|

بررسی فاصله میان تصور ایرانیان و واقعیت تحولات جهانی

پیشرفت چین و غفلت ما

‌شاید این برای شما هم اتفاق افتاده باشد وقتی از تهران به شهر یا روستای خود برمی‌گردید، می‌بینید چقدر شهرتان یا حتی مرکز استانتان کوچک و زیرساخت‌هایتان توسعه‌نیافته و تفاوت در امکانات و زیرساخت‌ها و خودروهای کلاس‌پایین کاملا ملموس است؛ البته اگر اهل تفکر و تأمل باشید و من این بار پس از برگشت از پکن به تهران چنین حس عقب‌ماندگی را با تمام وجود لمس کردم.

پیشرفت چین و غفلت ما

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

علی‌حسین رضایان قیه‌باشی -  استاد دانشگاه تهران

 

 

‌شاید این برای شما هم اتفاق افتاده باشد وقتی از تهران به شهر یا روستای خود برمی‌گردید، می‌بینید چقدر شهرتان یا حتی مرکز استانتان کوچک و زیرساخت‌هایتان توسعه‌نیافته و تفاوت در امکانات و زیرساخت‌ها و خودروهای کلاس‌پایین کاملا ملموس است؛ البته اگر اهل تفکر و تأمل باشید و من این بار پس از برگشت از پکن به تهران چنین حس عقب‌ماندگی را با تمام وجود لمس کردم. با همه اینکه این‌جانب قبلا به کشورهای آلمان، فرانسه، ترکیه، قطر و عراق هم سفر کرده بودم و آنچه قبل از سفر در ذهن داشتم و بعد از سفر تفاوت ماهوی و اساسی نداشت و تقریبا نزدیک بود، ولی در مواجهه با کشور چین با یک تناقض ذهنی روبه‌رو شدم و باورش برای من مقداری سخت بود و همین امر هم باعت شد این مرقومه را برای شما هم‌وطنان دغدغه‌مند برای توسعه ایران بنویسم. ضرب‌المثل «شنیدن کی بود مانند دیدن» به صورت روزانه در ادبیات محاوره‌ای ما جاری و ساری است و من این بار پیشرفت و توسعه چین را از نزدیک مشاهده کردم و نه در مقالات و روزنامه‌ها خواندم.

 در سه ماه گذشته دو بار به کشور چین سفر کردم و از شهرهای پکن، گوانجو، ارومچی و چانگ‌چون بازدید کردم. بار اول در تاریخ هجدهم اردیبهشت 1404 به دعوت چینی‌ها با هزینه تمام و کمال آنها برای تبادل فرهنگی و بازدید از دانشگاه‌های چینی و به نمایش گذاشتن آثار باستانی موجود در موزه دانشگاه تهران و شرکت در برنامه روز فرهنگ ایران-چین، بار دوم بیستم مردادماه 1404 برای شرکت در کنفرانس بین‌المللی شیمی برای ارائه سخنرانی علمی با هزینه شخصی. ‌وقتی این بازدیدها را انجام دادم و با برخی از همکاران دانشگاهی صحبت می‌کردم، می‌گفتند ما هم تا حالا چندین بار به چین و دیگر کشورها سفر کرده‌ایم ولی مثل شما این همه دقیق و ریزبین نبودیم و ما هم ظاهر پیشرفت را دیدیم ولی خیلی کنجکاو نبودیم. گفتم من سالیان سال است دغدغه توسعه ایران را دارم و هر روز با این جملات عباس‌میرزا، فرمانده قوای ایرانی (این شاهزاده نابغه عصر قاجار) زندگی می‌کنم که به ضعف‌های حکمرانی شاهان قاجار پی برده بود و سؤال معروف خود را از ژوبر، سفیر وقت دولت فرانسه که برای تعلیم ارتش به ایران آمده بود و در منطقه قره‌چمن آذربایجان ملاقات داشتند، مطرح کرد. جملات تأمل‌برانگیز عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه قاجار به ژوبر سفیر وقت فرانسه در ایران: «مردم به کارهای من افتخار می‌کنند، ولی چون من، از ضعیفی من بی‌خبرند. چه کرده‌ام که قدر و قیمت جنگجویان مغرب‌زمین را داشته باشم؟ چه شهری را تسخیر کرده‌ام و چه انتقامی توانسته‌ام از تاراج ایلاتخود بکشم؟... از شهرت فتوحات قشون فرانسه دانستم که رشادت قشون روسیه در برابر آنان هیچ است، مع‌الوصف تمام قوای مرا یک مشت اروپایی (روسی) سرگرم داشته، مانع پیشرفت کار من می‌شوند.. .

 نمی‌دانم این قدرتی که شما (اروپایی‌ها) را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ شما در قشون جنگیدن و فتح‌کردن و به‌کاربردن قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطه‌ور و به‌ندرت آتیه را در نظر می‌گیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق‌زمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما می‌تابد تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شماست؟ یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری دهد؟ گمان نمی‌کنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هوشیار نمایم». و هنوز هم پاسخ قانع‌کننده برای این سؤال پیدا نکرده‌ام. لذا هرجا پیشرفت و توسعه می‌بینم و درجازدن و عقب‌ماندن کشور خودمان را خوابم نمی‌برد که چه اتفاقی افتاد که دیروز غربی‌ها و امروز کشورهای شرقی از جمله چین، ژاپن، کره جنوبی، سنگاپور، مالزی، اندونزی و... و فردا هم کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی، قطر، امارات، کویت و... پیشرفت می‌کنند و ما نظاره‌گر و تماشاچی هستیم و حداکثرِ هنر ما تخریب حاکمان و کارگزاران و دعواهای حیدری و نعمتی بین خودمان است و از پیداکردن راه علاج درمانده‌ایم و تاریخ 200ساله اخیر ما نشان داده است با انقلاب‌کردن هم نتیجه نگرفته‌ایم و مشخص هم نیست کی و چگونه بیدار خواهیم شد؟

 از این مقدمه عبور می‌کنم و می‌خواهم از مشاهدات خود در مورد پیشرفت و توسعه چین برایتان بنویسم:

 با همه اینکه برخی از پیشرفت‌های چینی مرهون و مدیون پرآبی و حاصلخیزی برخی از نواحی سرزمین چین است، رودهای بزرگ و پرآب، بارندگی نسبتا بالا (میانگین 660 میلی‌متر چین در مقایسه با میانگین 220 میلی‌متر در ایران)، جنگل‌های بسیار زیاد و طبیعت بکر و بی‌نظیر. البته حضور جمیعت یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفری و مدیریت بهینه اینها فقط به خاطر جغرافیا و منابع طبیعی نیست و لذا برنامه‌ریزی و حکمرانی خوب نباید نادیده گرفته شود.

 1. چین و چینی‌ها برای توسعه گفتمان و اولویت مشترک پیدا کرده‌اند و همه به این باور رسیده‌اند توسعه کشور اولویت اول چینی‌هاست و لذا منافع اکثریت و منافع ملی بر منافع فردی، حزبی و گروهی ارجح است یا به عبارتی چینی‌ها از من به ما عبور کرده‌اند و پیشرفت توسعه فردی را در گرو پیشرفت دیگران می‌بینند و لذا خیرخواه هم شده‌اند.

 2. چین و چینی‌ها به این باور رسیده‌اند برای توسعه ابتدا باید با زبان دنیا حرف بزنند و آداب و رسم و رسوم جهانی‌شدن را رعایت می‌کنند و روایت مد نظر خود را از چین و چینی‌ها به دنیا مخابره می‌کنند و تصویرسازی درست و منطقی در افکار عمومی جهان به نمایش می‌گذارند.

