|

رامبرانت فریریش، سرپرست تریوی رامبرانت که با کمانچه‌نواز شهیر ایرانی همکاری کرده است

من و کیهان کلهر شبیه هم هستیم

همنشینی پیانو و کمانچه، غریب جلوه می‌کند؛ دو ساز از دو سرزمین متفاوت. یکی غربی است و نوازنده باید پشت سازی مکانیکی بنشیند، دیگری را باید در دست گرفت و احساس را از طریق کمانه به سیم‌ها منتقل کرد

من و کیهان کلهر شبیه هم هستیم

علی نامجو.روزنامه‌نگار: همنشینی پیانو و کمانچه، غریب جلوه می‌کند؛ دو ساز از دو سرزمین متفاوت. یکی غربی است و نوازنده باید پشت سازی مکانیکی بنشیند، دیگری را باید در دست گرفت و احساس را از طریق کمانه به سیم‌ها منتقل کرد. دو موسیقیدان از ایران و هلند، پیانو و کمانچه را کنار یکدیگر نشاندند و آثاری درخشان خلق کردند. تجربه مشترک «رامبرانت فریریش» و کیهان کلهر در قالب آلبوم «هنوز پاییز است» منتشر شد و فصلی تازه در همنوازی‌های بینافرهنگی گشود. با «فریریش» گفت‌وگویی انجام دادیم و از چگونگی شکل‌گیری رابطه او با کلهر پرسیدیم؛ رابطه‌ای که با بداهه‌نوازی آغاز شد و ادامه پیدا کرد. ماحصل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

  چه شد که مسیر هنری شما با کیهان کلهر تلاقی پیدا کرد و تصمیم به همکاری مشترک گرفتید؟

ساز تخصصی من پیانو است؛ سازی مکانیکی با محدودیت‌های مخصوص به خود. هیچ‌گاه نمی‌توان یک نت طولانی را با پیانو اجرا کرد. شاخصه‌های دیگری نیز وجود دارند که پیانو به دلیل محدودیت‌های مکانیکی، امکان اجرای آنها را ندارد. همیشه معتقد بوده‌ام پیانیست‌ها، موزیسین‌های حسودی هستند! یکی از سازهایی که حسادت من را برمی‌انگیخت، کمانچه ایرانی بود. ویژگی‌های کمانچه، توجه من را به خود جلب کرد، چراکه هر آنچه پیانو امکان اجرایش را نداشت، کمانچه می‌توانست به اجرا در بیاورد. با خود اندیشیدم کمانچه و پیانو می‌توانند مکمل‌های بسیار خوبی برای یکدیگر باشند، بدین ترتیب همکاری من و «کیهان» شکل گرفت.

  از کمانچه به کیهان کلهر رسیدید یا برعکس؟

من پیش‌تر هیچ ملاقات و دیداری با کیهان کلهر نداشتم. البته برخی از اجراها و کنسرت‌های او را تماشا کرده بودم. برای مثال کنسرتی با حسین علیزاده داشتند؛ «کیهان» در آن کنسرت بسیار زیبا کمانچه می‌نواخت و تمام آنچه من از یک ساز انتظار داشتم را به نمایش می‌گذاشت. همان‌طور که می‌دانید من با حسین علیزاده نیز همکاری مشترک داشته‌ام و آلبومی با همراهی یکدیگر به انتشار رسانده‌ایم. شنیدن ساز کیهان کلهر مرا بسیار تحت‌تأثیر قرار داد. من وقتی پیانو می‌نواختم همیشه دوست داشتم به خلق صداهای تازه بپردازم. قبلا اشاره کردم که محدودیت‌های ساز پیانو به من اجازه چنین کاری را نمی‌داد. شنیدن صدای ساز «کیهان» مرا ترغیب به کشف دنیاهای تازه کرد. مطمئن بودم همکاری مشترک ما می‌تواند المان‌هایی به ساز پیانو بیفزاید. البته فکر می‌کنم همکاری مشترک ما ارزش افزوده برای هر دو ساز پیانو و کمانچه را به دنبال داشت.

  سبک موسیقی شما جَز است. به‌عنوان یک موسیقیدان غربی چگونه توانستید به درکی مشترک با موسیقی ایرانی و کیهان کلهر در قامت یک کمانچه‌نواز برسید؟

«کیهان» نخستین نوازنده‌ای برخاسته از مشرق‌زمین نبود که با او همکاری کردم. من تجربه همکاری با نوازندگان تُرکی و عربی را هم داشته‌ام، اما صادقانه باید بگویم موسیقی سنتی ایران و آنچه با نام موسیقی ردیف تعریف می‌شود تأثیر عمیقی روی من گذاشت. فکر می‌کنم آنچه موسیقی سنتی ایران و موسیقی جَز را به یکدیگر پیوند می‌زند بداهه‌نوازی است. هم گذشتگان ما در موسیقی جَز و هم گذشتگان شما در موسیقی سنتی ایران، بداهه‌نوازی را به عنوان یک اصل مهم از گذشته تا امروز نگه داشته‌اند. یادم هست اولین‌باری که کیهان کلهر را دیدم، بعد از چند دقیقه رو به من کرد و پرسید: «چرا بداهه‌نوازی نکنیم؟» حدود یک ساعت در اتاق کار من بداهه نواختیم، بدون آن‌که حتی یک کلمه حرف میان ما رد و بدل شود. بداهه‌نوازی آنچه می‌خواستیم به یکدیگر بگوییم را به بهترین شکل منتقل کرد و ما پس از یک ساعت در اولین دیدار به درکی عمیق و مشترک از یکدیگر رسیدیم.

