• ایمالز جستجوگر کالا
  • |

    فیلترینگ: تهدیدی بر سکوی‌های داخلی یا وعده‌های دولت؟

    دولت پزشکیان با شعار گشایش فضای مجازی و رفع فیلترینگ پلتفرم‌های خارجی، توانسته بود عده‌ای را به مشارکت و رأی دادن در انتخابات ترغیب کند. انسداد یک پلتفرم نمایش خانگی داخلی، نه تنها سایه‌ای سنگین بر اعتبار این وعده‌ها می‌افکند، بلکه پارادوکس غریبی را در سیاست‌های ارتباطی کشور آشکار می‌سازد و این پرسش کلیدی را مطرح می‌کند که آیا دولت جدید نیز در ورطه سیاست‌های محدودکننده پیشین گرفتار خواهد آمد یا رویکردی متفاوت اتخاذ خواهد کرد؟

    در ایام نوروز، در دیدار مادر دوست قدیمی‌ام، که همسر شهیدی عزیز  هستند و مقید به آموزه‌های دینی، شاهد صحنه‌ای آشنا بودم: نمایش سریال ترکیه‌ای از شبکه «جم» بر صفحه‌ی تلوزیون. او در پاسخ به کنجکاوی من در این باره گفت: «صداوسیما انگار در دهه شصت مانده، برنامه‌هایش دور از واقعیت است و آدم را از همه چیز فراری می‌دهد.» این مشاهدات عینی، که در خانه مادرم نیز تکرار شد، به وضوح نشان می‌داد که تمایل جامعه برای محتوای جذاب و متنوع، تا عمق خانواده‌های سنتی و مذهبی و متولدین دهه‌ی ۳۰ و ۴۰ شمسی نیز نفوذ کرده است. برای مادرم اشتراک نماوا گرفتم تا محتوایی مناسب‌تر و نزدیک به واقعیت جامعه امروز ایران در دسترس داشته باشد. اما اکنون، خبر مسدودسازی نماوا، همان روزنه امید داخلی را نیز به رویشان بسته است.

    این اتفاق، در حالی رخ می‌دهد که دولت پزشکیان با شعار گشایش فضای مجازی و رفع فیلترینگ پلتفرم‌های خارجی، توانسته بود عده‌ای را به مشارکت و رأی دادن در انتخابات ترغیب کند. انسداد یک پلتفرم نمایش خانگی داخلی، نه تنها سایه‌ای سنگین بر اعتبار این وعده‌ها می‌افکند، بلکه پارادوکس غریبی را در سیاست‌های ارتباطی کشور آشکار می‌سازد و این پرسش کلیدی را مطرح می‌کند که آیا دولت جدید نیز در ورطه سیاست‌های محدودکننده پیشین گرفتار خواهد آمد یا رویکردی متفاوت اتخاذ خواهد کرد؟

    خبرگزاری قوه قضائیه اعلام کرده است که سریال «سووشون»، اقتباسی از رمان ماندگار سیمین دانشور، به دلیل «نداشتن مجوز» توقیف و پلتفرم نماوا نیز به دلیل «امتناع از انجام تعهدات قانونی» مسدود شده است. این در حالی است که پیشتر، خود نماوا با انتشار بیانیه‌ای، ضمن تأیید مشکل در نهایی‌سازی مجوز پخش، هرگونه حکم رسمی مبنی بر توقیف را رد کرده و از تلاش برای رفع موانع سخن گفته بود. شنیده‌ها از ارائه یک نسخه تقطیع‌شده و جهت‌دار از این سریال توسط ساترا به مراجع نظارتی حکایت داشت که نشان از اراده‌ای برای توقف پخش این اثر، مستقل از محتوای کامل آن، می‌دهد.

    این رخداد از چندین جنبه جای تأمل و نقد دارد. دولت پزشکیان که با تأکید بر رفع فیلترینگ پلتفرم‌های خارجی، خود را به‌عنوان یک چهره اصلاح‌گر در حوزه ارتباطات معرفی کرده بود، نه تنها نتوانسته این وعده را عملی کند، بلکه اینک شاهد فیلترینگ یک پلتفرم داخلی هستیم؛ اقدامی که به‌وضوح در خلاف جهت گشایش و آزادسازی فضای مجازی است. این تناقض، می‌تواند به ریزش سرمایه اجتماعی و افزایش سرخوردگی عمومی منجر شود، چرا که نشان می‌دهد، حتا یک رئیس‌جمهور نیز چندان که وعده داده، قدرت یا اراده‌ای در اجرا ندارد و حتی وعده‌های صریح انتخاباتی او نیز در مواجهه با واقعیت‌های موجود، رنگ می‌بازد تا در نهایت صندوق رای و مبلغان آن، ضعیف‌تر و شرمسارتر از پیش نمایان شوند.

    جالب آنکه همواره حامیان فیلترینگ پلتفرم‌های خارجی، شرط رفع محدودیت‌ها را «همکاری با دولت (یا حکومت) ایران» و تمکین از قوانین داخلی می‌دانستند. اکنون، یک سکوی کاملاً داخلی، که تحت نظارت و قواعد حاکمیت عمل می‌کند و اتفاقاً بستر ساز اشتغال و اقتصاد دیجیتال بومی است، به بهانه «نداشتن مجوز» مسدود می‌شود. این پرسش مطرح می‌شود که اگر پلتفرم‌های داخلی نیز با چنین برچسبی مسدود می‌شوند، پس چشم‌انداز همکاری با پلتفرم‌های خارجی چگونه خواهد بود؟ آیا «همکاری» تنها به معنای حذف آنچه مورد تأیید نیست، است و نه ایجاد بستری برای تولید و عرضه محتوا، حتی اگر این محتوا ریشه‌های عمیقی در ادبیات و فرهنگ ملی داشته باشد؟

    سریال «سووشون»، اقتباسی از رمان مشهور سیمین دانشور است؛ اثری که دهه‌هاست مورد تقدیر و اقبال فرهنگی و حتی رسمی در کشور بوده و جزء گنجینه ادبیات معاصر ایران محسوب می‌شود. اینکه پخش یک اثر بر اساس چنین رمان فاخری، با موانع "مجوز" روبرو شود و به مسدود شدن یک پلتفرم داخلی بینجامد، قابل درک نیست. آیا برای یک اثر برگرفته از یک کتاب ملی که همواره با استقبال جامعه و نهادهای فرهنگی مواجه بوده است، باز هم موانعی فراتر از منطق وجود دارد که مانع از رسیدن آن به مخاطبان داخلی شود؟

    نهاد «ساترا» که خود را مسئول نظارت و صدور مجوز برای پلتفرم‌های نمایش خانگی می‌داند، بخشی از بدنه صداوسیماست. صداوسیما در سال‌های اخیر با ریزش چشمگیر مخاطب مواجه بوده و بخش زیادی از بینندگان خود را به همین پلتفرم‌های نمایش خانگی (داخلی و خارجی) واگذار کرده است. این وضعیت، این پرسش را به وجود می‌آورد که آیا اقدامات ساترا، بیش از آنکه مبتنی بر منافع ملی و حمایت از فرهنگ و اقتصاد دیجیتال باشد، در راستای محدود کردن رقبای صداوسیما و تلاش برای بازگرداندن مخاطبان ریزش‌کرده به دامان این سازمان عریض و طویل است؟ فراتر از این رقابت‌های داخلی، این گمانه نیز قوت می‌گیرد که اینگونه اقدامات، پیامی پنهان از سوی جریانی خاص به دولت جدید باشد؛ پیامی که می‌گوید: «درست است که انتخابات را بردید و شاید حتی بتوانید در مسیر مذاکرات با آمریکا گام بردارید، اما همچنان قدرت در دست ماست.» مسدودسازی یک پلتفرم موفق داخلی، نه تنها به معنای تشدید خروج مخاطب به سمت فضاهای غیرداخلی خواهد بود، بلکه می‌تواند ابزاری برای نمایش قدرت و تثبیت موقعیت جناح‌هایی خاص به شمار رود، حتی به بهای تضعیف اعتماد عمومی و اقتصاد داخلی.

    مسدودسازی نماوا، فارغ از جزئیات حقوقی و اداری، پیامی بسیار خطرناک به فعالان حوزه اقتصاد دیجیتال و تولیدکنندگان محتوا در داخل کشور می‌فرستد. این اقدام، امنیت سرمایه‌گذاری را خدشه‌دار می‌کند، ریسک کار در محیط داخلی را به شدت بالا می‌برد و در نهایت، به جای حمایت از تولید ملی و شکوفایی استعدادهای داخلی، به مهاجرت استعدادها و سرمایه‌ها به خارج از کشور یا پنهان شدن در فضاهای غیرقابل نظارت منجر می‌شود. این اتفاق، نه تنها نماوا را مسدود کرد، بلکه امید به گشایش، شفافیت و منطق در مدیریت فضای مجازی کشور را نیز مسدود کرد. در شرایطی که دنیا به سمت اقتصادهای دیجیتال آزاد و خلاق حرکت می‌کند، تصمیمات این چنینی، کشور را در مسیر انزوا و عقب‌ماندگی در این حوزه پیش می‌برد. حال باید دید دولت جدید چگونه با این تناقض آشکار مواجه خواهد شد و آیا گام‌های عملی برای رفع این موانع و عمل به وعده‌های خود برخواهد داشت یا سایه فیلترینگ، این بار بر سر سکوهای داخلی نیز سنگینی خواهد کرد.