سخنی در باب ضرورت تجهیز و تحرک وزارت خارجه
در طول سالهای سپریشده صاحبنظران وطنخواه و آشنایان با سیاست خارجی فراوانی با ادبیاتی شاید متفاوت، پیوسته و با تأکید تکرار کردهاند که رسالت و وظیفه اصلی هر حکومتی، حفظ امنیت و آرامش کشور و ملت تحت امر خود است و در مثال اکنون ما، جلوگیری مؤثر از بروز درگیری و حمله نظامی جنایتکارانه اسرائیل و آمریکا به ایران بعید میدانم شخصی دلبسته ایران و جمهوری اسلامی باشد و در درستی این مفهوم تردید کند!
در طول سالهای سپریشده صاحبنظران وطنخواه و آشنایان با سیاست خارجی فراوانی با ادبیاتی شاید متفاوت، پیوسته و با تأکید تکرار کردهاند که رسالت و وظیفه اصلی هر حکومتی، حفظ امنیت و آرامش کشور و ملت تحت امر خود است و در مثال اکنون ما، جلوگیری مؤثر از بروز درگیری و حمله نظامی جنایتکارانه اسرائیل و آمریکا به ایران بعید میدانم شخصی دلبسته ایران و جمهوری اسلامی باشد و در درستی این مفهوم تردید کند! نکته آن است که در مسیر رفع و دفع بلا، با ادای احترام به فعالان مربوطه، شوربختانه نهاد مسئول سیاست خارجی نشان داده که مدیریت و اراده استواری برای بهرهگیری عالمانه از فرصتهای معقول نداشته است.
در این میدان، مفقود بزرگ، اندیشگی، تخصص، تجربه، تحرک و بسیج همه امکانات داخلی و خارجی برای رسیدن به کمال مطلوب ممکن است. آخر چرا کسانی توجه ندارند وقتی روسیه و قطر و عمان و... میانجی مذاکره غیرمستقیم میشوند، منطقا و حکما و البته به فراخور، بیش و پیش از هر مشارکتی بر تأمین منافع انضمامی خود و نه ایران (و گاه حتی به زیان ما) میاندیشند. بنای انکار یکباره این مشی بهعنوان یک تاکتیک را ندارم، در عرف جهان این شیوه بهویژه برای هموارکردن راه و رفع موانع اولیه و تبیین شرط و بیعهای مقدماتی مذاکره رسمی به کار گرفته میشود (تا مثلا نظیر آن گفتوگوی رسوای ترامپ-زلنسکی نشود!) و معمول هم هست. چنین فرایندی که قطعا منحصر به دولتها نمیشود، قرار است از طریق اشخاص، نهادهای ذینفوذ و مؤثر، رسانهها و... نیز شاید دولتهایی تمهیدات، توافقات و پیشزمینههایی برای گفتوگوها فراهم آید، اما دیگر مذاکره رسمی دوجانبه است و نمیتواند و نباید غیرمستقیم باشد. نفس اینهمه تأکید بر واسطگی فلان دولت در اذهان، علاوه بیاعتمادی به کفایت مذاکرهکنندگان کشور، اذعان به فقدان اندیشگی، توانایی، آمادگی نهاد دیپلماسی کشور و نشانه گرفتارشدن به یک تاکتیک است. فرایندی انفعالی که در صحنه عمل، درواقع کورکردن امکان «شکار فرصتهاست». فارغ از نتیجه، جنگها اصولا خانمانسوزند و بیم مردم درباره تخریبهای جانی و مالی خود و کشور کاملا محترم. پس دولت و حاکمیت و بهویژه وزارت خارجه باید صمیمانه ملت ایران را درباره حسن انجام وظایف خود اقناع کند و نشان دهد تا چه میزان و چرا و چگونه در این مأموریت توفیق داشته یا نداشته است.
سخنان پراکنده و مصاحبههای کلیشهای تکراری و شعاری مهمل و ناپرداخته، سفرهای مکرر خارجی (و بهتازگی داخلی!) بدون تدارک و تمهیدات ضروری (ازآنرو که اثر معنادار و تعیینکنندهای از آن دیده و لمس نمیشود) در برابر تحرک فوقالعاده و تهدیدات مکرر اسرائیل و لابی قدرتمند صهیونیسم هیچ نبوده و نیست، جز زیان و اتلاف فرصتها و... . پرسش آن است که در این امر خطیر چرا افراد با تجربه حقوقی، سیاسی و... رسانهای وطنخواه توانا در داخل و خارج به مشورت و همافزایی دعوت نمیشوند! بدیهی است که توفیق از آنِ وزارت خارجه و نتیجه نصیب کشور خواهد بود! در جریان جنگ تحمیلشده ۱۲روزه و تروریسم دولتی و جنایتکارانه سردمداران ضد بشر و نسلکش اسرائیل، اگرچه به دلیل ضعفهای اطلاعاتی مشخص، تعدادی از هموطنان غیرنظامی و فرماندهان کشور شهید شدند ولی به اعتراف دوست و دشمن، هم مدافعان کشور و هم ملت ایران توانایی و بلوغ ملی خود را به رخ جهانیان کشیدند و اکنون هنگام حصول نتیجه است. سخن انتهایی: طبق تعریف، جنگها به هر دلیل یا بهانهای که آغاز یا تحمیل شوند، نتیجه را آمادگی رزمی، پشتیبانی، تجهیزات و... و شجاعت رزمندگان رقم زده و میزند اما سرانجام، سرنوشت را مذاکره و گونهای مصالحه تعیین میکند.
کشورهایی که در این عرصه با آمادگی پرتوان و قدرت حاضر میشوند، در پیروزی بیشترین منافع ممکن را تحصیل و در شکست کمترین آسیب را تحمل میکنند و برعکس در فقدان چنان قوتی، در پیروزی بسیاری از فرصتها تلف شده و در شکست باید به بیشترین آسیبها تن در دهند. مثالهای مؤید در ایران و جهان فراوان است. داعیه آن است که این تکاپوی کمجان و... پیشرو، متناسب با آن رزم و آن بلوغ جانانه نیست. دستگاه دیپلماسی کشور برای گرفتن بیشترین منافع ممکن و برای بقای باعزت ایران و جمهوری اسلامی با حمایت و پشتیبانی مردم و حکومت و دولت باید به لحاظ منابع انسانی متخصص و... و نیز اندیشههای نو و ارادهای دیگر اصلاح و تجهیز شود و حصول به این هدف بزرگ در اولین و سریعترین زمان ممکن نیازمند سازماندهی مجدد و شکلگیری اراده و تجربهای دیگر است. در آخر، به قول ابوسعید ابوالخیر: خدا پدر و مادر آن کس را بیامرزد که از آنجایی که هست، یک، دو، سه گامی پا فرا پیش نهد.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.