|

باز هم درباره تئوری توطئه

برخی مخالفت‌ها در داخل با امضای یک پیمان پاندمی جهانی بار دیگر یادآور مشکل همیشگی جامعه ما و جوامع مشابه با پدیده‌ای است که «تئوری توطئه» خوانده می‌شود. این پیمان که در حال مذاکره در سازمان بهداشت جهانی است، بر مبنای تجربه حاصل از پاندمی‌های جهانی، به‌ویژه پاندمی کرونا، استوار است و هدف آن همکاری و هماهنگی حداکثری کشورها برای پیشگیری و مقابله با شیوع پاندمی‌های مشابه در آینده است.

کوروش احمدی دیپلمات پیشین

برخی مخالفت‌ها در داخل با امضای یک پیمان پاندمی جهانی بار دیگر یادآور مشکل همیشگی جامعه ما و جوامع مشابه با پدیده‌ای است که «تئوری توطئه» خوانده می‌شود. این پیمان که در حال مذاکره در سازمان بهداشت جهانی است، بر مبنای تجربه حاصل از پاندمی‌های جهانی، به‌ویژه پاندمی کرونا، استوار است و هدف آن همکاری و هماهنگی حداکثری کشورها برای پیشگیری و مقابله با شیوع پاندمی‌های مشابه در آینده است. مخالفان بار دیگر از «شیاطین جهانی»، «ساخت بیماری برای فروش واکسن»، «کشتار مردم برای کاهش جمعیت جهان» و مانند آن سخن می‌گویند. پیش از آن و در اوج کرونا شاهد نمونه‌های دیگری از این پدیده بودیم که موجب مرگ‌های قابل اجتناب زیادی شد. تئوری توطئه به‌طور ساده یعنی باور به اینکه دست‌هایی نامرئی، اما قدرتمند با نیات شیطانی از پشت صحنه سرنخ وقایع و ایجاد وضعیت‌ها را در دست دارند. عناصر اصلی که یک تئوری توطئه را شکل می‌دهند، عبارت‌اند از اینکه دنیا عرصه نزاع دائمی بین خیر و شر است و جبهه شر دائم مشغول پروردن «یک توطئه مخفی» برای قربانی و سپر بلاکردن مردم است؛ و اینکه همیشه ظاهرا «شواهدی» وجود دارد که گویای وجود توطئه است؛ و اینکه هیچ اتفاقی به خودی خود و در نتیجه کارکرد طبیعی عوامل عینی و ذهنی درونی جوامع رخ نمی‌دهد و تصادف و هم‌زمانی اتفاقی وقایع و پدیده‌ها ممکن نیست؛ و اینکه صورت ظاهر امور گول‌زننده است و همه امور به نحوی به هم مربوط‌اند. سؤال مهم این است که چرا تئوری‌های توطئه شکل می‌گیرند و انتشار می‌یابند. شرایط فرهنگی و سیاسی حاکم بر جوامع، نبود دانش کافی و بی‌اطلاعی از سیر امور پیچیده، امتناع از تفکر درمورد ماهیت پدیده‌ها و علل وقایع، بی‌ثباتی سیاسی و اجتماعی، غلبه کلیشه‌ها، ترس‌ها، پیش‌داوری‌ها، زودباوری‌ها، ساده‌اندیشی‌ها، وجود برخی باورها و ارزش‌های منفی و زیان‌آور، محوریت ذهنیت‌های ساده‌اندیش و بدوی در تصمیم‌گیری‌ها، ناتوانی در توضیح واقع‌بینانه پدیده‌ها و وضعیت‌ها از یک سو و میل وافر به ارائه توضیحی برای وقایع و ایجاد احساس کاذب عاملیت و کنترل بر امور از سوی دیگر زمینه‌ساز اصلی شکل‌گیری تئوری توطئه است. تجربیات تاریخی در برخی جوامع که حکایت از سابقه نقش‌آفرینی مدلی خاص از مدیریت داخلی و قدرت‌های خارجی دارد نیز بی‌تأثیر نیست. قربانی تصورکردن خود و جامعه خود و نیاز به سرزنش دیگران نیز از دیگر دلایل مهم توطئه‌باوری است. سؤال درباره اینکه چه کسانی از اتفاقی که افتاده، سود می‌برند و معرفی آنها به عنوان عوامل توطئه، معمولا نقطه شروع یک تئوری