|

پساآتش‌بس؛ ایستگاه فرصت یا تله‌ تعویق؟

آتش‌بس اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی، به‌رغم تمام تردیدها، فعلا برقرار شده است. اگرچه این آتش‌بس را نمی‌توان یک صلح پایدار تلقی کرد، اما بدون تردید، می‌توان آن را «ایستگاهی کلیدی» برای بازاندیشی درباره مسیر آینده کشور دانست؛ از اقتصاد تا امنیت، از جایگاه منطقه‌ای ایران تا تحولات در سیاست داخلی و خارجی.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

امیررضا اعتمادی . عضو اتاق بازرگانی ایران
آتش‌بس اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی، به‌رغم تمام تردیدها، فعلا برقرار شده است. اگرچه این آتش‌بس را نمی‌توان یک صلح پایدار تلقی کرد، اما بدون تردید، می‌توان آن را «ایستگاهی کلیدی» برای بازاندیشی درباره مسیر آینده کشور دانست؛ از اقتصاد تا امنیت، از جایگاه منطقه‌ای ایران تا تحولات در سیاست داخلی و خارجی. درک صحیح این وضعیت، مستلزم نگاهی توأمان واقع‌بینانه و ملی‌گرایانه است؛ نگاهی که بدون افتادن در دام تحلیل‌های احساسی یا خوش‌بینی مطلق، از این آتش‌بس به عنوان یک فرصت برای تقویت زیرساخت‌ها و بازسازی بازدارندگی اقتصادی و سیاسی استفاده کند.
زیرساخت‌های هدف قرارگرفته؛ جنایت، نه موفقیت
حملات سنگین رژیم صهیونیستی به مراکز اقتصادی و صنعتی ایران، نه یک پیروزی نظامی برای آنها، بلکه جنایتی آشکار و شکستی استراتژیک در برابر مقاومت و پاسخ قاطع ایران بود. سایت‌های نفتی، بنادر، نیروگاه‌ها و مراکز صنعتی هدف قرار گرفتند، اما هیچ‌یک از اهداف اعلامی اسرائیل—نابودی ظرفیت راهبردی یا ایجاد اختلال ساختاری در اقتصاد ایران—محقق نشد. نه‌تنها اقتصاد ایران فلج نشد، بلکه در برخی بخش‌ها، پس از حملات، با بسیج امکانات داخلی و هماهنگی نهادهای ملی، روند بازسازی با سرعتی قابل قبول آغاز شد. در مقابل، هیمنه امنیتی اسرائیل شکسته و ناامنی عمیقی به ساختار درونی آن منتقل شد؛ چه در سطح سیاسی و چه در میان متحدان منطقه‌ای‌اش.
مدل پایان جنگ؛ هوشمندانه اما شکننده
برای پایان‌دادن به جنگ، سناریویی طراحی شد که سه مؤلفه حیاتی را در خود داشت:
1. آمریکا بتواند ژست پیروزی نمادین بگیرد؛
2. ایران بدون عقب‌نشینی از برنامه هسته‌ای و موشکی، وارد آتش‌بس شود؛
3. اسرائیل که توان ادامه درگیری نداشت، از میدان خارج شود، بی‌آنکه شکست رسمی اعلام کند.
در این چارچوب، سایت خالی‌شده فردو به‌عنوان هدف نمادین حمله قرار گرفت. این اقدام، ضمن حفظ حقوق ایران، شرایط توقف فوری جنگ را فراهم کرد. اما چنین راهکاری تنها در صورتی ماندگار خواهد بود که طرف مقابل به قواعد نانوشته این آتش‌بس پایبند بماند؛ موضوعی که به‌هیچ‌وجه قطعی نیست.
آتش‌بس شکننده؛ تهدیدها همچنان باقی است
آتش‌بس برقرارشده، بیش از آنکه نشانه صلح پایدار باشد، توقف موقت درگیری‌هاست. شواهد متعددی نشان می‌دهد که رژیم صهیونیستی، در صورت دریافت سیگنال‌هایی از فعالیت‌های هسته‌ای ایران، ممکن است بار دیگر با حملاتی از جنس خرابکاری، جنگ سایبری یا حتی عملیات مستقیم، این توافق نانوشته را نقض کند. چنین سناریویی نه‌تنها امنیت ملی، بلکه اقتصاد کشور را نیز تحت‌الشعاع قرار خواهد داد. کاهش صادرات نفت، اختلال در شبکه برق و انرژی، تورم وارداتی، ناامنی روانی بازارها، فرار سرمایه و تضعیف ارزش پول ملی از جمله پیامدهای محتمل نقض آتش‌بس خواهد بود. از همین رو، باید هم‌زمان با بهره‌گیری از فرصت، برای بدترین سناریوها نیز آماده بود.
اگر صلح پایدار شود؛ جایگاه جدید ایران در منطقه
سناریوی مثبت‌تر این است که این آتش‌بس به صلحی پایدار بدل شود. در چنین وضعیتی، ایران در موقعیتی قرار خواهد گرفت که نه‌تنها از درگیری نظامی خارج شده، بلکه بدون کوچک‌ترین عقب‌نشینی از حقوق هسته‌ای و دفاعی خود، توانسته قدرت بازدارندگی‌اش را به اثبات برساند. این تحول، پیام روشنی برای کشورهای منطقه دارد: ایران، نه‌تنها قدرت اول بازدارنده نظامی منطقه است، بلکه آماده تعامل در سطحی برابر با قدرت‌های جهانی نیز هست. در صورت تقویت این صلح، افق رفع تدریجی تحریم‌ها نیز روشن‌تر می‌شود. کشورهای منطقه برای بازسازی امنیتی و اقتصادی، ناچار به تعامل با ایران خواهند بود و قدرت‌های غربی نیز که فشار تحریم را ابزار چانه‌زنی می‌دانند، ممکن است در موقعیت جدید، برای رسیدن به توافقات محدود یا گام‌به‌گام با ایران اقدام کنند.
سناریوهای محتمل آینده
1. صلح پایدار
ایران وارد فاز تقویت اقتصادی، بازسازی زیرساخت‌ها، کاهش فشار روانی بازار و افزایش تعاملات منطقه‌ای می‌شود. فضا برای اصلاحات داخلی نیز مهیئتر خواهد شد.
2. آتش‌بس شکننده
با حمله یا خرابکاری جدید، دوباره وارد فاز بی‌ثباتی می‌شویم. موج جدید تحریم‌ها، افزایش تورم، شوک‌های ارزی و اختلال در تولید، بار دیگر فضای اقتصادی را ملتهب می‌کند.
3. بازگشت به جنگ
در صورت نقض جدی آتش‌بس و پاسخ متقابل ایران، منطقه وارد جنگی تمام‌عیار خواهد شد. اقتصاد ایران در حالت جنگی قرار می‌گیرد، اما در عوض بازدارندگی به بالاترین سطح خود خواهد رسید.
فرصت‌ها را دریابیم؛ بدون ساده‌انگاری
توقف جنگ، فرصتی است برای بازیابی؛ اما نه از سر خوش‌بینی، بلکه با محاسبه دقیق و آمادگی کامل. اقتصاد ایران باید آماده باشد که اگر این آتش‌بس به صلح پایدار منتهی نشد، با نسخه‌ای از اقتصاد مقاومتی مدرن، هوشمند و منعطف، از خود دفاع کند. از سوی دیگر، اگر این فرصت به صلحی ماندگار انجامید، باید بتوانیم از آن برای جذب سرمایه، بازسازی اقتصاد، تقویت تولید ملی و بازگشت به تجارت جهانی بهره‌برداری کنیم.
آنچه امروز بیش از هر زمان دیگر اهمیت دارد، حفظ انسجام، تقویت زیرساخت‌ها، توسعه عمق استراتژیک اقتصادی و آمادگی برای هر سه سناریوی پیش‌رو است. در این مسیر، بخش خصوصی، نهادهای تخصصی و مراکز امنیتی باید به هماهنگی بالایی برسند تا منافع ملی قربانی تصمیمات احساسی یا انفعالی نشود.
ایران در موقعیتی تازه ایستاده است؛ نه‌تنها از جنگ نگریخته، بلکه بدون عقب‌نشینی، راهی برای توقف هوشمندانه آن گشوده است. حالا نوبت بازسازی است؛ هم بازسازی زیرساخت‌ها، هم بازسازی فرصت‌ها.

 

آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.