گزارش تفصیلی «شرق» از تأثیری که تعطیلیهای پیدرپی بر یادگیری دانشآموزان، مشکلات خانوادگی و بلاتکلیفی معلمان و مدیران گذاشته است
تعلیق سواد
در سال تحصیلی 1403-1404 مدارس تهران 22 روز اضافه تعطیل شدند؛ بیشتر از آنچه در تقویم آمده بود، آنهم فقط در چهار ماه. آلودگی هوا و ناترازی انرژی، مدارس پایتخت را از آذر تا اسفند پارسال 22 بار بست. شبیه چنین وضعی در بسیاری از استانهای دیگر مثل اصفهان، تبریز، مازندران، گیلان، خوزستان و سیستانوبلوچستان نیز اتفاق افتاد. وقتی این عدد را با 32 روز تعطیلی آخر هفتهها و شش روز تعطیلات رسمی تقویمی جمع ببندید، به 60 روز تعطیلی میرسید؛


سمیرا بیات: در سال تحصیلی 1403-1404 مدارس تهران 22 روز اضافه تعطیل شدند؛ بیشتر از آنچه در تقویم آمده بود، آنهم فقط در چهار ماه. آلودگی هوا و ناترازی انرژی، مدارس پایتخت را از آذر تا اسفند پارسال 22 بار بست. شبیه چنین وضعی در بسیاری از استانهای دیگر مثل اصفهان، تبریز، مازندران، گیلان، خوزستان و سیستانوبلوچستان نیز اتفاق افتاد. وقتی این عدد را با 32 روز تعطیلی آخر هفتهها و شش روز تعطیلات رسمی تقویمی جمع ببندید، به 60 روز تعطیلی میرسید؛ آنهم در حالی که ساعت درسی ایران بدون در نظر گرفتن تعطیلیهای مازاد سال گذشته نیز حدود 400 ساعت از میانگین جهانی کمتر بوده و همین امر خروجی کیفی نظام آموزشی را زیر ذرهبین نقادی رسانهها و جامعه قرار داده است. اما تبعات تعطیلی مدارس فقط در سطح افت سواد دانشآموزان باقی نمیماند و آسیبهای متعددی به بدنه نظام آموزشی کشور شامل معلمان، مدیران، مؤسسان مدارس و خانوادهها نیز وارد میکند. این گزارش شرح تعلیق، تنش، اضطراب، ضرر اقتصادی و بیبرنامگی ناشی از تعطیلات چندباره در زندگی و روند آموزش و یادگیری دانشآموزان، خانوادهها و اولیای مدارس است.
گروه اول: والدین از کسر حقوق تا دعوای زنوشوهری
اولین گروهی که در فرایند این تعطیلیها متضرر میشود، دانشآموزان هستند. بااینحال، اغلب آنها به واسطه سن کم و میل بیشتر به داشتن زمان فراغت و تفریح، شکایت چندانی از این وضعیت ندارند. اما والدین آنها، دوران سختی میگذرانند. تعطیلیهای پرتکرار در سال گذشته کار را برای برخی والدین به جایی رسانده بود که یک نفر شغلش را ترک کرد. والدین زیادی بودند که درگیریهای مربوط به نگهداری از فرزندی که حالا باید تماموقت در خانه بماند، مشاجرههای سنگین و مشکلات جدی زناشویی برایشان همراه آورد. در این میان، اوضاع تکسرپرستها شدیدتر هم بود.
«رضا» که برنامهنویس کامپیوتر است و در خانه کار میکند، درباره این وضعیت به «شرق» میگوید: «اوایل من و همسرم فکر میکردیم در خانه ماندن من موهبت است و خوشحال بودیم که نگرانیای از این بابت نداریم. اما به مرور تنشها شروع شد. ساعتها در خانه ماندن من و دخترم که کلاس چهارم است، باعث بروز اختلافات زیادی میشد. او و کارهایش امکان تمرکز را از من میگرفت و من هم شرایطش را نداشتم که بر آموزش آنلاین او نظارت کنم. از طرف دیگر، همسرم که خارج از خانه کار میکرد، انتظار داشت من از اوضاع درسی دخترمان مطلع باشم و همین موضوع بین ما هم اختلاف ایجاد کرد». بحران در میان خانوادهها فرای تصور است.