توطئه است؛ مانند سازندگان واکسن در جریان یک بیماری یا سازندگان سلاح در جریان یک جنگ و مانند آن. بحران و غلیان در جوامع می‌تواند موجب افزایش میل به ایجاد و انتشار تئوری‌های توطئه شود. یک تئوری توطئه می‌تواند به تناسب وضعیت جوامع و دانش افراد به سرعت انتشار یابد. فضای مجازی بدون کنترل‌های سردبیری عرصه مناسبی برای انتشار تئوری‌های توطئه فراهم کرده است. فرد یا جامعه‌ای که دچار توهم توطئه است، خود را مرکز جهان تصور می‌کند و بر آن است که همه در بازی قدرت جهانی شبانه‌روز کاری جز توطئه علیه او ندارند. رد این تئوری‌ها نیز دشوار است؛ چراکه اولا توطئه‌پندار هیچ‌وقت کم نمی‌آورد و ثانیا شخص مخالف در خطر متهم‌شدن به همدستی با توطئه‌گران قرار می‌گیرد. در این میان، علاوه بر افراد کم‌اطلاع که به علت ناتوانی در راستی‌آزمایی خبرها و شواهد و رجوع به منابع علمی و آکادمیک تئوری‌های توطئه را باور و به نشر آن کمک می‌کنند، کسانی نیز هستند که در اشاعه این تئوری‌ها منافع سیاسی یا مادی دارند. توطئه‌باوری همچنین می‌تواند خطرناک نیز باشد، چراکه معمولا مستلزم معرفی یک دشمن در داخل یا خارج است؛ می‌تواند جامعه را دو قطبی کند و می‌تواند موجب دور باطل نفرت و خشونت، اقدامات افراطی، تبعیض، بی‌اعتمادی به نهادها و محرومیت جامعه از برخی منافع و خدمات مثل واکسن شود. در نتیجه، این جوامع به جای ایستادن روی دو پا روی سر می‌ایستند و به همین دلیل همیشه بی‌ثبات و دچار تزلزل‌اند که به نوبه خود موجب ترس دائمی می‌شود و ترس به خشونت دامن می‌زند. البته توهم توطئه به معنی نبود توطئه‌های واقعی نیست. طبعا قتل، زدن بانک، اختلاس، کودتا (مانند کودتای 28 مرداد) و مانند آن مستلزم یک توطئه پیشینی است. اما این توطئه‌ها از نوعی است که در حین یا پس از کشف آنها با مجموعه‌ای از اسناد و شواهد عینی و مستند و غیرقابل انکار قابل اثبات هستند. همان‌طور‌که کودتای 28 مرداد توسط انبوهی از اسناد و شواهد حین شکل‌گیری آن طی بیش از دو سال و نیز اسناد بی‌شمار طی سال‌ها بعد، از جمله اسناد از طبقه‌بندی خارج شده انگلیس و آمریکا، بعینه قابل اثبات است. ...و اما مهم‌ترین و اساسی‌ترین مشکل تئوری توطئه سه چیز است: 1- هیچ‌کاره انگاشتن فرد و جامعه خودی و ربط‌دادن وقایع و مشکلات به دست‌های پنهان، 2- امتناع از تفکر عقلانی و خودداری از تلاش برای شناخت سازوکار و منطق واقعی امور و نقش خودی‌ها در سوء جریان‌ها و 3- نهایتا نهادینه‌شدن مسئولیت‌گریزی در فرد و جامعه. به این معنی که اگر دست‌های پنهان و قدرت‌های بیرونی مسئول هستند، چرا باید در کرده‌ها و نکرده‌های تاریخی خود بازبینی کنیم، بنیادهای ذهنی خود را بتکانیم، ساختارهای سیاسی خود را بازسازی کنیم، در روش‌ها و کارکرد نهادها بازنگری کنیم و در پی اصلاح امور باشیم؟ و چرا نباید همچنان از تفکر عقلانی درباره مشکلات و نقد و نقادی درمورد عملکرد خود معاف باشیم و کار را همچنان بر بستر فرهنگ و سنت‌های غیر قابل دفاع چند صد و چند هزار ساله خود ادامه دهیم؟

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها