جوان اهوازی و کورش و والریانوس!
«در پی اقدام اجرائیات شهرداری برای تخریب یک واحد اغذیهفروشی در پارک زیتون اهواز، احمد بالدی، جوان 21 ساله و فرزند صاحب این واحد صنفی، در اعتراض به این اقدام دست به خودسوزی زد... پدر احمد و صاحب اغذیهفروشی گفت: 21 سال است که از این اغذیهفروشی نان میخوریم. شش فرزند دارم که دو نفرشان دانشجو هستند... روز حادثه احمد پس از پایان کلاس دانشگاه، طبق معمول برای کمک به من آمده بود که دید...».
«در پی اقدام اجرائیات شهرداری برای تخریب یک واحد اغذیهفروشی در پارک زیتون اهواز، احمد بالدی، جوان 21 ساله و فرزند صاحب این واحد صنفی، در اعتراض به این اقدام دست به خودسوزی زد... پدر احمد و صاحب اغذیهفروشی گفت: 21 سال است که از این اغذیهفروشی نان میخوریم. شش فرزند دارم که دو نفرشان دانشجو هستند... روز حادثه احمد پس از پایان کلاس دانشگاه، طبق معمول برای کمک به من آمده بود که دید...».
(خبرگزاری فارس-16/8)
1- از حدود 86.5 میلیون نفر آمار رسمی جمعیت کشور، حدود 66 میلیون نفر بالای 15 سال و در سن کار هستند که 25 میلیون نفر شاغل و دو میلیون نفر بیکار هستند و 39 میلیون نفر هم دنبال کار نیستند. طبق این آمار نرخ بیکاری در ایران رقم بالایی نیست، 7.3 درصد. اما آن 39 میلیون نفری که به دنبال کار نیستند زنان خانهدار، سالمندان، دانشآموزان و دانشجویان و نظایر آن هستند که 59 درصد جمعیت کاری ایران را تشکیل میدهند، درحالیکه میانگین جهانی این نرخ حدود 39 درصد است. بر این اساس نرخ مشارکت در بازار کار ایران حدود 20 درصد پایینتر از میانگین جهانی است. اما از حدود 25 میلیون نفر شاغلان کشور، چهار میلیون نفر کارمند دولتاند و مابقی یعنی حدود 20 تا 21 میلیون نفر در فعالیتهای کوچک مشغول هستند.
چنانکه بیش از 15 میلیون نفر در کسبوکارهای زیر پنج نفر فعالیت دارند، حدود دو میلیون نفر در بنگاههای پنج تا 10 نفره مشغولاند و مابقی در بنگاههای بزرگ و سازمانهای رسمی. براساس گزارشهای آماری حدود 70 درصد شاغلان بخش صنعت فاقد تحصیلات دانشگاهیاند و از سوی دیگر حدود 40 درصد فارغالتحصیلان دانشگاهی بیکارند و حدود 40 درصد این فارغالتحصیلان نیز در مشاغلی با سطح مهارت پایین مشغول کار هستند، چراکه بهمنظور تأمین حداقل معیشت، چارهای جز این ندارند که در شغلهایی مشغول کار شوند که فاصله بسیار با سطح مهارت و تحصیلات و سرمایه انسانی آنها دارد. وضعیتی که طبقهای به نام «طبقه متوسط فقیر» را در کشورهای خاورمیانه شکل داده که «دارای مدرک دانشگاهی، تجربه رسانههای اجتماعی، دانش جهان و آرزوهای طبقه متوسط هستند اما به دلیل محرومیت اقتصادی به سوی زیستن زندگی تهیدستانه سنتی در زاغهها و سکونتگاههای غیرقانونی سوق داده میشوند و زندگیشان با حمایت خانواده یا مشاغل عمدتا بیثبات مثل تاکسیرانی، میوهفروشی، دستفروشی یا دلالی میگذرد. طبقه متوسط فقیر مرکز شهر را میشناسد و مدام به آنجا سر میزند اما در حاشیه زندگی میکند» (انقلاب را زیستن – آصف بیات).
2- رشد اقتصادی ایران در سال های 1391-1403حدود 1.8 درصد بوده است که اگر سالهای 95 و 96 یعنی سالهای برجامی را از آن کم کنیم متوسط رشد درآمد ملی به حدود 0.5 درصد سقوط میکند. اقتصادی که توان ایجاد اشتغال مولد را از دست داده و مشاغل ایجادشده عموما بیکیفیت و با بهرهوری پایین مانند دستفروشی، پیک موتوری، راننده تاکسیهای اینترنتی و... بوده است و حدود 12 میلیون نفر به جمعیت زیر خط فقر اضافه شده است (زهرا کریمی- شرق- 16/6). در واقع اقتصاد ایران در این دهه از ایجاد مشاغل با فناوریهای متوسط و بالا ناتوان بوده و آن بخش کوچکی که نیز در قالب کسبوکارهای اینترنتی توانست تا حدودی نیروهای جوان تحصیلکرده را به خود جذب کند با مداخلات روزافزون دولت و نهادهای خارج از دولت کارشان به تعطیلی یا درجازدن و عدم توسعه کشیده شده است. در واقع اقتصاد ایران اگرچه شغل ایجاد کرده اما رفاه ایجاد نکرده و فقرا در ایران عموما شاغل هستند، نه بیکار. بررسی دو تحریم اول و دوم دهه 90 تاکنون نشان میدهد که افول اقتصادی و صنعتی و ایجاد اشتغال مولد در ربط کامل با سیاست خارجی بوده که البته در امتداد سیاستهای داخلی است. چنانکه ناکارآمدی شدید داخلی و تحریمها و تنشهای خارجی و بینالمللی هزینه تولید را بهشدت بالا برده و در همین حال امکان بهرهگیری از تکنولوژی و سرمایه جهانی را بسیار کاهش داده و اقتصاد ایران را به اقتصادی درونگرا و محدود به بازار داخلی یا صدورکالاهایی با فناوری پایین و مبتنی بر مواد کمتر فراوریشده (گزارش یونیدو، دنیای اقتصاد، 21/5/1401) به چند کشور محدود و عمدتا همسایگان محدود کرده است. در چارچوب این حکمرانی اقتصادی، نرخ مشارکت نیروی کار هر روز بیشتر کاهش یافته و کیفیت اشتغال و درآمد خانوارها ضعیف و ضعیفتر شده و در چنین وضعیتی از تخریب رشد اقتصادی «بنگاه و خانوار دست بهسوی نظام حکمرانی دراز کرده و از آن درخواست کمک کرده و نظام حکمرانی که خود با کمبود شدید منابع مواجه است ناگزیر به بهرهگیری از سه منبع ظرفیتهای طبیعی اقتصاد شامل آب، خاک، انرژی و جنگلها و مراتع و...، ظرفیت بهجامانده از گذشته بنگاههای اقتصادی و در نهایت فشار بر نظام بانکی و خلق تورم روی آورده... این بدان معناست که بنای نظام حکمرانی اقتصادی بهجای ساختن، بر تخریب بنیانها برای گذران روزمره استوار شده است» («چالشهای صنعتیشدن در ایران»، مسعود نیلی و همکاران، دیماه 1403).
3- همان روزی که واقعه دردناک پارک زیتون و خودسوزی دانشجوی اهوازی اتفاق افتاد، از تندیس شاپور ساسانی که والریانوس پادشاه روم در برابرش زانو زده رونمایی و جشن «در مقابل ایران دوباره زانو میزنید» در تهران برگزار شد. روز قبلتر یعنی 15 آبان برابر ششم نوامبر نیز در کنفرانس یونسکو «منشور کوروش کبیر» به عنوان یکی از نخستین منشورهای حقوق بشر که بر احترام به حقوق انسانی و تنوع فرهنگی تأکید دارد از سوی کشورهای عضو مورد تأیید و تصویب قرار گرفت. امروز بار دیگر کشورمان در دوراهه انتخابی حیاتی قرار گرفته است: تضاد و دشمنی و حاکم و محکوم دیدن روابط و مناسبات جهانی و حاشیهای پنداشتن حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی در یک سو و در سوی دیگر، صلح و آشتی با همه کشورهای جهان و تعامل و همکاری در عرصه مناسبات جهانی و احترام به آزادی و حقوق شهروندان بهمنظور تأمین رفاه و آسایش و معیشت و کار شرافتمندانه همه ایرانیان در هرکجای این سرزمین و از هر قوم و زبان و مذهبی.
راه اول به سقوط در دام و کام تنشها و درگیریها و تخریب باقیمانده اقتصاد و صنعت و اضمحلال منابع و بیهودگی اینهمه دست و بیگانگی اینهمه صورت میانجامد و راه دوم به گذار از اقتصاد معیشتی به اقتصادی توسعهیافته و تأمینکننده کار مولد برای جامعه جوان تحصیلکرده به عنوان نیاز و ضرورتی تاریخی از طریق دستیابی به سرمایه، فناوریهای پیشرفته و مدیریتهای نوین. اینهمه در گرو آن است که تعامل با جهان را تسلیم و فقر را استقلال معنا نکنیم و همان کنیم که در منشور کوروش و دیوان حافظ و... آمده است: «درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد/ نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد» تا هیچ انسان ایرانیای گرسنه و مستأصل نباشد و جان هیچ جوان ایرانی در آتش فقر و ناامیدی نسوزد که چنین باد!
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.