حفظ ایران یا پیشرفت
در زمان نامزدی اینجانب در انتخابات ریاستجمهوری سال 1396 یعنی هشت سال قبل طرحی از سوی ستاد منتشر شد که در داخل نقشه ایران، عبارت «حفظ ایران» نوشته شده بود. در آن زمان در کنار مشاجره سایر نامزدها برای ملکوککردن رقبا به عرض ملت ایران رساندم که ایران نیاز به حفاظت دارد و با این روند ایران از دست میرود و وظیفه همه را با خواندن شعری از یمینیشریف که در کتابهای درسی گذشته چاپ شده و مطلع آن «ما گلهای خندانیم، فرزندان ایرانیم» بود، روشن کردم. البته برخی این شعرخوانی را نقد کردند و میگفتند در مراسم مناظره نامزدها چه جای خواندن شعر است، آنهم کودکانه و مردم هم به همانها که یکدیگر را ملکوک میکردند، رأی دادند و سهم حقیر از آرای مردم ناچیز بود.
در زمان نامزدی اینجانب در انتخابات ریاستجمهوری سال 1396 یعنی هشت سال قبل طرحی از سوی ستاد منتشر شد که در داخل نقشه ایران، عبارت «حفظ ایران» نوشته شده بود. در آن زمان در کنار مشاجره سایر نامزدها برای ملکوککردن رقبا به عرض ملت ایران رساندم که ایران نیاز به حفاظت دارد و با این روند ایران از دست میرود و وظیفه همه را با خواندن شعری از یمینیشریف که در کتابهای درسی گذشته چاپ شده و مطلع آن «ما گلهای خندانیم، فرزندان ایرانیم» بود، روشن کردم. البته برخی این شعرخوانی را نقد کردند و میگفتند در مراسم مناظره نامزدها چه جای خواندن شعر است، آنهم کودکانه و مردم هم به همانها که یکدیگر را ملکوک میکردند، رأی دادند و سهم حقیر از آرای مردم ناچیز بود. این را گفتم که مردم از وضع فعلی گله نکنند. آنان به حفظ ایران رأی ندادند و مسئولان هم ظاهرا اعتقادی به حفظ ایران نداشته و نیز برای این مهم فاقد اندیشه و کاردانی بودهاند. از آن تاریخ یعنی از سال 1396 تا امروز که 1404 است، هشت سال میگذرد. یعنی زمانی که یک نوزاد میتواند رشد کند و سال دوم دبستان را تمام کرده و خواندن و نوشتن را آموخته باشد. در این هشتساله چه کردهایم؟ مسئولان نگویند که کسی به ما نگفت، زیرا هر روز و هر هفته دلسوزان کشور همه مطالب را گفتهاند. مسئولان نگویند راهحل نداشتیم. این که دروغ است؛ راهحلهای بسیاری گفته شده اما گوشها بسته بوده و همچنان مسدود است.
گفتیم که مردم از وضع فعلی گله نکنند زیرا به افرادی رأی دادند که هیچ برنامه مشخصی برای آینده ایران ارائه ندادهاند و افرادی بودند که کلام و سخنشان فقط برای از میدان بهدرکردن حریف بود. البته مردم هم بیتقصیرند زیرا روش زندگی و مقررات را باید مسئولان تدوین کنند و اگر در طول هشت سال گذشته به سخنان مسئولان توجه کنیم، کمتر کلمه حفظ ایران دیده میشود. یعنی مسئولان در جای دیگری سیر میکردهاند و زمین زیر پایشان را به فراموشی سپرده بودند و فراموشی همچنان پایدار است. این فراموشی همچنان ادامه دارد و گویا دولت که بهسرعت تحلیل میرود، اعتمادبهنفس خود را از دست داده است. اگر دولت به تاریخ و دولت زمان دفاع مقدس بازگردد و اعتمادبهنفسی را که در آن دولت بود و در کوران دفاع مقدس و عدم صدور نفت و کمبودهای مالی قرار داشت به یاد بیاورد، میتواند اعتمادبهنفس خود را در جهت حفظ ایران بازیابد، والّا هر کاری که امروز انجام میدهد مانند تصفیه آب دریا و لولهکشیهای هزار کیلومتری برای انتقال آب ابتر میماند زیرا در همین مورد در غیاب دولت، آب قبل از اینکه به مقصد برسد توسط آبدوستان و آبدزدان که لولهها را سوراخ میکنند، آبها مکیده میشود و فقط هوای مرطوب نصیب مقصدنشینان میشود. اگر دولت فکر میکند اعتمادبهنفس برای تصمیمگیری دارد، به انتصابات و ازجمله موارد اخیر خود توجه کند و ملاحظه کند که چون به واماندگی گرایش دارد، برایش دوغ و دوشاب فرق نمیکند. گو اینکه درحالحاضر مشکلات آب و گاز و برق، بودجه تورمی به دلیل سلیقه دولت و مجلس، انبوه نقدینگی، فساد بانکهای خصوصی، تعطیلی مبادلات بانکی بینالمللی، گسترش فساد داخلی، ناکارآمدی مسئولان، جسورشدن و بیحیاشدن دشمنان وجود دارد، در آن زمان نیز مشکلات صدور نفت، کمبود شدید ارز، اختصاص نیمی از درآمد کشور برای دفاع مقدس، وجود خیل شهدا و جانبازان، ترورهای سیستماتیک مسئولان نظام، ناآرامیهای برخی نقاط کشور نیز وجود داشت اما به هرحال با نظم و انضباط دولت و حمایت امام (ره) مردم دچار مشکل حاد نشدند زیرا به دور از تمایلات پوپولیستی (که همواره به زیان مردم است) تصمیمات درست و اجراشدنی اتخاذ میشد و البته در همان زمان دولت حتی از سوی برخی هواداران نظام به سوسیالیسم و داشتن دیدگاه چپگرا و دولتی متهم میشد.
درحالیکه (به جز آنچه شورای انقلاب حکم کرده بود و دادگاهها رأی میدادند) از سوی دولت نهتنها کمترین تعرضی به بخش خصوصی نشد بلکه در طول سالهای 59 تا 63 تعداد ۱۲ هزار موافقت اصولی برای تأسیس صنایع بخش خصوصی صادر و برای تسهیل تأسیس واحدهایشان در شهرکهای صنعتی ایجاد شد. این را گفتم که دولت اعتمادبهنفس بیابد و البته شرط کافی برای اجرای این اعتمادبهنفس، داشتن خطمشی مناسب است. چرا دولت از طرح ضرورت حفظ ایران طفره میرود و به صورت جدی این ضرورت را مطرح نمیکند، هم برای بقیه حکمرانی و هم برای مردم.
در روزهای اخیر تنها فردی که به ضرورت حفظ ایران تصریح کرد حجتالاسلاموالمسلمین مصطفی پورمحمدی بود که اظهار کرد اولین اولویت کشور حفظ ایران و سپس معیشت مردم است اما نه از مطبوعات و نه از دولت و نه از دیگر افراد از این سخنان استقبال نکردند و برعکس دولت خود را به بازی و سرگرمی مشغول کرده و فعلا یا در پی تغییرات در تشکیلات است یا در پی جلسات متعدد و ادغام سازمانهای بازنشستگی و دلمشغولی برای تهیه جدولی برای قیمت بنزین که رقیب جدول لگاریتم شود و به جای انتخاب خطمشی مشخص برای حفظ ایران -که باید شاخص همه تصمیمگیریها باشد- به مسائل یادشده میپردازد و سخنگوی دولت بدون آنکه بداند مردم قوه دراکه دارند، سخنانی برای مالهکشی تصمیمات مثل تصمیمگیری نرخ بنزین میگوید که نرخ پنج هزارتومانی برای مبارزه با قاچاق بنزین تعیین شده است و اینکه بنزین قاچاق از جایگاه خارج میشود. درحالیکه اعتراف میکنند که نمیتوانند با قاچاقچیان مبارزه کنند. سؤال اینجاست که آیا دولت به حفظ ایران معتقد است؟ و آنچه به نام 38 درصد پیشرفت قانون توسعه مطرح شده، آیا اندکی در حفظ ایران مؤثر بوده است یا اینکه به عقیده دولت اینها ربطی به هم ندارند.
میگوید جمع ضدین ممکن نیست اما همانطور که دولت خود جمع ضدین است، در عمل هم اینگونه است زیرا هم حفظ ایران فراموش شده و هم 38 درصد در اجرای قانون پنجساله پیشرفت توفیق داشتهایم. ما که نمیفهمیم.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.