|

آوای اشباح

‌یکی از پرسش‌های پیش‌روی جامعه این است که آیا تاریخ در وضعیت کنونی ما خاصه در اتفاقات اخیر نقش یا اثری داشته است؟ اگر پاسخ این پرسش مثبت باشد، ناگزیر باید پذیرفت جنبش‌های اجتماعی ناخواسته از تحریف‌های وقایع و چهره‌های تاریخی در امان نخواهند بود و به قولی اشباح تاریخ دست از سر آنان برنخواهد داشت.

احمد غلامی نویسنده و روزنامه‌نگار

‌یکی از پرسش‌های پیش‌روی جامعه این است که آیا تاریخ در وضعیت کنونی ما خاصه در اتفاقات اخیر نقش یا اثری داشته است؟ اگر پاسخ این پرسش مثبت باشد، ناگزیر باید پذیرفت جنبش‌های اجتماعی ناخواسته از تحریف‌های وقایع و چهره‌های تاریخی در امان نخواهند بود و به قولی اشباح تاریخ دست از سر آنان برنخواهد داشت. تحریف‌هایی که به ناخودآگاه آنان فرمان می‌دهد و این ناخودآگاه همواره گروگان اَبَرروایت‌های زمانه خود است. ابرروایت‌هایی که در بزنگاه‌ها ساخته‌وپرداخته می‌شود و روایتی دست‌بالا را پیدا می‌کند که با ناخودآگاه مردم بیش از دیگر روایت‌ها چفت‌وبست شده باشد. پس با اطمینان می‌توان گفت با دستکاری روایت‌ها و چهره‌های تاریخی می‌توان ناحقیقتی را به جای حقیقت نشاند. ناحقیقتی که کارکرد حقیقت‌گونه دارد. مهم نیست چه کسی و تا چه میزان دروغ می‌گوید، مهم این است، این دروغ، این جعل و تحریف باورپذیر شده باشد. از این منظر است که جریانی در جنبش‌ها دست‌بالا را پیدا می‌کند که روایتش با ناخودآگاه مردم چفت‌وبست شود. پس تاریخ صرفا شرح وقایع گذشته نیست و نگاه این‌چنینی به تاریخ یعنی مسدود‌کردن آن. افراد و به‌ تبع آن جوامع به همان میزانی که عمر کرده‌اند، تاریخ خود را بر دوش دارند. همین نکته است که به پیچیدگی جوامعی با پیشینه طولانی تاریخی می‌افزاید. گوستاو لوبون معتقد است: «واقعیت‌های اجتماعی چنان پیچیده‌اند که نمی‌توان به آنها احاطه کامل پیدا کرد و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر را پیش‌بینی نمود. از سوی دیگر غالبا چنین می‌نماید که در پس ظاهر هر واقعیتی، هزاران علت نامرئی نهفته‌اند. یعنی واقعیت‌های بارز اجتماعی، برایند نیروهای سترگ ناخودآگاهی هستند که عمدتا از دسترس مطالعه ما دورند. پدیده‌های قابل ادراک را می‌توان شبیه به امواجی دانست که لرزه‌های زیر‌بستر اقیانوس -یعنی برآشفتگی‌های ژرفی که از آنها شناختی نداریم- را به سطح آب منتقل می‌کنند. عملکرد توده‌ها عمدتا نمایانگر روحیاتی کاملا پیش‌پا‌افتاده است، اما گاه چنین می‌نماید که نیروهای رازگونه‌ای حرکات توده‌ را هدایت می‌کنند، نیروهایی که پشتیبان آنها را طبیعت، سرنوشت یا تقدیر می‌خوانده‌اند و ما بدان‌ها آوای مردگان نام می‌دهیم». آوای مردگان همان ناخودآگاه ملت‌ها هستند و توده‌ها نیروهای مؤثر خویش را ناخودآگاه اعمال می‌کنند. لوبون در ادامه می‌گوید: «ناخودآگاه در رفتار انسان، سهم بزرگ‌تری از خرد دارد». اگر ناخودآگاه ملتی دستکاری شده باشد، بعید است در لحظه‌های نابهنگام جنبش نتیجه‌ای حاصل شود که منتظر آن بوده‌اند. همان‌طور که پیش از این گفته شد، روایتی تفوق پیدا می‌کند که نزدیک به ناخودآگاه مردم باشد. ازاین‌رو واکاوی تاریخ و افشای تحریف‌های تاریخی و زدودن غبار از چهره‌های ملی از سوی روشنفکران و نخبگان جامعه حیاتی است. در کشوری که تاریخ آن با تحریف‌های جدی روبه‌رو است، وظیفه آن گروه سنگین‌تر است. درواقع روشنفکران، مورخان و نخبگان جامعه، نقش روانکاوی را دارند که ملت را با ناخودآگاه خود روبه‌رو خواهند کرد. ناخودآگاهی که بخشی از آن به سلیقه و دیدگاه شرق‌شناسان ساخته‌وپرداخته شده است. پس رمزگشایی از روایت‌های جعلی موجب تضاد و تنش بین روایت‌های تاریخی می‌شود و ناخودآگاه ملتی را آشوبناک می‌کند. مهم نیست که این رمزگشایی‌ها به تحریف تازه‌ای بینجامد، مهم این است که این روایت‌ها نزدیکی بیشتری به واقعیت‌های جامعه داشته باشند، چراکه سرمنشأ جنبش‌های اجتماعی پیش‌رو از این روایت‌ها خواهد بود. همان‌گونه که جنبش‌های گذشته از دل روایت‌های خلق‌شده بیرون زدند: «شماری از مورخان برآنند که یک متن، یعنی «انقلاب مشروطه» نوشته شرق‌شناس بریتانیایی ادوارد گرانویل براون (1910)، آغازگر اَبَرروایت ماندگار انقلاب مشروطیت شد. کتاب براون در زمانی نوشته شد که انقلاب مشروطه همچنان در حال گسترش بود، دو انگاره درهم‌تنیده مهم را وارد تاریخ‌نگاری ایرانی مدرن کرد. نخست، انقلاب مشروطیت را به‌عنوان تولد مجدد ملیت باستانی ایران، در رویارویی با استبداد سلطنتی و سلطه بیگانگان، مورد ستایش قرار داد. دوم، براون، برای آنکه سازگاری اسلام با ملی‌گرایی را نشان دهد بر رهبری روحانیت شیعه در جنبش مشروطه تمرکز کرد». قدرت روایت ادوارد براون از مشروطه در تاریخ چنان ماندگار است که کمتر سخنی از روایت‌های دیگر همچون روایت ناظم‌الاسلام کرمانی و کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» از انقلاب مشروطه سخنی به میان می‌آید: «اکنون مورخان دریافته‌اند که انقلاب مشروطه ترکیبی بود نامتناقض از اصلاح‌طلبان نظام قدیم، دیوانسالاران مدرن، تجار بزرگ، دموکرات‌های عرفی، انقلابیون سوسیال‌دموکرات و بدعت‌گذاران و همچنین جناح‌های مهمی از روحانیت. اجماع اخیر در تاریخ‌نگاری این گفته فریدون آدمیت را تأیید می‌کند که گرچه برخی از روحانیون عالی‌رتبه به پیروزی جنبش مشروطه‌خواهی کمک کردند، اما مرحله انقلابی مشروطه را رهبری نکرده‌اند». آنچه ناخودآگاه ملت‌ها و تاریخ را به‌عنوان بخشی از این ناخودآگاه می‌سازد، در بزنگاه‌ جنبش‌های اجتماعی فعال شده و مسیر جنبش‌ها را تعیین خواهد کرد. آشکار نیست این آوایی که از جنبش‌های اجتماعی به گوش می‌رسد، آوای مردگان است یا اشباح برساخته روایت‌های تاریخی.

* برای نوشتن این یادداشت از کتاب «هم شرقی، هم غربی: تاریخ روشنفکری مدرنیته ایرانی» نوشته افشین متین، ترجمه حسن فشارکی، نشر شیرازه، استفاده شده است.

توضیح: این یادداشت نیاز به بحث مفصل‌تری دارد، خاصه بحث درباره روان‌شناسی توده‌ها و نقش آنها در بزنگاه‌های جنبش‌های اجتماعی.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها