گفتوگو با آندرس ریس، فیلمساز کلمبیایی درباره سینمای کوتاه
فیلم کوتاه، تبلور خلاقیتهای بیمرز
هنر روایت در 100 ثانیه
در دوران کنونی، سینما بهویژه در قالب فیلمهای کوتاه، به بستری بینظیر برای بیان احساسات، اندیشهها و روایتهای تأثیرگذار تبدیل شده است. جشنوارههای فیلم کوتاه، همچون جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰، جایی هستند برای نمایش کارهایی که در عین ایجاز و اختصار، میتوانند از جهانبینیهای متفاوت و دیدگاههای انساندوستانه صحبت کنند.


در دوران کنونی، سینما بهویژه در قالب فیلمهای کوتاه، به بستری بینظیر برای بیان احساسات، اندیشهها و روایتهای تأثیرگذار تبدیل شده است. جشنوارههای فیلم کوتاه، همچون جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰، جایی هستند برای نمایش کارهایی که در عین ایجاز و اختصار، میتوانند از جهانبینیهای متفاوت و دیدگاههای انساندوستانه صحبت کنند. چهاردهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰ که در اردیبهشت ۱۴۰۴ با همکاری هنرمندان ایرانی و خارجی برگزار خواهد شد، محلی برای فیلمسازان جوان و مستعد است تا در فضایی پویا و خلاقانه، هنر خود را با موضوعاتی همچون «ایران عزیز»، «کرامت انسانی» و «فلسطین آزاد» به نمایش بگذارند.
در همین راستا، یکی از مهمترین چهرههایی که با آثارش تأثیرات شگرفی در دنیای سینمای کوتاه بهویژه در حوزه فیلمهای یکدقیقهای گذاشته است، کارلوس آندرس ریس، فیلمساز، نویسنده، انیماتور و مدرس کلمبیایی است. آندرس ریس با بیش از ۲۰ سال تجربه در صنعت فیلمسازی، توانسته است با ساخت بیش از صد فیلم کوتاه و پروژههای تبلیغاتی و شرکتی، خود را بهعنوان یکی از پیشگامان میکروروایتها معرفی کند. او که جوایز مختلفی از جشنوارههای بینالمللی همچون بهترین فیلم یکدقیقهای جشنواره FILMINUTE و بهترین تریلر جشنواره ALTERNATIVE FILM FESTIVAL (تورنتو) دریافت کرده است، در این گفتوگو به تحلیل سینمای کوتاه، نحوه استفاده از زمان در داستانگویی و چگونگی ارتباط فیلمهای کوتاه با مخاطبان در عصر رسانههای اجتماعی میپردازد.
شما یکی از پیشگامان روایتگری فیلمهای یکدقیقهای هستید. چه چیزی شما را به این قالب زمانی خاص جذب کرد؟
برای اولین بار هنگام تدریس فیلمسازی در دانشگاه با قالب فیلم یکدقیقهای آشنا شدم. هدفم این بود که دانشجویان را با جوهره روایت سینمایی آشنا کنم؛ اینکه چگونه میتوان یک داستان کامل را در زمانی کوتاه، با وضوح و احساس بیان کرد. محدودیت یکدقیقهای به یک ابزار آموزشی قدرتمند تبدیل شد. این تنها ساخت یک فیلم کوتاه نبود، بلکه فرصتی برای یادگیری نحوه تفکر سینمایی بود. به مرور زمان، این تمرین به یک زبان هنری مستقل تبدیل شد. جذابیت این قالب برای من در این بود که میتوان با کمترین زمان، بیشترین احساس را منتقل کرد. فیلمهای یکدقیقهای، مانند هایکوهای ژاپنی، کوچک اما تأثیرگذار و عمیقاند.
در دنیای امروز که رسانههای اجتماعی نقش بسزایی در زندگی دارند، به نظر شما آیا موقعیت فیلمهای کوتاه تغییر کرده است؟ آیا فیلمهای کوتاه از طریق این رسانهها میتوانند ارتباط بهتری با مخاطبان برقرار کنند؟
قطعا، رسانههای اجتماعی تأثیر عمیقی بر سینمای کوتاه گذاشتهاند. دیگر فیلمهای کوتاه فقط در جشنوارهها نمایش داده نمیشوند، بلکه در این فضای دیجیتال، مخاطبانی جهانی پیدا میکنند. این پلتفرمها، امکان دسترسی سریع و گسترده را فراهم کردهاند و فرصتهای ویژهای برای ارتباط احساسی ایجاد میکنند، بهویژه زمانی که داستانپردازی صادقانه و بصری جذاب باشد. قالبهای کوتاه نهتنها مرتبط بلکه ضروری هستند، زیرا آنها به راحتی با فضای دنیای دیجیتال همراستا میشوند و توجه مخاطبان را جلب میکنند.
با توجه به تجربه شما در جشنوارههای بینالمللی مختلف، جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰ را چگونه ارزیابی میکنید؟ از دید شما، سینمای کوتاه ایرانی چه تفاوتهایی با سینمای کلمبیایی یا دیگر سینماهای آمریکای لاتین دارد؟
جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰ به دلیل تمرکز بر روایتهای کوتاه و هویت فرهنگی خاص خود بسیار برجسته است. سینمای کوتاه ایران در مقایسه با سینمای کلمبیا و دیگر سینماهای آمریکای لاتین بهطور ویژه به سوی واقعگرایی شاعرانه و تمثیلی پیش میرود. استفاده از نمادپردازی و ظرافت در این سینما بهعنوان ابزارهای قدرتمند در روایتهای کوتاه، ویژگیهای شاخص آن است. سینمای کلمبیا و آمریکای لاتین اما تمایل دارند به سوی روایتهای اجتماعیتر و ملموستر حرکت کنند. هر دو منطقه چشماندازهای فرهنگی و تاریخی غنیای دارند که از دل مبارزات و تجربیات مردم خود آن میجوشد.
آیا تا به حال فیلم کوتاه ایرانی دیدهاید که بتوانید درباره آن صحبت کنید؟
بله، چندین فیلم ایرانی دیدهام و همواره فضای تأمل و ظرافت احساسی این فیلمها برایم جذاب بوده است. یکی از نمونههای برجسته، فیلمهای «بام»، «مادر» و «پدر» اثر محمدرضا خردمندان است که حساسیت ویژهای در داستانپردازی دارند. این آثار با استفاده از سکوت و فضای تأملی، با دقت احساسی و روایی، مفاهیم عمیقی همچون انزوا، امید، عشق و فداکاری را به تصویر میکشند. برای من این فیلمها نشان میدهند که چگونه داستانهای ساده، زمانی که با صداقت بیان شوند، میتوانند تأثیر عمیقی داشته باشند.
اگر شما داور جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰ بودید، چه معیارهایی را برای ارزیابی آثار در نظر میگرفتید و چه جنبههایی برای شما بیشترین اهمیت را داشت؟
برای من، اصالت و تأثیر احساسی داستان بسیار اهمیت دارد. همچنین، بهدقت بررسی میکنم که چگونه هر عنصر -صدا، تصویر و ریتم- در خدمت روایت اصلی قرار میگیرد. فیلمهایی که جرئت دارند تا از منظر انسانی و صادقانه به مخاطب نزدیک شوند، حتی در ابعاد کوچک، برای من ارزشمند هستند. همچنین، فیلمهایی که توانستهاند روایت خود را با دقت و خلاقیت در کمترین زمان ممکن بیان کنند نیز در نظر من جایگاه ویژهای دارند.
جشنوارههای فیلم کوتاه، همچون جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰، تا چه حد میتوانند بهعنوان سکوی پرتابی برای فیلمسازان جوان عمل کنند یا بستری برای کشف استعدادهای سینمایی فراهم کنند؟
قطعا این جشنوارهها بیش از یک مکان برای نمایش فیلم هستند؛ آنها تبدیل به آزمایشگاههای خلاقیت و تفکر سینمایی میشوند. این جشنوارهها بهطور خاص فرصتی فراهم میآورند تا صداهای جوان و نوظهور در دنیای سینما شناخته شوند و با همکاری و تعامل با دیگر هنرمندان، تجربیات و دیدگاههای تازهای را به اشتراک بگذارند. بسیاری از حرفهایهای بزرگ سینما از دنیای فیلم کوتاه پا به عرصه گذاشتهاند؛ جایی که محدودیتهای زمان و منابع معمولا موجب بروز نوآوری و خلاقیتهای غیرمنتظره میشود.
در پایان، برای جوانانی که به ساخت فیلمهای کوتاه علاقهمند هستند، چه توصیهای دارید؟
برای آنها که تازه شروع میکنند، توصیه من این است که از کوچکترین امکانات و ایدهها بهره بگیرند، اما همواره با عمق فکر کنند. هیچگاه منتظر شرایط ایدئال نباشید، آنچه را در دست دارید به بهترین نحو استفاده کنید. یک گوشی هوشمند، یک ایده خوب و صداقت میتواند آغازگر مسیر موفقیت شما باشد و در نهایت، به زندگی دقت کنید؛ بهترین فیلمهای کوتاه معمولا از جزئیات سادهای که در زندگی روزمره نادیده میگیریم، نشئت میگیرند.