|

سیاست‌مدار-اقتصاددان و ضرورت تغییر

آقای رئیسی در نشستی با نمایندگان تشکل‌های دانشجویی، بار دیگر بر دستاوردهای دولت سیزدهم، فارغ از نقدهای بسیاری که بر این ادعاها وارد شده است، اصرار کردند و مشکلات را گردن دولت قبل انداختند.

آقای رئیسی در نشستی با نمایندگان تشکل‌های دانشجویی، بار دیگر بر دستاوردهای دولت سیزدهم، فارغ از نقدهای بسیاری که بر این ادعاها وارد شده است، اصرار کردند و مشکلات را گردن دولت قبل انداختند. ایشان از‌جمله بر «رسیدن به رشد اقتصادی چهار‌درصدی پس از یک دهه رشد اقتصادی نزدیک به صفر، توقف رشد سرسام‌آور نقدینگی و حتی نزولی‌شدن رشد نقدینگی، انتصابات بر اساس شایسته‌سالاری و کارآمدی و...» تأکید کردند. نکته مهم در سخنان ایشان که شاید برای اولین‌ بار پس از انتخابات ریاست‌جمهوری عنوان می‌شد، تأکید بر «برنامه‌محور»‌بودن دولت سیزدهم بود؛ چنان‌که ایشان ضمن تأکید بر هماهنگی و انسجام تصمیم‌گیری‌ها در بین اعضای دولت و همسویی اعضای آن گفتند: «دولت مردمی تنها دولت برنامه‌محور پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که برنامه خود را نیز در تمام دانشگاه‌ها و مراکز علمی و پژوهشی در مرئا و منظر قرار داده است».

ادعاهایی که با توجه به تغییرات فراوان کابینه که در دولت‌های پس از انقلاب کم‌نظیر بوده و نیز سردرگمی‌های فکری و سیاستی در حوزه‌های مختلف از‌جمله حوزه اقتصاد، به‌هیچ‌وجه با واقعیت انطباق ندارد. بی‌برنامه‌‌بودن دولت و سیل انتقادها از آن، کار را به آنجا کشاند که ایشان از کارشناسان برای حل موضوعات مختلف ازجمله «تورم» استمداد طلبید.

اما درست در همین روز که این سخنان از سوی رئیس دولت سیزدهم بیان می‌شد، ترجمه بخشی از مقاله‌ دکتر هاشم پسران، استاد سابق دانشگاه کمبریج، منتشر شد که در آن، این اقتصاددان برجسته ضمن اشاره به نقش تحریم‌های بین‌المللی در ایجاد وضعیت نامناسب فعلی اقتصادی ایران ازجمله رشد نازل دو، سه‌درصدی و کاهش صادرات و عدم دسترسی به ذخایر ارزی و... بر معضلات ساختاری اقتصاد ایران همچون انحرافات ناشی از سوءمدیریت عمومی اقتصادی، حکمرانی ضعیف، ابهام درباره نقش سازمان‌های نیمه‌دولتی در اقتصاد، قیمت‌های نسبی تحریف‌شده و سیستم بانکی و نهادهای مالی توسعه‌نیافته به‌عنوان موانع عمده رشد و توسعه اقتصادی تأکید کرد.

متأسفانه در دولت سیزدهم نه سایه تحریم‌ها از سر کشور کوتاه و تنش‌های بین‌المللی کاهش (به‌جز اقدام مثبت کاهش تنش با عربستان و البته افزایش تنش با جمهوری آذربایجان ) و نه اصلاحات ساختاری ضروری برای خوش‌بینی به آینده اقتصاد آنچنان که استاد اقتصاد عنوان می‌کند، اجرا شده است. مهم‌ترین پروژه اقتصادی دولت نیز که از آن به «جراحی اقتصادی» یاد می‌شود، جز افزایش تورم و هر‌چه سخت‌تر شدن زندگی و معیشت مردم حاصل دیگری در بر نداشته است.

