تصاحب به مدد اعطای مجوز
پدیدههای اقتصادی یک وجه نمود و پدیداری دارند که برای شناخت عمیق آن نیازمند شناخت سازوکارهای مضمر و پنهان بهوجودآورنده آن هستیم. گاهی برای تحلیل پدیدهها از جمله پدیدههای اقتصادی فقط به رابطه بین نمودها توجه میشود و مسئله اصلی هیچگاه روشن نشده و سازوکارهای پنهان حاکم بر پدیدهها بیان نمیشود و در نتیجه پیامدهای پیشبینینشده تحلیل نمیشود.
پدیدههای اقتصادی یک وجه نمود و پدیداری دارند که برای شناخت عمیق آن نیازمند شناخت سازوکارهای مضمر و پنهان بهوجودآورنده آن هستیم. گاهی برای تحلیل پدیدهها از جمله پدیدههای اقتصادی فقط به رابطه بین نمودها توجه میشود و مسئله اصلی هیچگاه روشن نشده و سازوکارهای پنهان حاکم بر پدیدهها بیان نمیشود و در نتیجه پیامدهای پیشبینینشده تحلیل نمیشود. آنچه امروز با عنوان مشاغل خانگی نامیده میشود، مثالی خوبی برای روشنشدن بحث است. اینگونه تصور میشود که مشاغل خانگی به مثابه نوشدارویی برای افزایش اشتغال بهویژه اشتغال زنان، افزایش رشد اقتصادی و کاهش نابرابری، کاهش تردد و ترافیک در کلانشهرها و... تلقی میشود. توجه دولت به مشاغل خانگی برای تصاحب و سلطه بر آن است. این تصاحب به مدد اعطای مجوز و سپس فهرستکردن آن ذیل خدمات دولت به جامعه انجام میشود. دولت با اعلان اعطای مجوز و تسهیلات به کسبوکارهای قبلا موجود که از آن به عنوان مشاغل خانگی یاد میشود، در پی اداری و بوروکراتیککردن آنها است. چیزی که از رهگذر پراکسیس انسانها شکل گرفته است، دولت سعی تلاش میکند با اعطای مجوز مشاغل خانگی آنها را به حساب و کتاب و تحت نفوذ خود درآورد. مدیران دولتی با افتخار اعلام میکنند که راحتترین مجوز برای مشاغل خانگی داده میشود و کمتر از چند ساعت این مجوز صادر میشود. نمایندگان مجلس نیز با همکاری با نهادها و دستگاههای اداری با معرفی افراد برای گرفتن تسهیلات مشاغل خانگی برای خود اعتبار و منزلت کسب میکنند. مفهوم مشاغل خانگی عوض شده و دیگر تولید مربا و قارچ و بستهبندی و قالیبافی نیست بلکه مشاغل جدید و فناورانه مانند طراحی سایت، خرید و فروش سهام بورس، طراحی گرافیک و لوگو، تولید محتوا، ساخت انیمیشن، برنامهنویسی و... را دربر میگیرد؛ یعنی شامل کسانی میشود که امروز فریلنسر نامیده میشوند. دولت به دنبال این است که فریلنسرها را هم با دادن مجوز مشاغل خانگی بوروکراتیک کند. همه اینها را در یک مفهوم میتوان قرار داد؛ خانه به مثابه محل کار؛ یعنی بازگشت به عصر ماقبل کارخانه و اداره.
با شکلگیری عصر صنعت و برآمدن کارخانه، محیط خانه و کار از هم مجزا شد و امروز با توسعه مشاغل خانگی و فریلنسر گویی دوباره محیط کار و خانه با هم عجین شدهاند. اما پدیدهها آنگونه که نشان میدهند و برخی تصور میکنند نیستند. چنین عجینشدنی با شکل و سبک امروزی خانهها نتایج زیادی به دنبال دارد. اول از همه اینکه همه انسانها به نمود و حدیث خود در انظار دیگران نیاز دارند؛ یعنی کنش جلوهگری و در معرض دید و شنید بودن. کار در خانه چنین نیازی را برآورده نمیکند. نکته بعدی اینکه مشاغل فریلنسر که بیش از همه با گوشی و لپتاپ گره خورده، تعادل بین زندگی و کار را دشوار میکند. افسردگی و احساس تنهایی یکی از نتایج توسعه چنین مشاغلی است. یکیشدن محل کار و زندگی با شکل و معماری و نوع ساخت آپارتمانهای امروزه سازگار نیست. چند نفر از دوستان از کار خانگی همسایهشان روایت میکنند که نشاندهنده پیامدهای آسیبزای توسعه بیرویه چنین مشاغلی است. یک نفر میگفت دائما صدای چرخ خیاطی همسایه بالایی را میشنود که تا پاسی از شب ادامه دارد و مدام بر سر این موضوع با همسایه در حال مجادله است و جالب اینکه همسایه میگوید من مجوز دارم و شما نمیتوانید مانع کسبوکار من شوید. یکی دیگر از دوستان میگفت یکی از همسایگان خانهاش را تبدیل به محل نگهداری حیوانات خانگی کرده است. افرادی که حیوان خانگی دارند و نمیتوانند آنها را در ساعات و روزهایی با خود ببرند، به ایشان میسپارند و او نیز از این طریق امرار معاش میکند. این در حالی است که آپارتمانهای فعلی محل مناسبی برای نگهداری تعداد زیادی از حیوانات خانگی نیست. دادن مجوز به مشاغل خانگی از قبل موجود یکی از راههایی است که به مدیران دولتی این فرصت را میدهد که ادعا کنند آمار اشتغال افزایش یافته است. امروزه مسئولان و مدیران وقتی با درخواستهای زیاد مراجعین برای اشتغال مواجه میشوند، آنها را برای گرفتن تسهیلات مشاغل خانگی تشویق میکنند. این سادهترین راه برای خلاصی از درخواستهای مدام مراجعین برای اشتغال است. یک روز کارآفرینی به مثابه نوشداروی مسائل و چالشهای اقتصادی جامعه معرفی میشد و امروز مشاغل خانگی و فریلنسرها، درحالیکه پیامدهای اینگونه سیاستگذاریها و برنامهریزیها چندان کندوکاو نمیشود. مسئولان و مجریان امر و اقتصاددان باید بدانند که پدیده صرفا اقتصادی وجود ندارد و مشاغل خانگی نیز صرفا اقتصادی نیستند و پیامدهای روانی، اجتماعی و فرهنگی متعددی دارند که باید مورد توجه قرار گیرد.