«زیبا» که خودش و همسرش شاغل هستند، بارها به دلیل وضعیت مدرسه پسرشان در محل کار با مشکل مواجه شدهاند: «مشکل یکی، دوتا نبود. مثلا آخر شب ناگهان خبر میرسید که فردا مدرسه تعطیل است. ما باید میگشتیم یک نفر را پیدا میکردیم که پسرمان را به مدرسه برساند؛ چون خودمان خیلی زودتر باید سر کار میرفتیم و حتی نبودیم که برایش تاکسی بگیریم. گاهی یک نفر پیدا میشد و وقتی کسی نبود خودمان دستبهکار میشدیم. همین موضوع سبب میشد من از سوی مدیر محل کارم که همدلی کمی در این زمینهها دارد، شماتت شوم و حتی دو ماه پیاپی از حقوقم کم کردند». نکته درخور تأمل اینکه مادران هم غالبا آن والدی هستند که در پی تعطیلیها بیشترین آسیب را میبینند.
گروه دوم: معلمان از اختلال اینترنت تا یادگیری که رخ نمیدهد
گروه دیگری که تعطیلات تأثیر مستقیمی بر کار و زندگیشان دارد، معلمان هستند؛ از بیبرنامگیهای متعدد تا اختلال در اینترنت که تدریس را ناممکن میکند. از ناآشنایی با اشکال مختلف آموزش آنلاین که درباره آنها آموزش خاصی ندیدهاند تا تنش بین خودشان و دانشآموزان و خانوادهها و حتی ایجاد نارضایتی شغلی، چالش آنهاست. معلم مقطع متوسطه اولِ مدرسهای دولتی در شهر کرج در گفتوگو با «شرق» از این شرایط میگوید: «قطعی برق فقط چراغها را خاموش نمیکند، باعث قطعی کامل اینترنت نیز میشود. بدتر اینکه اینطور نیست که همه با هم و همزمان اینترنت نداشته باشیم؛ چون زمان قطع برق هر منطقه متفاوت است. شما میبینید که اینترنت معلم قطع است و اینترنت شاگردان وصل یا برعکس. بعد پیام میدهند و میگویند ببخشید ما اینترنت نداریم که سر کلاس حاضر شویم.
من به عنوان معلم نمیتوانم کاری انجام دهم. باید امیدوار بمانم که شاگردم فایل ضبطشده را تماشا کند. اما ته دلم میدانم که تعداد کمی از بچهها چنین کاری را انجام میدهند و والدین هم چندان توانایی مجابکردنشان را ندارند». این معلم همواره نگران یادگیری دانشآموزانش است: «تعطیلیها عموما در دقیقه 90 اعلام میشد. حالا من به عنوان معلم باید مثلا ساعت 11:30 شب تازه فایل مخصوص آموزش آنلاین را برای صبح فردا آماده میکردم. گاهی همین یک کار باعث میشد ساعتها بیدار بمانم و قطعا چنین کاری انرژی زیادی از معلم میبرد و روز بعد برای آموزش سرحالی لازم را هم نخواهد داشت. تازه تمام آموزشهای آنلاین را باید در کلاس حضوری دوره کنیم؛ چون اساسا بچهها اصلا به آموزش حضوری دل نمیدهند و چیز زیادی یاد نمیگیرند. میخواهم بگویم که کار ما آموزش به دانشآموزان است. تماشای رشد و یادگیری آنهاست که به ما نشان میدهد موفق بودهایم و وضعیت پیشرو بهشدت ناامیدکننده است؛ چون میبینیم یادگیری آنچنان که باید رخ نمیدهد».
معلمان حقالتدریس و آسیب مضاعف
اما در میان معلمان هستند گروهی که بیش از سایرین آسیب میبینند و آنهم معلمان خرید خدمت یا نیروهای حقالتدریساند. «زهره» که معلمی حقالتدریس در یکی از مدارس غیرانتفاعی شمال شهر تهران است، میگوید در شش ماه نخست سال گذشته ضرر مالی درخور توجهی دیده است: «از آذر تا اسفند سال گذشته نزدیک به 30 روز تعطیلی داشتیم. همان روز اول که حرف تعطیلیها شروع شده بود، من پیش معاون و مدیر مدرسه رفتم و نگرانیام را نسبت به حقوقم اعلام کردم؛ اینکه کمشدن از ساعت کاریام با وجود تعطیلیها چه تأثیری روی حقالزحمه پایان سال من میگذارد. اول گفتند نگران نباش، اتفاقی نمیافتد. حتی به من اطمینان دادند که چون کلاس آنلاین جایگزین میشود، پس حقوق هم سر جای خودش میماند. اما در عمل این اتفاق نیفتاد. بعدا مدرسه اعلام کرد کلاس آنلاین برای بچهها اضطرابآور است و ما مثل خیلی از مدارس، آموزش آنلاینی نداشتیم. در نتیجه حقوق من هم حدود یک ماه کم شد. همین هم روی عیدی آخر سالی که به من دادند تأثیر گذاشت». البته تمام مدیران مدارس با معلمان حقالتدریس چنین برخوردی ندارند.
گروه سوم؛ مدیران مدارس از جنگ برای بقا تا بیاثرشدن آموزش
وضعیت آموزش کشور از دریچه نگاه مدیران مدارس هم چالشهای شایان توجهی دارد. اگرچه در نگاه نخست به نظر میرسد تعطیلات هزینههای مدرسهداری را کم میکند، ولی در عمل برای خیلیها اینگونه نیست. مدیر یکی از مدارس غیرانتفاعی شهر تهران که نخواست نامش فاش شود، موقعیت اخیر را در چند جمله توضیح میدهد: «اگر بخواهم تبعات تعطیلی مدارس را فقط در یک کلمه توصیف کنم، میگویم تعلیق؛ آنهم در جامعهای که پیشتر، انواع ناپایداریها باعث ایجاد تعلیق شدید در زندگی ما شده بود. اینکه مردم مداوم در این تنش هستند که ارز بخرند، نخرند، مهاجرت بکنند، پسانداز بکنند، طلا بخرند و... فقط یک حالت بود که همه نسبت به آن قطعیت داشتند و آنهم اینکه خانوادههایی که فرزندانشان به مدرسه میرفتند، در آن زمان خیالشان راحت بود.
این تعطیلیها برنامه روزانه خانوادهها را بهشدت به هم ریخت. برای والدین شاغل به نحوی و برای خانوادههایی که یک نفر خانهدار بود به نوعی دیگر. تنش میان والدین و بچهها بهشدت افزایش مییافت و گاهی به مدرسه هم بسط پیدا میکرد. باعث میشد خانوادهها پیشنهادهایی اجرانشدنی حتی با حسن نیت به ما بدهند و گاهی به دور از انصاف نقدمان کنند. از طرف دیگر، آموزش آنلاین پس از کرونا بسیاری از همکاران ما را تا مرز فرسودگی شغلی رساند و برخی حتی شغلشان را تغییر دادند. این تعلیق، مدرسه را مدام در معرض تصمیمگیری قرار میداد؛ شبیه موقعیتی که گویا فقط باید بقایش حفظ شود، اما از رسیدن به اهدافش بازمیماند و ما را اساسا با شغلمان بیگانه میکند». او میگوید دانشآموزان چه از نظر روحی و چه جسمی از فضای مدرسه دور میشوند و این مشکلات ثانویهای ایجاد میکند: «ساعت خواب و بیداری بچهها بهشدت تخریب میشود.
نظمی که به آن خو گرفتهاند، بههم میریزد و تبعات این وضعیت به روزهای عادی هم تسری پیدا میکند. در این میان، دانشآموزانی داریم که نیازهای ویژهتری هم دارند، بچههایی که از یک اختلال رنج میبرند؛ مثلا آنهایی که مسئله اضطراب حاد یا ADHD یا اختلال یادگیری دارند. رمز آموزش و یادگیری این بچهها پیوستگی و استمرار است. در تعطیلیها این بچهها بیشترین آسیب را میبینند و همه زحمات قبلی خودشان، خانواده و معلمانشان از بین میرود». او به طور کلی آموزش آنلاین را در مدرسهاش حذف کرده و راهکارهای جایگزین برایش طراحی کرده است: «ما در مدرسه خودمان به این نتیجه رسیدیم که آموزش آنلاین به طور ویژه در مقطع ابتدایی بههیچعنوان کارآمد نیست. ما جایگزینهای حضوری را گذاشتیم. خیلی هم تلاش کردیم تا برای والدین و نیروی انسانی جا بیندازیم. راهکارمان این بود که از ابتدای شروع سال تحصیلی یک زنگ بچهها بیشتر میماندند و پنجشنبه را هم به تقویم مدرسه اضافه کردیم.
از سوی دیگر تا تعطیلات نیمه خرداد هم کلاسها ادامه دارد. روزهای آلوده هم گاهی سعی میکنیم برنامههای خارج از شهر بگذاریم. مثلا در روز آلوده به دماوند رفتیم. در سال پیشرو هم قصد داریم همین کار را انجام دهیم و احتمالا سال تحصیلی را از شهریور آغاز کنیم. البته همه این تمهیدات هزینه ما را بیشتر و سود را کمتر کرده است». این مدیر مدرسه از آغاز کرونا و آموزش آنلاین، هیچ وقت از حقوق نیروی انسانیاش به دلیل تعطیلیها کم نکرده است: «از اسفند 98 که با تعطیلیها مواجه شدیم، هیچ روزی را نه در حقوق و نه در بیمه نیروی انسانیمان لحاظ نکردیم. درحالیکه میدیدیم و میشنیدیم که دیگر مدیران مدارس اینطور عمل نمیکنند، اما ما حتی حقوق بوفهدار مدرسه را هم تا آخر خرداد سال نخست کرونا پرداخت کردیم. با اینکه هزینههای ما اتفاقا در این دورهها بیشتر هم شده است».
میانگین نمرات؛ کمتر از 12
اوضاع سواد دانشآموزان و کیفیت یادگیری آنها در سالهای اخیر چندان تعریفی ندارد. طبق مطالعات بینالمللی مانند تیمز و پرلز، ٤٠ درصد از کل دانشآموزان در دوره ابتدایی و متوسطه اول در سال 2023 به حداقلیترین سطوح یادگیری در خواندن، ریاضی و علوم دست نیافتهاند و بیش از ٧٠ درصد از آنها عملکردی پایینتر از حد متوسط جهانی داشتهاند. اگرچه در بیشتر نقاط دور و نزدیک کشور، مدارس گوناگون ساخته شده است و پوشش دوره ابتدایی به ٩٨ درصد و بالاتر از آن رسیده، کیفیت یادگیری و سواد دانشآموزان قابل دفاع نیست. بیشک این شکاف میان خروجی کمّیت و کیفیت در آموزش و پرورش یکی از شاخصترین نشانگرهای بحران آموزش است. در آزمونهای نهایی ١٤٠٣ میانگین نمرات سه پایه دبیرستان در سه رشته ریاضی، تجربی و معارف بین ١١ تا ١٢ و در علوم انسانی حدود ٩ بوده است. در چنین حال و اوضاعی، تعطیلیهای پیاپی موجب افزایش نگرانیها درباره کیفیت سواد دانشآموزان شده است.
طبق استانداردهای جهانی ساعت آموزشی سالانه بین 900 تا هزار ساعت است. درحالیکه این عدد در ایران بهسختی به 600 ساعت میرسد. این موضوعی است که جلال کریمیان، مدیر بخش آموزش و پرورش مرکز بررسیهای اسراتژیک، در گفتوگو با «شرق» به آن تأکید کرد: «دبستانهای ما تقریبا از ازدیبهشتماه تعطیل میشوند و از نیمه اسفند به بعد هم کلاسها نصفهونیمه برگزار میشود. ما باید بهزودی ساعات آموزشی را افزایش دهیم و با روشهای مختلف این کمبود زمانی را جبران کنیم». کریمیان با اشاره به گزینه شناوربودن ساعات مدارس در کشور ادامه داد: «پیشتر وضعیت بهتر بود. در دهه 70 وضعیت شناوری در جریان بود که استانها با توجه به وضعیت آبوهوایی خود میتوانستند برنامه آغاز و پایان سال تحصیلی را تعیین کنند. اما متأسفانه با قانونی که مجلس در اواخر دهه 70 تصویب کرد، این انعطافپذیری از میان رفت و امروز میبینیم که چقدر تأثیر منفی داشته است».
این معضلات در شرایطی بیشتر خودنمایی میکنند که بدانیم سهم آموزش و پرورش از بودجه کشور در مقایسه با دهه 70، از ٢٠ درصد به کمتر از ١٠ درصد کاهش یافته است. درحالیکه در بیشتر کشورهای جهان ١٥ تا ٢٠ درصد از بودجه عمومی به آموزش و پرورش اختصاص دارد. این بودجه به قدری محدود و حداقلی است که بیش از ۸۹ درصد این اعتبار برای هزینههای جاری و حقوق کارکنان است و سهم ناچیزی به کیفیتبخشی اختصاص مییابد». کریمیان در پاسخ به اینکه آیا افزایش ساعت کاری عامل ایجاد اعتراضات بیشتر فرهنگیان و معلمان درباره حقوق نخواهد شد، وضعیت اشتغال معلمان را 12ماهه اعلام کرد: «تردیدی نیست که حقوق معلمان کم است و باید دولت به سمتی برود که این حقوق را افزایش دهد، اما طبق قانون و اصول اساسی، معلمان باید 12 ماه سال را در خدمت سیستم آموزشی کشور باشند، اما طبعا تغییر شکل و ساختار ساعات آموزشی باید با سنجش جوانب مالی جامعه فرهنگی کشور باشد».
تشدید نابرابری
مریم زارعیان، پژوهشگر و کارشناس علوم اجتماعی، موضوع تعطیلات پیرو آلودگی هوا و ناترازی انرژی را نه مشکلی فنی، بلکه بحرانی چندبعدی میبیند. او به «شرق» میگوید: «این بحران ابعاد اجتماعی، روانشناختی و آموزشی را در بر میگیرد. نظام آموزشی ما نتوانسته است خود را با ریسکهای محیطزیستی و انرژی تطبیق دهد و تصمیمگیریهای ناگهانی و شبانه، نشاندهنده فقدان سیستم پایش پیشگیرانه است. این وضعیت منجر به بیهنجاری در نظام آموزشی شده که مهمترین تبعات آن شامل اختلال در فرایند یادگیری، افزایش اضطراب و استرس دانشآموزان، تضعیف مهارتهای اجتماعی و تشدید نابرابریهای آموزشی است». او ابعاد روانشناختی بحران را بسیار عمیقتر میبیند: «تعطیلیهای مکرر نهتنها باعث کاهش انگیزه تحصیلی میشود، بلکه موجب شکلگیری بیاعتمادی نهادی در میان دانشآموزان و خانوادهها درباره ثبات تصمیمگیریهای آموزشی میشود.