  آلبوم مشترک شما با نام «هنوز پاییز است» (It’s Still Autumn) منتشر شد. نکته جالب گرایش صدای پیانوی شما به سمت موسیقی ایرانی است، درحالی‌که نشانه‌هایی از موسیقی جَز در نوازندگی کیهان کلهر دیده نمی‌شود. آیا قرار بود نسبتی مساوی میان دو موسیقی برقرار باشد یا آنچه رخ داد نیز به صورت بداهه بود؟

برای صحبت در این‌باره باید سازها و محدودیت‌هایی که پیش‌تر به آن اشاره کردم را در نظر بگیریم. من یک پیانیست هستم و چالش بزرگی برای رویارویی با آکوردها دارم. وقتی می‌خواهم قطعه‌ای را بنوازم نخست باید به اجرای چند آکورد بپردازم. البته این فقط یک چالش نیست، بلکه پیانیست‌ها در مجموع به اجرای آکورد علاقه‌مند هستند. نکته مهم دیگر، ویژگی خاصی در موسیقی ایرانی است که به آن ربع پرده می‌گویند. اجرای آکوردها با بهره‌گیری از ربع پرده‌ها، کار را دشوارتر می‌کند. قرار نیست صرفا صدای ساز پیانو با کمانچه ترکیب شود، بلکه باید تلفیقی درست اتفاق بیفتد، بنابراین باید با شناختی دقیق از ساز پیانو به عنوان ساز تخصصی‌ام، آکوردهایی که با اضافه‌شدن ربع پرده‌ها، پیچیدگی بیشتری پیدا کرده‌اند را به بهترین شکل اجرا می‌کردم و در کنار صدای کمانچه قرار می‌دادم.

میلیون‌ها آکورد روی ساز پیانو وجود دارد. اگر من صرفا می‌خواستم آکورد بگیرم و از «کیهان» تقاضا می‌کردم همراه با آکوردها فقط بداهه‌نوازی کند، فکر نمی‌کنم نتیجه‌ای مناسب و قابل عرضه حاصل می‌شد. موسیقی، سراسر احساس است. هر قدر شما به تکنیک‌ها و دانش موسیقی مسلط باشید و تحصیلات آکادمیک را تا سطوح عالی ادامه دهید، باز هم آنچه قطعه شما را از میلیون‌ها و شاید میلیاردها قطعه دیگر در جهان متمایز می‌کند، احساس شما است. باید قطعه‌ای در نتیجه هم‌نوازی ساخته شود که در درجه اول، حس نوازنده را برانگیخته کند و جوششی درون او رقم بزند.

موسیقی ایرانی را همیشه به زندگی تشبیه می‌کنم. در موسیقی ایرانی علاوه بر ربع پرده‌ها، تزییناتی وجود دارد که قطعه را زیباتر و جذاب‌تر می‌کند. من هر بار با دوستان موسیقیدان ایرانی از جمله کیهان کلهر می‌نشینم، سعی می‌کنم بیشتر و بیشتر درباره موسیقی سنتی ایران یاد بگیرم. موسیقی در کل دنیایی بی‌انتها است و هیچ‌کسی نمی‌تواند ادعا کند به تمام زوایای آن دست یافته است. موسیقی ایرانی، جهانی سرشار از جزئیات و ریزه‌کاری‌های فراوان است، به همین دلیل هر بار با ذوق و شوق فراوان از «کیهان» می‌خواهم یک گوشه موسیقی ایرانی را به من بیاموزد.

  با توجه به علاقه هر دو شما به بداهه‌نوازی، کنسرت‌ها و اجراهای زنده‌تان را بیشتر دوست دارید یا آنچه در استودیو و در نتیجه تکرار احتمالی رقم می‌خورد؟

اجرای زنده برای هر موزیسینی جذاب است. شاید هیچ حسی در زمان و مکان دیگری با احساس شما روی صحنه برابری نکند. بارها پیش آمده که فکر کرده‌ام آنچه روی استیج اجرا کرده‌ایم، نتیجه‌ای بهتر از ضبط در استودیو داشته است. روی صحنه، حس شما، حرف اول و آخر را می‌زند. شما انرژی فراوانی از مخاطبان و تماشاگران می‌گیرید که تمایز و منحصربه‌فردی ویژه‌ای به اجرای شما اضافه می‌کند.

یکی از دلایل علاقه من به بداهه‌نوازی همین است؛ لحظاتی به شما حسی دست می‌دهد که باید همین حالا و بدون ثانیه‌ای درنگ پشت ساز بنشینید یا ساز در دست بگیرید و آنچه احساس شما را به حرکت واداشته، به شکل نت در بیاورید. هرچه از آموخته‌ها و شنیده‌ها در طول سال‌ها در وجود شما انباشته شده، می‌تواند در قالب بداهه‌نوازی به نمایش گذاشته شود.

یکی از اتفاق‌های لذت‌بخش در موسیقی برای من، نداشتن فرصت اصلاح یا تکرار است. به هیچ وجه دوست ندارم اجرا را قطع کرده تا بخواهم تغییری ایجاد کنم. دوست دارم هرچه در لحظه اتفاق می‌افتد به همان شکل پیش برود، چون علاقه‌مندم وقتی مردم در سالن کنسرت نیستند و می‌خواهند اجرای ما را در منزل یا خلوت خود گوش کنند نیز همان حس را از ما بگیرند، به همین دلیل همیشه سعی کرده‌ام نسخه‌ای از اجرای زنده روی صحنه را در دسترس مخاطبان قرار دهم.

البته برخی از موزیسین‌ها با هدف ضبط قطعه به نوازندگی و اجرا می‌پردازند. آنها بارها و بارها اجرا را قطع کرده و اصلاحات مورد نظر خود را اعمال می‌کنند، ولی نه من و نه «کیهان» چنین نگاهی نداشتیم. ما می‌دانیم که انسان هستیم، بنابراین هرچه در لحظه از درون ما برمی‌آید را با تمام ایرادات احتمالی به شکل بداهه می‌نوازیم. طبیعتا باید قطعات را در استودیو هم ضبط کرد تا ماندنی شوند، وگرنه ممکن است تنها کسانی که اجرای شما را می‌شنوند، همان کسانی باشند که در سالن کنسرت روبه‌روی شما نشسته‌اند.

  اشاره کردید که پیش‌تر نیز همکاری‌هایی با دیگر موزیسین‌های شرقی داشته‌اید. کیهان کلهر چه تفاوت‌هایی با دیگر نوازندگان داشت؟

من و «کیهان» شباهت‌های بسیار زیادی به یکدیگر داریم. همان‌طور که قبلا گفتم هر دو ما به بداهه‌نوازی بسیار علاقه‌مندیم و همچنین همیشه در پی کشف و خلق صداها و رنگ‌های تازه هستیم. موزیسین‌هایی هستند که اعتقاد دارند باید هر آنچه آموخته‌اند را به عنوان یک قاعده به همان شکل ادامه دهند، اما من و «کیهان» معتقدیم در عین وفاداری به اصول موسیقی‌های خود می‌توانیم نوآوری‌ها و نگاه مخصوص به خود را داشته باشیم.

از همان لحظه‌ای که «کیهان« وارد خانه من شد و بعد از چند دقیقه به بداهه‌نوازی پرداختیم، آنچه شاید در طول ماه‌ها و حتی سال‌ها باید رخ می‌داد تا به شناخت کافی از همدیگر برسیم، در همان جلسه نخست رقم خورد. من معتقدم بخش زیادی از اتفاقات زندگی، فارغ از برنامه‌ریزی‌های شما اتفاق می‌افتد. شما باید با جریان زندگی همراه شوید و از زیبایی‌های مسیر لذت ببرید. 10 سال پیش من هیچ درکی از موسیقی ایرانی نداشتم و حتی تصور هم نمی‌کردم روزی می‌خواهم با نوازندگان ایرانی همکاری کنم، چون یک پیانیست سبک جَز در هلند بودم، اما امروز تجربه‌های فراوانی از همکاری با چهره‌های شاخص موسیقی سنتی ایران مثل کیهان کلهر دارم. هر روز بیشتر درباره موسیقی ایران مطالعه می‌کنم و یاد می‌گیرم.

  کیهان کلهر را چگونه شخصیتی دیدید؟

ما رابطه بسیار خوب و صمیمانه‌ای با همدیگر داریم. گاهی حتی با تفاوت‌های موسیقایی همدیگر شوخی می‌کنیم. «کیهان» نوازنده‌ای بسیار با احساس و تواناست و می‌داند از موسیقی چه می‌خواهد. او بر موسیقی سنتی ایران مسلط است و در عین حال نگاهی ویژه دارد که مخصوص به خود «کیهان» است. همیشه به دوستانم توصیه می‌کنم به موسیقی سنتی ایران و نوازندگی کیهان گوش دهند. در سوی مقابل از دوستان ایرانی می‌خواهم آثار موسیقیدان‌های غربی مانند «یوهان سباستیان باخ» را بشنوند. یکی از علاقه‌مندی‌های من فعالیت همانند سفیر فرهنگی بوده است و فکر می‌کنم هم من و هم «کیهان» در این زمینه موفق عمل کرده‌ایم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها