زلنسکی و فساد سیستماتیک
جنگ اوکراین برخلاف آنچه در ابتدا زلنسکی نمایان میکرد، هیچ دستاوردی برای این کشور نداشت. آنچه در آغاز «مقاومت» نام گرفت، به صحنه سوءاستفاده چند تاجر و حلقه نزدیکان زلنسکی بدل شد؛ از تیمور میندیچ تا آندری یرماک.
جنگ اوکراین برخلاف آنچه در ابتدا زلنسکی نمایان میکرد، هیچ دستاوردی برای این کشور نداشت. آنچه در آغاز «مقاومت» نام گرفت، به صحنه سوءاستفاده چند تاجر و حلقه نزدیکان زلنسکی بدل شد؛ از تیمور میندیچ تا آندری یرماک. پولی که باید صرف بازسازی انرژی و دفاع میشد، در حسابهای شخصی نشست. تسلیحات غربی، به جای خط مقدم، در بازارهای سیاه مکزیک و برزیل فروخته شد. جنگ، به جای دفاع ملی، کارخانه بحران شد؛ بحرانی که هم مشروعیت داخلی را فرسود و هم اعتبار خارجی را شکست. استعفای یرماک، دست راست زلنسکی، یک رویداد اداری نبود؛ نشانه فرسایش مشروعیت بود. وقتی نزدیکترین چهره سیاسی رئیسجمهور زیر فشار افکار عمومی کنار میرود، معنایش روشن است؛ اعتماد عمومی در میانه جنگ، شکنندهتر از همیشه. تحریمهای نمادین علیه میندیچ و زوکرمن یا بازنگریهای شتابزده در نهادهای انرژی، بیشتر واکنش اضطراریاند تا اصلاحات واقعی.
وقتی مظنونان پیش از تکمیل پرونده میگریزند و پیوندهای قدیمی آشکار میشود، پرسش اصلی این است که زلنسکی واقعا میخواهد با فساد بجنگد یا فقط فشار سیاسی را مهار کند؟ فساد در اوکراین لکهای پراکنده نیست؛ شبکهای است تنیده در تاروپود دولت. افشای روابط نزدیک سرگی شفیر با مظنونان و نام اولکسی چرنیشوف در میان متهمان نشان داد فساد در قلب قدرت رخنه کرده است.
این همان موریانهای است که پایههای مشروعیت را میخورد؛ دشمنی که از درون میجنگد. اما بحران اوکراین فقط داخلی نیست. هر سلاحی که در بازار مکزیک فروخته میشود، سندی علیه ادعای غرب است. هر دلار کمکی که بهجای بازسازی زیرساختها در حسابهای اطرافیان زلنسکی مینشیند، سندی است علیه مشروعیت اروپا و آمریکا. این بحران دوگانه است؛ فساد داخلی که دولت را فرسوده میکند و نشت خارجی که حامیان را شریک چرخهای ناسالم میسازد. اروپا و آمریکا اکنون در برابر انتخابی روشناند؛ یا حمایتها را با شروط سختگیرانه ادامه دهند، شفافیت مالی، رهگیری مصرف نهایی و حسابرسی مستقل یا با نادیدهگرفتن ریسکها، شریک چرخهای شوند که جنگ را بهانه و فساد را نتیجه میگیرد. ادامه کمکها بدون بازنگری، معنایی جز شراکت در همین چرخه ندارد. برای زلنسکی فقط یک مسیر باقی مانده است: تبدیل اصلاحات از واکنش اضطراری به سرمایه سیاسی؛ شفافیت پیشدستانه، پاسخگویی حلقه نزدیک، رهگیری سختگیرانه تسلیحات، اصلاح نهادی عمیق. اگر این مسیر پیوسته و سنجشپذیر پیش برود، شاید بحران اعتماد مهار شود. اگر نه، اصلاحات به بحران بدل خواهد شد و بحران به زوال. این جنگ از ابتدا پروژه دفاع ملی نبود؛ پروژه تغذیه فساد بود. میندیچ، زوکرمن، یرماک و دیگران نهتنها در پروندههای مالی، بلکه در مسیرهای تسلیحاتی نقش داشتند. روایتهای نشت تسلیحات به بازارهای سیاه آمریکای لاتین، حتی اگر در جزئیات محل اختلاف باشد، پیامدهای سنگینی دارد. هر گزارش از نشت، به مخالفان کمکهای نظامی امکان میدهد مشروعیت ادامه حمایتها را به چالش بکشند. الزام به رهگیری، برچسبگذاری، بازرسی میدانی و گزارشدهی مصرف نهایی، شرط لازم برای هر بسته جدید کمک خواهد شد. اروپا با بحران انرژی و فشار اقتصادی دست به گریبان است.
هر خبر اختلاس یا نشت تسلیحات، سندی در دست مخالفان داخلی برای پایان حمایتهاست. در آمریکا نیز فشار کنگره و افکار عمومی افزایش یافته؛ هر دلار گرهخورده به فساد، خیانت به مالیاتدهندگان معرفی میشود. از منظر امنیت جهانی، نشت تسلیحات اوکراینی به بازارهای سیاه مکزیک و برزیل فقط یک مسئله محلی نیست. چرخه خشونت در آمریکای لاتین را تشدید، مافیاهای مواد مخدر را مسلحتر و امنیت جهانی را تهدید میکند. هر سلاحی که از جبهه اوکراین به کارتلها برسد، جان هزاران نفر را تهدید و مشروعیت غرب را در ادعای «حمایت مسئولانه» نابود میکند. در نهایت، مسئله اوکراین توان دفاعی صرف نیست؛ توان حکمرانی است. وقتی فساد ساختاری و نشت تسلیحات روی میز است، مشروعیت داخلی و اعتبار خارجی به هم گره میخورند. برای غرب، ادامه حمایتها بدون نظارت و شروط روشن، پذیرش ریسک سیاسی و امنیتی است. برای کییف، اصلاحات سنجشپذیر و رهگیری سختگیرانه تنها مسیر تبدیل بحران به سرمایه سیاسی است. یا غرب با بازنگری هوشمندانه دوام حمایتها را تضمین میکند، یا با نادیدهگرفتن ریسکها شریک چرخهای میشود که جنگ را بهانه و فساد را نتیجه میگیرد. فساد در اوکراین پدیدهای جدید نیست؛ ریشه در ساختارهای ضعیف حکمرانی دارد. جنگ و تزریق سریع منابع، این بیماری دیرینه را تشدید کرد.
انتقاد از غرب نیز باید منصفانه باشد؛ در ماههای نخست جنگ، اولویت جلوگیری از سقوط فوری اوکراین بود و نظارت دقیق در درجه دوم اهمیت قرار گرفت. اما اکنون که جنگ طولانی شده، این غفلت اولیه به بار سنگین مشروعیت بدل شده است. تجربه افغانستان نشان داد کمکهای خارجی بدون نظارت و حاکمیت قانون، توسعه نمیآورد، بلکه تبدیل به موتور فساد میشود. آزمون کنونی فقط برای اوکراین نیست؛ برای غرب نیز هست که آیا از اشتباهات گذشته درس میگیرد یا نه. راه برونرفت نه قطع کمکها، بلکه مشروطکردن هوشمندانه آن به اصلاحات نهادینه و نظارت شفاف است. این شاید آخرین فرصت برای تبدیل جنگ ویرانگر به نقطه عطفی برای بازسازی اوکراین پاسخگو باشد. فساد داخلی و نشت خارجی، دو روی یک بحراناند؛ بحرانی که اگر مهار نشود، نهتنها اوکراین، بلکه مشروعیت غرب را نیز فروخواهد ریخت. این جنگ دیگر نبردی بر سر خاک نیست؛ بلکه آزمونی است بر سر اعتماد. اگر اوکراین ساختارهای خود را از چرخه سوءاستفاده پاک نکند و اگر غرب حمایتهایش را به شفافیت مشروط نسازد، این جنگ بهجای دفاع از آزادی، سند شکست حکمرانی و فروپاشی مشروعیت خواهد شد.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.