استرس ناشی از بلاتکلیفی امتحانات میتواند اثر دامنهداری داشته و حتی پس از بازگشایی مدارس نیز منجر به افت عملکرد تحصیلی شود. از منظر اجتماعی، این بحران نابرابریهای آموزشی را آشکارتر میکند. دراینمیان جذب سرمایهگذاری خارجی میتواند به عنوان راهبردی کلیدی، منابع مالی و فناوری مورد نیاز را تأمین کند: «در کوتاهمدت، ایجاد سیستم هشدار زودهنگام با استفاده از پلتفرم یکپارچهای که دادههای هواشناسی، آلودگی هوا و مصرف انرژی را تحلیل میکند، میتواند به پیشبینی تعطیلیها حداقل ۷۲ ساعت قبل کمک کند. حمایتهای رواناجتماعی نیز بخش مهمی از راهکارها را تشکیل میدهد. تشکیل واحدهای مداخله در بحران آموزشی با حضور تیمهای روانشناسی مدرسهای برای مدیریت اضطراب امتحانات در شرایط تعطیلی و ایجاد خطوط مشاوره فوری برای والدین میتواند از شدت تبعات روانشناختی بکاهد. همچنین اجرای برنامههای جبرانی هدفمند مانند کلاسهای فشرده حضوری پس از بازگشایی با اولویت دانشآموزان محروم و توزیع بستههای خودآموز آفلاین برای مناطق فاقد اینترنت ضروری است».
ضرورت تهیه تقویم آموزشی شناور
فاطمه مقدسی، پژوهشگر حوزه آموزش، معتقد است در شرایط اینچنینی مثل تعطیلات و آموزش آنلاین، طبقات فرودست بیشترین آسیب را میبینند: «فضای آموزشی در ایران دارای تنوع زیادی است و مدارس گونههای متکثری دارند. چندپارهشدن اشکال مدرسه نوع نگاه به نهاد آموزش را اقتصادیتر کرده است. همین حالا حدود ۲۷ درصد مدارس کشور جزء مدارس غیرانتفاعی یا دولتیهای خاص هستند. در چنین فضایی قطعا دانشآموزان متعلق به طبقات فرودست، در شرایطی مثل آموزش آنلاین آسیبپذیرتر خواهند بود. الان ۱۰ سال میشود که ما به دلیل همین معضل تعطیلات زمستانی را داریم، یعنی بحران پایداری بوده است.
چرا کسی کاری برایش نکرد؟ چون موضوع تبدیل به مسئله نشده است. برای بررسی راهکارها در قدم نخست باید تعطیلی مدارس و صدمات تابع آن، تبدیل به مسئله شود. سیاستگذار باید بداند که آموزش آنلاین انحلال آموزش را به همراه داشته است». او درباره راهکارهای پیشرو عنوان میکند: «در قدم دوم باید سراغ راهکارها رفت و گزینههای مختلف را بررسی علمی کرد. مثلا کاهش تعطیلات تابستانه و شروع مدارس از شهریورماه، یکی از پیشنهادهای جدی است. با این روش تقویم آموزشی زودتر شروع میشود، تعطیلات زمستانی رسمی در بازههای آلودهتر جایگزین تعطیلات یکروزه و دوروزه بیاثر خواهد شود و از سوی دیگر، دوری سهماهه از آموزش که در تعطیلات تابستانی فعلی وجود دارد و پژوهشهای جهانی ثابت کرده که مناسب نیست، هم تغییر شکل میدهد. داشتن تقویم آموزشی منعطفی که هر منطقه برای خودش جداگانه تصمیم بگیرد، هم میتواند چارهساز باشد؛ چراکه مناطق مختلف کشور، بحرانهای خاص خودشان را دارند. مثلا همین الان ما در خوزستان و سیستانوبلوچستان با گردوغبار و به تبع آن تعطیلی مدارس روبهرو هستیم، حال آنکه تهران چنین مشکلی ندارد. همچنین حذف تعطیلی پنجشنبهها هم میتواند جزء گزینههای قابل بررسی باشد».