توسعه پیمان ابراهیم
اعلام پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم بهعنوان کشوری در آسیای مرکزی که از آن به عادیسازی روابط با اسرائیل تعبیر شد، بهگونهای با واکنش محافل سیاسی و خبری کشورمان روبهرو شد که گویا موضوع جدیدی نیست و قزاقستان بیش از ۱۰ سال است که با اسرائیل روابط دیپلماتیک دارد و میزان تبادل تجاری دو کشور نیز به بیش از 442 میلیون دلار، حجم درخور توجهی محسوب میشود.
اعلام پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم بهعنوان کشوری در آسیای مرکزی که از آن به عادیسازی روابط با اسرائیل تعبیر شد، بهگونهای با واکنش محافل سیاسی و خبری کشورمان روبهرو شد که گویا موضوع جدیدی نیست و قزاقستان بیش از ۱۰ سال است که با اسرائیل روابط دیپلماتیک دارد و میزان تبادل تجاری دو کشور نیز به بیش از 442 میلیون دلار، حجم درخور توجهی محسوب میشود.
در عین حال، تاکنون این تصور وجود داشت که پیمان ابراهیم اساسا برای آشتی عموزادههای قوم سامی یعنی عرب و یهودیان است و کشورهای غیرعرب شامل چنین پیمانی نمیشوند. به همین دلیل برخی این اقدام ترامپ را به سخره گرفتند و برخی نیز آن را نمادین تلقی کردند. اما به نظر میرسد این پیمان که مفاد چندان روشنی هم ندارد، ابعادی فراتر از عادیسازی روابط جهان عرب با اسرائیل یافته و کشورهای غیرعرب را نیز شامل شده است. برای پاسخ به چنین تناقضی شاید نیاز باشد اهداف دیگری را برای پیمان ابراهیم در نظر گرفت و بنابراین برای روشنشدن موضوع خوب است اشاره شود که چارچوب همکاری «C5+1» که در سال 2015 شکل گرفت، هدف دیگر گفتوگوی جمعی میان پنج کشور آسیای مرکزی یعنی قزاقستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و ازبکستان با ایالات متحده آمریکا بود که بر حوزههای کلیدی اقتصاد، انرژی، محیط زیست و امنیت تمرکز داشت.
این اجلاس که تاکنون سالانه در سطح وزرای خارجه برگزار میشد، در سال 2025 در سطحی بالاتر با حضور رؤسای جمهور این کشورها در کاخ سفید برگزار شد. ترامپ در این دیدار اعلام کرد قزاقستان رسما پذیرفته است به پیمان ابراهیم بپیوندد.
توقایف، رئیسجمهور قزاقستان، درباره اجلاس پنج کشور آسیایی و آمریکا (C5+1) میگوید ایالات متحده با بیش از صد میلیارد دلار بزرگترین سرمایهگذار در قزاقستان است که بهعنوان موتور محرک دائمی برای اقتصاد ما عمل میکند. ما از این طریق تقریبا 25 درصد تقاضای داخلی اورانیوم آمریکا را تأمین میکنیم و بیش از 600 شرکت آمریکایی در حوزههای گوناگون ازجمله نفت و گاز، راهآهن و فناوریهای نوین مشغول به کار هستند. او میافزاید آسیای مرکزی یک بازار بزرگ و منبع منابع مورد نیاز است و ما نمیخواهیم چین یا روسیه این حوزه را انحصاری کنند. پوتین گفته است هرگونه تلاش برای تقسیم اوراسیا به بلوکها، بیش از اینکه مسیری برای همکاری باشد، رفتن به سوی رویارویی خواهد بود. در عین حال گفته میشود موضوع اصلی نشست C5+1 گفتوگو درباره مسئله افغانستان، منابع طبیعی بهویژه فلزات کمیاب خاکی و مهار روسیه و چین بهویژه در طرح راه کمربند و جاده خواهد بود که یکی از اهداف مهم آن پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم برای اقدامات مهارکننده ترامپ در قطع کریدورهای مورد توجه چین و روسیه و نیز توسعه پیمان ابراهیم با ایجاد کریدورهای جدید است. البته شایان ذکر است که آسیای مرکزی در زنجیره تأمین جهانی و رقابت برای فلزات کمیاب خاکی برای قدرتهای جهانی نقش کلیدی و حیاتی دارد.
افزون بر این امر، آمریکا تمایلی ندارد که آسیای مرکزی تحت کنترل کامل روسیه و چین باشد؛ بهویژه آنکه این پنج کشور که در قلب آسیا قرار دارند، محصور در خشکی بوده و اجبارا برای تجارت به چین و روسیه وابسته هستند. در حال حاضر کریدور شمالی تجارت جهانی از چین به قزاقستان و روسیه در گردش است، ولی کریدور دیگری به نام «کریدور میانی» با کمک شرکتهای آمریکایی در قزاقستان در دست انجام است.
این کریدور در صورت بهرهبرداری قزاقستان تا حدود زیادی وابستگی آن دو کشور به روسیه و چین را کاهش خواهد داد. کریدور میانی قزاقستان را از طریق دریای خزر به آذربایجان، گرجستان، ترکیه و اروپا متصل میکند و این کریدور با جذب 200 میلیارد دلار سرمایه ظرفیت عبور بار را تا 2030 به ۲۰ میلیون تن افزایش میدهد. همگامسازی این دو کریدور و ادغام آنها عمدتا در دستور کار اجلاس اخیر بوده تا با ایجاد یک شبکه واحد فراقارهای فرصت جدیدی برای تنفس پنج کشور آسیای مرکزی فراهم شود. از نظر آمریکا کشورها میتوانند با متنوعسازی تجارت و توسعه مسیرهایی مانند کریدور میانی دو کشور روسیه و چین را در تنگنا قرار دهند و بدین ترتیب کریدور قفقاز جنوبی در جنوب روسیه و احتمال کریدور میانی در شرق و نیز جنگ اوکراین در غرب، روسیه را در مرزهایش محصور خواهد کرد.
کریدور میانی (Middle Corridor)
دونالد ترامپ در 8 آگوست 2025 با نهاییکردن توافق صلح میان آذربایجان و ارمنستان، حق مدیریت و نظارت بر کریدور زنگزور را تحت عنوان جاده بینالمللی صلح و رفاه ترامپ به مدت 99 سال به دست آورد و بنابراین با ایجاد یک کنسرسیوم از شرکتهای بزرگ، برای ساخت خطوط ریلی، جادهای، لولههای نفت و احتمالا خطوط فیبر نوری و برق، فعالیتهای خود را آغاز خواهند کرد. در توافق اخیر با قزاقستان نیز چنین فرایندی را برای سرعتبخشی به توسعه کریدور میانی و اتصال آن به کریدور زنگزور به جریان انداخت. پیامد این اقدامات، قرارگرفتن چین و روسیه در تنگنای ژئواکونومیک است و طرح یک جاده یک کمربند چین را تا حدود زیادی با چالشهای بزرگ روبهرو میکند، به ویژه آنکه این کشورها مأموریت یافتهاند که به امور افغانستان نیز توجه کرده و در ثبات افغانستان نقش مهمتری ایفا کنند. آمریکاییها در ماههای اخیر تلاش کردند با طرح موضوع بازگشت به پایگاه بگرام در افغانستان اهمیت این کشور را یادآور شوند، اما با توجه به واکنش شدید طالبان و بیاعتمادی آنان به آمریکاییها مسئله منتفی شد.
شاید بخش دیگری از این عملیات محاصره چین و روسیه در جنوب افغانستان و احتمالا پاکستان برای تکمیل یک حصار باشد. بدیهی است پیامد این اقدامات راهبردی آمریکا به سود جمهوری اسلامی ایران نیز نخواهد بود و به گونهای تلاش در جهت انزوای بیشتر کشورمان است، زیرا مسیرهای تجاری خشکیپایه با سرعت در اطراف کشورمان در حال ایجاد است به طوری که موقعیت ژئوپلیتیک ایران را به خطر میاندازد. به نظر میرسد پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم را اکنون دیگر نباید یک اقدام نمادین تلقی کرد، بهویژه آنکه کاندیدای اجرای پایانه این کریدورها برای اروپا، ترکیه و اسرائیل هستند. شاید با توجه به رقابت جدی میان ترکیه و اسرائیل برای بارگذاری پایانی این عملیات در قاره آسیا، اروپا قطعات دیگری از این پازل احتمالا در عراق و سوریه است که هنوز تکمیل نشده است. سفر احمد الشراع به واشنگتن نیز بخشی از فرایندی است که پیوستن سوریه به پیمان ابراهیم را سرعت میبخشد. با این حال با آنکه کریدورهای قفقاز جنوبی برای رسیدن به اروپا در حال حاضر به ترکیه ختم میشود، اما به نظر نمیرسد کاندیدای نهایی قطب ترانزیت آسیا به اروپا ترکیه باشد. چنین شبکهای شاید در چارچوب پیمان ابراهیم برای اسرائیل طراحی شده باشد.
از سوی دیگر آنچه تحت عنوان کریدور هند به اروپا تحت عنوان گذرگاه IMEC در نشست کشورهای عضو G20 با نظارت آمریکا مطرح شد که از طریق امارات متحده، عربستان و احتمالا اردن به اسرائیل به عنوان پایانه آسیایی-اروپایی ختم میشود، احتمالا این امر نیز در چارچوب پیمان ابراهیم خواهد بود که البته هنوز اجرای کامل آن مشروط به تحقق شرط عربستان مبنی بر ایجاد کشور فلسطینی است و بنابراین ریاض همچنان تأکید دارد که بدون تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی عادیسازی روابط این کشور با اسرائیل ذیل پیمان ابراهیم صورت نمیپذیرد. با این همه ترامپ همچنان از جانب عربستان این وعده را میدهد که این کشور به زودی به این فرایند خواهد پیوست. اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم صهیونیستی اخیرا در یک نشست داخلی گفته بود اگر شرط عربستان عادیسازی روابط اسرائیل در برابر یک کشور فلسطینی باشد، پاسخ ما این خواهد بود که ما متشکریم؛ آن را نخواهیم پذیرفت. به شترسواری خود در صحرا ادامه بدهید، ما هم به ساخت یک قدرت فناوری عظیم ادامه میدهیم.
البته ساعاتی بعد او اظهاراتش را نامناسب خواند و عذرخواهی کرد. در مجموع به نظر میرسد پیمان ابراهیم، یک پیمان همهجانبه و گسترده با محوریت جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی است که فراتر از آشتی عربها و اسرائیل است و همچنان که قطعات مختلف این پازل در کنار هم چیده میشود، در عین حال پیمان ابراهیم قصد دارد اسرائیل را نه از طریق توسعه سرزمینی بلکه از طریق توسعه شبکههای اقتصادی و پیوستن کشورهای مختلف به چنین فرایندی بزرگتر کند. پیامد چنین سیاستی ایجاد ساختار نوینی در شرق، مرکز و غرب آسیاست که بازیهای استراتژیک چین و روسیه را بر هم زده و مهار کند. لازم به توضیح است که چنین طرح بزرگی با هدف ایجاد کریدورهای جدید و قطع و مهار کریدورهای مورد نظر چین و روسیه با چالشهای مهمی نیز روبهروست و بدیهی است چین و روسیه دستبسته نخواهند ماند و آینده نشان خواهد داد که آیا ترامپ قادر است قطعات این نقشه را تکمیل کند یا شگفتیهای دیگری در منطقه رقم خواهد خورد.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.