برای تحقق و پیشبرد منافع خود در قبال ایران استفاده کند. به بیان دیگر آنکارا افزون بر پان‌ترکیسم که از این مبحث برای اثرگذاری در معادلات سیاسی و اجتماعی درون ایران سوءاستفاده می‌کند، استفاده از عنصر کردی را هم تشدید خواهد کرد. مگر آنکه ترکیه در پی انحلال پژاک هم باشد. چون باقی‌مانده حتی بخش کوچکی از بدنه پ‌ک‌ک می‌تواند در آینده برای ترکیه موجد تهدید بزرگی باشد.

در این میان توجه داشته باشیم که اگر ترکیه و اردوغان بتوانند پروژه انحلال پ‌ک‌ک و خلع سلاح آن را درخصوص کردهای سوریه و مظلوم عبدی تکرار کنند، به طریق اولی و به شکل ساده‌تری می‌تواند همین رویه را برای پژاک به عنوان شاخه ایرانی پ‌ک‌ک هم پیاده کند. به هر حال پژاک، نه توانسته است به وزن قابل توجهی برای موازنه‌سازی نیروها در منطقه دست پیدا کند و نه سرزمینی را در اختیار دارد. بنابراین پژاک نیروی مؤثری برای برهم‌زدن معادلات نیست.

اما کردهای سوریه که تحت فرمان مظلوم عبدی هستند، می‌توانند معادلات منطقه خاورمیانه را هم تحت تأثیر قرار دهند. پس اگر اردوغان و ترکیه بتوانند انحلال نیروهای کرد سوریه و خلع سلاح آن را کلید بزنند، اما چنین پروژه‌ای درخصوص پژاک تکرار نشود، مطمئن باشید آنکارا به دنبال تشدید رقابت از طریق اهرم کردی به موازات اهرم پان‌ترکیسم در قبال تهران است. پس ضرورت هوشیاری منطقه‌ای در برابر بلندپروازی‌های آنکارا بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. ازاین‌رو اینجا یک پرسش اساسی درباره سیاست‌های تهران طرح می‌شود که آیا مسئولان ایرانی به رصد اوضاع منطقه اهتمام دارند؟ آیا به صورت کارشناسی و با مشارکت متخصصان این حوزه در پی تدوین سیاست‌های ایران در منطقه هستند یا در کشور در بر همان پاشنه پیشین خواهد چرخید؟