‌البته این انتظار که آقای رئیسی تافته‌ای جدا‌بافته از سلسله رؤسای جمهور سابق کشور باشند و آنچنان عمل کنند که اقتصاددانان توصیه می‌کنند، خیال خامی است. چنان‌که دکتر مسعود نیلی که در چند دولت در سطوح مهم سیاست‌گذاری حضور داشته و کارنامه درخشانی از خود به جای گذاشته، در گفت‌وگوی اخیرش با یک سایت خبری می‌گوید: «این تصور که سیاست‌مداری که در عرصه عمومی می‌بینید، در اتاق تصمیم‌گیری دو‌زانو می‌نشیند جلوی منِ اقتصاددان که امروز دستور می‌دهی چه کنم؟ و من می‌گویم الان برو قیمت بنزین را چهار برابر کن! می‌گوید چشم و می‌رود این کار را می‌کند، یا ارز را می‌گویی چه کنم؟ می‌گویم که آن را بذار بره تا آسمان و.. اصلا این‌طور نیست» (فردای اقتصاد- 8/1/1402).

اصولا سیاست‌مداران کشورمان (و در بسیاری از کشورهای دیگر) تمایلی به اتخاذ تصمیمات سخت و اصلاحات منجر به شفافیت فضای اقتصادی ندارند و قطعا آقای رئیسی مانند تمامی رؤسای جمهور سابق، دوست دارند قیمت‌ها پایین و همه چیز به سهل‌ترین وجه، فارغ از هزینه‌های آن برای آیندگان، در دسترس عموم مردم باشد. چنان‌که دکتر نیلی در همان گفت‌وگو درباره این خصلت سیاست‌مداران کشورمان می‌گوید: «تمام سیاست‌مداران ما به‌جز فقط یک استثنا یعنی آقای هاشمی‌رفسنجانی که آن‌هم مقدار زیادی به خاطر تجربه شخصی ایشان در مقداری آشنایی با تجارت بود، بدون استثنا همه به‌شدت خیلی‌خیلی زیاد پیگیر تثبیت قیمت‌ها هستند. نرخ ارز هرچه پایین‌تر بهتر. همین‌ها که شما می‌بینید قیمت بنزین را یکباره زیاد می‌کنند و قیمت ارز یکباره جهش می‌کند و... آرزویشان آن است که می‌توانستند این قیمت‌ها را پایینِ پایینِ پایین نگه می‌داشتند و به‌عنوان چهره محبوب پیش مردم شناخته می‌شدند‌...‌» (همان).

واقعیات امروز اقتصاد ایران و جهان اما به نظر راهی جز تن‌دادن سیاست‌مدار به اتخاذ تصمیمات سخت را نشان نمی‌دهد و با بازی با اعداد و ارقام و وعده‌و‌وعید و تصویرسازی کاذب نمی‌توان آفتاب حقیقت را پوشاند (بالاترین رشد اقتصادی منطقه در سال ۲۰۲۲ به عربستان‌ با رشد 8.7‌درصدی تعلق داشته و رشد اقتصادی ایران در سال ۱۴۰۱، 2.7‌ درصد تخمین زده شده و پیش‌بینی می‌شود این رشد در ۱۴۰۲ به دو درصد کاهش یابد که پایین‌‌‌تر از میانگین منطقه است. همچنین عربستان‌ با هزارو 19 میلیارد دلار بزرگ‌ترین اقتصاد را در منطقه دارد و تولید ناخالص ایران ۴۰۷ میلیارد دلار بوده است. درآمد سرانه قطر با ۷۸‌ هزار دلار در صدر قرار دارد و حتی توانسته از آمریکا نیز بگذرد و درآمد سرانه ایران ۴۸۰۹ دلار بوده است (دنیای اقتصاد، 27/1).

آقای رئیسی و نظام حکمرانی با توجه به حوادث چند ماه اخیر باید بپذیرند جامعه ایران در آستانه زایشی نو قرار دارد و می‌بایست توصیه‌های نخبگان (البته نخبگان واقعی و نه پایتونیست‌ها!) را جدی بگیرند و با انجام اصلاحات امکان تولد صحیح و سالم کودک آینده را فراهم آورند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها