|

ردای پاسخ‌گویی یا ردای پرسش‌گری؟

شاید یکی از سریع‌ترین تحولات در ادبیات به کار گرفته‌شده از سوی یک کارگزار رده اول طی این 47 سال متعلق به آقای پزشکیان باشد. غیر از آن مقایسه گفتاری ایشان طی این یک‌ سال که دو موضع کاملا متضاد را در یک موضوع واحد در سخنان ایشان بازتاب می‌دهد،

شاید یکی از سریع‌ترین تحولات در ادبیات به کار گرفته‌شده از سوی یک کارگزار رده اول طی این 47 سال متعلق به آقای پزشکیان باشد. غیر از آن مقایسه گفتاری ایشان طی این یک‌ سال که دو موضع کاملا متضاد را در یک موضوع واحد در سخنان ایشان بازتاب می‌دهد، یعنی همان دو فیلم کوتاه که در یکی می‌گوید «اگر بزنید، دوباره می‌سازیم» و در دیگری گفته «اگر بسازیم، دوباره می‌زنند» و تأثیر «واقعیت روی زمین» بر دیدگاه ایشان را نشان می‌دهد، تغییر بخشی از گفتمان ایشان است که به گمان من اهمیت اصلی را دارد.

غیر از ارجاعات مکرر به نهج‌البلاغه در ایام انتخابات که دیگر کمتر نشانی از آن ارجاعات در سخنان ایشان هست (چرا‌که شاید آن روز ایشان از موضع یک مطالبه‌گر از کارگزاران کشور می‌خواست که نهج‌البلاغه را مرجع عمل خود قرار دهند و امروز خود ایشان کارگزار است و اگر هم مطالبه‌ای باشد، از خودشان است)، تکیه‌کلامی است که این ایام از شخص رئیس‌جمهور بسیار شنیده می‌شود که قبلا در ادبیات‌شان وجود نداشت؛ او بعد از ذکر مشکلات، از این می‌گوید که «شما بگویید چه کار کنیم». برای اینکه ببینیم چنین تکیه‌کلامی چگونه در ادبیات ایشان پیدا شده، لازم است که به یک‌ سال پیش بازگردیم. در ایام انتخابات و در مناظرات انتخاباتی، در مقابل ادعاهای ریز و درشت رقیبان رؤیافروش که می‌گفتند ما طرح و برنامه داریم و در یک قلم «11 میلیارد دلار خیار و گوجه به روسیه صادر خواهیم کرد»، جناب پزشکیان می‌گفت صحبت از برنامه بی‌معنی است، کشور برنامه دارد و من می‌آیم که همان برنامه‌ها را اجرا کنم، برنامه‌های پنج‌ساله که تصویب هم شده؛ و قرار نیست من بیایم و برنامه‌ای غیر از برنامه مصوب که با کارشناسی تدوین شده، اجرا کنم. خب، این حرف غلطی نبود، کشور برنامه داشت و دارد و این برنامه هم مصوب شده و مطابق گفته ایشان که آن زمان نماینده مجلس بود و چندین دوره هم در آن سمت بوده، از طرف کارشناسان تدوین شده و با رأی نمایندگان از تصویب گذشته. اما خب، چه شده که حالا بعد از یک‌ سال، با وجود برنامه، ایشان با ذکر مشکلات (نمی‌گویم ذکر مصیبت) تکیه‌کلامی ساخته و مدام به کار می‌برد که «شما بگویید چه کنیم»؟

این تکیه‌کلام عجیبی است. شما که می‌گفتید برنامه داریم و مطابق برنامه عمل خواهیم کرد، خب پاسخ ‌پرسش‌تان در همان برنامه است، مطابق برنامه عمل کنید تا مشکلات مرتفع شود؛ مگر اینکه بگویید مشکلات را نمی‌توان با آن برنامه رفع کرد، اما این را هم نمی‌گویید. آنهایی که «برنامه خیار گوجه‌ای» داشتند هم چیزی در چنته ندارند و البته از همان اول هم کاری به برنامه نداشتند و کل هنرشان این بوده که قطع‌نامه برای کشور به ارمغان بیاورند و حالا طلبکار هم باشند.

اما داستان چیست؟ احتمالا مشکل در ساده‌انگاری ماست، اینکه گمان می‌کنیم اگر کارها روی زمین مانده و پیش نمی‌رود، برمی‌گردد به اراده ما و به قول آن مصیبت معجزه هزاره سوم که کشور را به گرداب صد‌‌ساله انداخت، کافی است بگوییم ما می‌توانیم. شاید همین تصور است که مثلا در یک قلم، جناب رئیس‌جمهور مثلا آستین بالا می‌زند و برای رفع مشکلات آموزش کشور، می‌رود دیوار می‌چیند و حالا در آستانه سال جدید، هیچ خبر و گزارشی از اینکه نتیجه آن دیوارچینی در بهبود آموزش کشور چه بوده، داده نمی‌شود. من بشخصه حتی سر سوزنی در صداقت شخص رئیس‌جمهور شک ندارم، ولی برایم عجیب است که یک نفر، رئیس دانشگاه بوده، وزیر بوده، چندین دوره نماینده مجلس بوده، و این‌همه یعنی در مرکز اطلاعات و اخبار کشور بوده، و باز این‌گونه به حل مشکلات کشور نگاه می‌کند. اینکه رئیس‌جمهور در نشست سرمایه‌گذاران و فعالان اقتصادی استان اردبیل می‌پرسد «خداوکیلی هلند زمینش بزرگ‌تر است یا اردبیل؟

چرا او می‌تواند پول در‌بیاورد و ما نمی‌توانیم»، دقت کردید چه شد؟ ایشان در مقام پرسش‌گر نشسته است، در‌حالی‌که کارگزار قرار است پاسخ‌گو باشد و نه پرسش‌گر. این ما مردم و رسانه‌ها هستیم که باید پرسش کنیم و کارگزار کشور، آن‌‌هم در بالاترین رده، لازم است پاسخ پرسش را بدهد.

اصلا انگار همه چیز قاطی شده؛ رئیس‌جمهور می‌پرسد و معلوم نیست از چه کسی می‌پرسد و چه کسی باید پاسخ پرسش را بدهد. خب، ما رئیس‌جمهور انتخاب کردیم که برود با تیم کارشناسی که دارد، پاسخ پرسش‌ها را پیدا کند و عمل کند، این یعنی چه که همه انگار در جایگاه مطالبه‌گر نشسته‌اند غیر از آن کسی که باید مطالبه کند. سال‌ها پیش در یادداشتی نوشته بودم که گویا همه ما در جایگاه اپوزیسیون نشسته‌ایم. هم اپوزیسیون، اپوزیسیون است و هم پوزیسیون، اپوزیسیون است. همه انگار طلبکاریم. به گمانم بهتر است که جناب رئیس‌جمهور همان ردایی را که برای چهار سال و ان‌شاءالله هشت سال به تن کرده‌اند، کافی بدانند؛ و بگذارند که لباس پرسش‌گری برای ما  باقی بماند.

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.