3. توسعه علمی چین براساس آمار موجود در 20 سال گذشته (سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه در برخی کشورها از سال 2000 تا 2015: هشت کشور با بیشترین سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه یعنی آمریکا، چین، ژاپن، آلمان، کره جنوبی، فرانسه، هند و بریتانیا، در مجموع سه‌چهارم سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه را داشته‌اند. آمریکا هنوز بیشترین سرمایه‌گذاری را داشته و سهم 26درصدی جهانی را دارد. چین اکنون دومین کشور جهان در سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه است و سهم خود را در سال 2015 به 21 درصد رسانده است.

 تغییر در سیاست سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه چین در شکل بالا بارز است. این کشور در سال 2000 نزدیک به 25 میلیارد دلار به تحقیق و توسعه اختصاص می‌داد و در سال 2015 این عدد به 420 میلیارد دلار رسیده است. شیب رشد، شیبی پیوسته است که حتی در سال‌های رکود اقتصادی در جهان بر شدت آن افزوده شده است. این امر نشان از آگاهی هیئت حاکمه و سیاست‌گذاران کلان چین برای دستیابی به منابع اصلی اقتدار برای آینده این کشور است.

 بزرگ‌ترین هراس آمریکا از چین، در همین شکل خلاصه می‌شود، زیرا ثمر این سرمایه‌گذاری، رقابتی شدید در قدرت را برای آمریکا رقم خواهد زد. بیداری چین در علم و فناوری و ابرقدرتی این کشور در علم، معادلات جهانی را به نفع آن تغییر خواهد داد و نکته بسیار مهم درک مردم و به‌ویژه جوانان این کشور از دستیابی به این قدرت و ورود آنان به این عرصه بوده است.

 نگرانی‌های آمریکایی‌ها در سال 2015 از پیشرفت چین، در سال 2024 با سرمایه‌گذاری چینی‌ها با بیش از 800 میلیارد دلار در تحقیق و توسعه دارد به واقعیت تبدیل می‌شود و این واقعیت را طبق گزارش مجله نیچر در اکتبر سال 2024 در مقاله‌ای با این عنوان ایالت متحده آمریکا ابرقدرت علمی جهان است اما برای چه مدت؟ (مرجع: 634 Nature | Vol | 24 اکتبر2024، ضریب تأثیر (IF)=50/5) می‌توان مشاهده کرد.

 طبق نموادر بالا، ایالات متحده به خاطر سرمایه‌گذاری هنگفت در تحقیق و توسعه (R&D) به مدت ۸۰ سال قدرت علمی پیشرو در جهان بوده است، اما چین با فاصله کمی در رتبه دوم قرار دارد و اگر روند فعلی سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه ادامه پیدا کند، تا قبل از سال 2030 چین رتبه نخست حمایت مالی از تحقیقات علمی و توسعه فناوری را به خود اختصاص خواهد داد. لذا ترس آمریکا از چین یک واقعیت است و نشان از هوشمندی و آینده‌نگربودن آمریکایی‌ها دارد.

 4. دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی چین فهمیدند توسعه علمی نیاز به ارتباطات بین‌المللی دارد و باید مراوده علمی با کشورهای توسعه‌یافته داشته باشند تا بتوانند خود را با دانش روز مجهز و از تجهیزات و تکنولوژی‌های به‌روز بهره‌مند شده و استفاده کنند. دولت چین نیز به این باور رسیده است که توسعه اقتصادی از توسعه علمی عبور می‌کند و لذا به محققان خود و دانشمندان خود باور پیدا کرده است و بودجه کلان و مورد نیاز را برای خرید تجهیزات آزمایشگاهی، ابزارهای دقیق، شرکت در کنفرانس‌های بین‌المللی، پذیرش دانشجویان بین‌المللی، پسادکتری و فرصت مطالعاتی یا مأموریت پژوهشی استادان در اختیار آنان قرار داده است. لازم به ذکر است طبق سؤالاتی که از اعضای هیئت‌علمی چینی داشتم، حقوق و مزایایی کافی برای استادان (برای استادیار میانگین سه هزار دلار و برای استادتمام حدود هفت هزار دلار بر اساس عملکرد حقوق ماهانه پرداخت می‌کند) در نظر گرفته شده و برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی خود کمک‌هزینه تحصیلی (حدود هزار دلار در ماه) پرداخت می‌کند ولی خدمات رفاهی (خوابگاه، تغذیه و...) بدون حساب و کتاب برای دانشجویان ندارد. این در حالی است که قیمت تمام‌شده غذا، گوشت، میوه، نان، برنج و سایر اقلام مورد نیاز شهروندان گرا‌ن‌تر از ایران نیست و تقریبا معادل ایران بوده و برخی اقلام مقداری بالاتر و برخی پایین‌تر است.

 5. چین در حال بازتعریف معنای پیشرفت و توسعه است. سرمایه‌گذاری در هوش مصنوعی، کامپیوترهای کوانتومی و زیرساخت‌های دیجیتال، امنیت سایبری و حکمرانی داده‌ها و توجه ویژه به مسائل زیست‌محیطی نشان می‌دهد چینی‌ها به‌خوبی می‌دانند رقابت آینده نه در کارخانه‌ها، بلکه در حمایت از علم و فناوری رقم خواهد خورد.

 6. توجه به فرهنگ و تمدن، چین خود را در حضور مردم در موزه‌های چین به‌خوبی نشان می‌دهد. در روزهای تعطیل، موزه‌های چین مملو از پیر و جوان، زن و کودک است و به‌خوبی تاریخ و گذشته این کشور را بدون توضیحات اضافی با به نمایش گذاشتن هنر گذشتگان، دستاورد پادشاهان و همچنین برخورد مناسب با مردمان خود و احترام به کرامت آنها در ذهن بازدیدکنندگان، میهن‌دوستی، افتخار به گذشته، اعتماد‌به‌نفس، نشاط اجتماعی و امیدآفرینی را تبلیغ و ترویج و از استحاله فرهنگی جوانان خود جلوگیری می‌کنند.

 7. توسعه زیرساخت‌ها و نوسازی تمامی ناوگان‌های حمل‌ونقل و جاذبه‌های توریستی، در کنار رسیدن به گفتمان مشترک برای توسعه در فرد‌ فرد مردمان چین دیده می‌شود. برای مثال، استفاده از قطار سریع‌السیر برای جابه‌جای سریع مسافران، توریست‌ها و زائران بسیار ارزشمند است. مثلا قطار سریع‌السیر بین پکن و چانگ‌چون با سرعت 350 کیلومتر بر ساعت باعث می‌شود مسیر هزار‌کیلومتری را در سه ساعت طی کنید. ‌تصور کنید اگر مسیرهای تهران-مشهد، تهران-تبریز و تهران-اصفهان را با این قطار‌ها طی کنید، چقدر رضایت مردمی و تجارت بین شهری و گردشگری می‌تواند در کشور رونق پیدا کند. یعنی یک تبریزی کمتر از دو ساعت می‌تواند بدون معطل‌ماندن برای هواپیما و هزینه بالای آن، با یک قطار امن و سریع در تهران و برعکس آن حضور پیدا کند. به نظر می‌رسد انتقال برخی از این تکنولوژی‌ها به کشور می‌تواند به صورت BOT ‌یا BOLT هم انجام گیرد و فقط نیاز به یک اراده قوی دارد.

 8. در چین زنان جایگاه اجتماعی خود را پیدا کرده‌اند و در تمامی فروشگاه‌های بزرگ چین، فرودگاه‌ها، دانشگاه‌ها، ادارات‌ یا هرکجا نیاز به ارائه خدمات سبک است، حضوری پررنگ دارند و اکثریت این مشاغل در اختیار خانم‌ها‌ست. در‌حالی‌که آقایان در شغل‌هایی مثل تاکسیرانی‌ یا کارهای سنگین و سخت و نظامی‌گری حضور بیشتری دارند.

 9. مردمان با قد نسبتا کوتاه با همت بلند به صورت جدی و با وجدان کاری بالا در حال خدمت و انجام وظایف محوله به کشور خود هستند (زنان بدون آرایش و کفش‌های پاشنه‌بلند، اعتماد‌به‌نفس مثال‌زدنی در آنها، ساختمان‌های با ارتفاع و سقف‌های بلند نشان از اندیشه‌های بزرگ چینی‌ها برای تسخیر جهان ‌دارد‌).

 10. حضور و نصب دوربین‌های بسیار زیاد در معابر عمومی برای ایجاد امنیت برای شهروندان و جلوگیری از خفت‌گیری، زورگیری، موبایل‌قاپی، دزدی، مزاحمت‌های ناموسی و‌... بسیار مفید است. با ‌اینکه ممکن است نصب بیش از اندازه دوربین‌های هوشمند باعث نارضایتی ‌یا اعتراضی مبنی بر کاهش آزادی فردی تلقی شود، ولی وقتی امنیت پایین است‌ یا قوانین و مقررات بازدارندگی لازم را ندارند، شما مجبور هستید اقدامات لازم را انجام دهید و نمونه بارز آن نصب دوربین‌های هوشمند راهنمایی و رانندگی در اتوبان‌ها و خیابان‌ها کشور خودمان است که قطعا مفید و کنترل‌کننده بوده است.

 11. چینی‌ها محصولات بسیار با‌کیفیت در حوزه لباس، کفش، آشپزخانه، ابزارهای ساختمانی، خودرو، وسایل برقی، ابزارهای الکترونیکی، موبایل، کامپیوتر و‌... دارند. به نظر می‌رسد تخریب چینی‌ها توسط تاجران ایرانی با وارد‌کردن اجناس بنجل انجام می‌گیرد؛ در‌حالی‌که چینی‌ها برای همه اقشار جامعه و برای همه کشورهای توسعه‌یافته، در‌حال‌توسعه و توسعه‌نیافته برنامه و تولید محصول می‌کنند، این مشتری است که انتخاب می‌کند چه کالایی و چه محصولی را سفارش ‌دهد و به قولی به اندازه پولی که می‌دهید خدمات و کالایی با‌کیفیت‌ یا بی‌کیفیت وارد می‌کنید.

 12. از دیگر ویژگی‌های چینی‌ها، ساختن شهر‌های هوشمند، دستگاه‌های تشخیص چهره، توجه به پرورش درخت و گل و گیاه، تمیزی خیابان‌ها و معابر عمومی شهر، غذاخوری‌های متنوع، احترام به حقوق شهروندان و گردشگران، شادابی اجتماعی و ورزش و حضور در پارک‌هاست که نشان از پررونق‌بودن زیست شهروندان دارد.

 خوبی‌های چین را گفتم ولی باید به برخی از محدودیت‌ها و مشکلات هم اشاره کنم:

 1. در چین تمامی نرم‌افزارها‌ یا موتورهای جست‌وجو مثل گوگل‌کروم، فایرفاکس و اپلیکیشن‌های فضای مجازی مثل تلگرام، واتس‌اپ و‌ اینستاگرام که ما ایرانیان خیلی از اینها استفاده می‌کنیم، کلا فیلتر است و کار نمی‌کند. یعنی شما نمی‌توانید به‌راحتی از Google Translate ‌یا Google store یا Google play استفاده کنید. البته به‌جای اینها یک برنامه Wechat دارند که اکثر ارتباطات‌شان با این اپلکیشین است ‌یا تمامی پرداخت‌های خود را از طریق Alipay انجام می‌دهند. البته نرم‌افزارهایی مثل ایتا و بله ایرانی به‌خوبی در آنجا وصل می‌شود و کار می‌کند.

‌2. چالش دیگر آزادی‌های سیاسی و خصوصا آزادی بیان است که من خیلی نتوانستم اطلاعات مفیدی بگیرم و شهروندان تمایل چندانی ندارند در این حوزه ورود پیدا کنند، ولی از صحبت‌های دانشجویان و استادان چینی که با اروپا و آمریکا رفت‌و‌آمد می‌کنند، می‌توان فهمید که خیلی از آزادی‌های مدنی و سیاسی راضی نباشند.

 

چه باید کرد؟ چه درس آموخته برای ایران می‌تواند داشته باشد؟

 قدرتمندترین قابلیت حس انسان‌ها قدرت بینایی است. بدن انسان نزدیک به 11 میلیون گیرنده حسی دارد که حدود 10 میلیون آن درگیر بینایی و فقط یک میلیون آن درگیر حس شنوایی، لامسه، بویایی و چشایی است. شاید به این دلیل گفتند: «شنیدن کی بود مانند دیدن». بنابراین برای درک توسعه در کشورهای جهان نیاز است مدیران و سیاست‌گذاران ما به کشورهای دیگر که توسعه پیدا کرده‌اند ‌یا در حال توسعه هستند، سفر کنند. البته نه برای خوشگذرانی‌ یا گرفتن عکس و فیلم، بلکه به صورت دغدغه‌مند و هدفمند برای یادگیری و تغییر ذهنیت خود از پیشرفت و توسعه. اما در بازدید از کشورهای توسعه‌یافته غربی و شرقی، یک تهدید بالقوه وجود دارد و آن هم «خود را باختن» و از دست دادن اعتماد‌به‌نفس است. آنچه ‌بیش از هر چیزی در برخورد ایرانیان با کشورهای توسعه‌یافته خیلی ملموس است و خودم بعینه بارها‌‌ شاهد آن بوده‌ام، استحاله فرهنگی بازدیدکنندگان از پیشرفت‌های غرب و شرق و بنابراین تحقیر خودمان در برابر دیگران و هیچ‌انگاشتن تاریخ، فرهنگ، تمدن، ادیبان، شاعران، هنرمندان، اندیشمندان و فیلسوفان خود است. مثلا تمسخر جمله «هنر پیش ایرانیان است و بس»؛ اگر ایرانیان می‌آمدند فلان کشور‌ یا فلان موزه ‌یا فلان برج‌ یا فلان کاخ را می‌دیدند، هرگز این جمله را تکرار نمی‌کردند و قس علیهذا.‌ یا طرح سؤالاتی از این قبیل توسط روشنفکران، تاجران و اندیشمندان که‌ در 40 سال قبل ما کجا بودیم و فلان کشور کجا؟‌ حکومت ما و کارگزاران ما به دنبال چه هستند؟ اکثر مدیران به‌جای حل مشکلات و حرکت در مسیر پیشرفت به فکر پرکردن جیب خود و اطرافیان خود هستند‌ یا دارند از بیت‌المال دزدی می‌کنند، یا به‌جای درست‌کردن دنیای مردم به فکر آخرت مردم هستند و می‌خواهند همه را به زور به بهشت ببرند‌ و‌... و‌ خلاصه کلام، خیلی راحت متهم را پیدا و هرآنچه دل‌شان می‌خواهد می‌گویند، ولی به این پرسش پاسخ نمی‌دهند که در 200 سال گذشته چقدر تغییر دولت و حکومت داشتیم؟

و چرا هیچ‌کدام از اینها در مسیر درست توسعه قرار نگرفته‌اند؟   از دست رفتن اعتماد‌به‌نفس ایرانیان در برخورد با کشورهای توسعه‌یافته و خود‌کم‌بینی آنان به‌شدت آزار‌دهنده است و متأسفانه به نسل جوان و کودک ما هم منتقل شده است. از نظر اینجانب، سیاه و سفید دیدن مسئله پیشرفت و توسعه ایران یک خطای راهبردی است. قطعا کشورهای دیگر نیز یک‌شبه پیشرفت نکرده‌اند و ما نیز یک‌شبه عقب نمانده‌ایم و این امر کم‌کم و قدم ‌به ‌قدم رخ داده ‌و گذشت زمان آن را بزرگ کرده است. بنابراین همه چیز را به پای نارکارآمدی حاکمیت و حکمرانان نوشتن، خطایی ‌‌نابخشودنی است. با همه اینکه ناکارآمدی، ایدئولوژیک‌بودن، تقابل به‌جای تعامل با جهانیان، نداشتن اولویت مشخص و برنامه عملیاتی دقیق برای توسعه، از نظر بیشتر دغدغه‌مندان ایراد وارده به حاکمیت و کارگزاران است، ولی به نظر اینجانب ناکارآمدی ‌یا عقب‌ماندگی از پیشرفت و توسعه خود معلول بوده و چیزی است که ما می‌بینیم و علت دقیق آن روشن و آشکار نیست و جواب آن قطعا یک‌کلمه‌ای انقلاب و تغییر حکومت نیست، بلکه عقب‌ماندگی در تک‌تک سلول‌های ما ایرانیان ریشه دوانده و در فرهنگ و تاریخ ما نهادینه شده است و با ما زندگی می‌کند و فعلا هم پس زده نمی‌شود. در نتیجه، نه آن توان از پای درآوردن ما را دارد و نه ما توان دور‌انداختن آن را. یک زندگی انگلی که برای زنده‌ماندن به همدیگر نیاز داریم.

 نوشته را با شعری از ملک‌الشعرای بهار به پایان می‌برم:

 این دود سیه‌فام که از بام وطن خاست/ از ماست که بر ماست

 جان گر به لب ما رسد/ از غیر ننالیم، با کس نسگالیم

 از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست/ از ماست که بر ماست

 گوییم که بیدار شدیم‌! این چه خیال‌ست‌؟/ بیداری ما چیست‌؟

 بیداری طفلی است که محتاج به لالاست/ از ماست که بر ماست

 با ‌اینکه محمدرضا پهلوی در 20 مهرماه ۱۳۵۰، در برابر مقبره کوروش در پاسارگاد قرار گرفت و خطابه معروف‌ «کوروش! آسوده بخواب که ما بیداریم!...» را قرائت کرد‌، ملک‌الشعرای بهار هم می‌گوید: گوییم که بیدار شدیم‌! این چه خیال‌ست‌؟ بیداری ما چیست‌؟ به دنبال بیداری ایرانیان است و بیداری نصفه‌و‌نیمه را زیر سؤال می‌برد. و بنده خدا عباس‌میرزا هم تلاش می‌کرده‌‌‌: «اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم»‌، ایرانیان را از خواب چند‌صد‌ساله بیدار کند، ولی صدایش به همه ایرانیان نمی‌رسید و احساس تنهایی و ناتوانی می‌کرد. خلاصه کلام، عباس‌میرزای عزیز! هنوز اکثریت ایرانیان به پیشرفت و توسعه علمی باور قلبی ندارند؛ نه اینکه نمی‌خواهند، بلکه در حرف و بدون هزینه این را می‌خواهند و هنوز نتوانسته‌اند در عمل از منافع شخصی، حزبی، گروهی و قبیله‌ای عبور و به منافع ملی و اکثریت ورود کنند ‌یا به عبارتی از من به ما عبور نکرده‌اند. ولی تعدادی از دغدغه‌مندان دارند تلاش می‌کنند و روز ‌به ‌روز به تعدادشان افزوده می‌شود و به انتظار و امید آن روز نشسته‌اند تا این غول خفته از قرن چهارم (دوره میانه اسلام و دوره شکوفایی علمی ایران) بیدار شود تا مثل چین، ژاپن‌ یا 

کره جنوبی در مسیر پیشرفت و توسعه علمی و اقتصادی قرار گیرد.

 

03-5

 

03-4

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.