|

مفهوم کنترل حزبی در چین

رای خارجی‌ها دنبال‌کردن سازوکار قدرت در چین چندان ساده نیست؛ برای مثال، کسانی که به بعضی ساختمان‌های دولتی مراجعه می‌کنند، با دو تابلوی عمودی مواجه می‌شوند، یکی کاراکترهای سیاه دارد و دیگری کاراکترهای سرخ. تابلوی با کاراکترهای سیاه به معنی سازمانی دولتی است.

مفهوم کنترل حزبی در چین

‌ترجمه مسعود یوسف حصیرچین: برای خارجی‌ها دنبال‌کردن سازوکار قدرت در چین چندان ساده نیست؛ برای مثال، کسانی که به بعضی ساختمان‌های دولتی مراجعه می‌کنند، با دو تابلوی عمودی مواجه می‌شوند، یکی کاراکترهای سیاه دارد و دیگری کاراکترهای سرخ. تابلوی با کاراکترهای سیاه به معنی سازمانی دولتی است. کاراکترهای سرخ نشان‌دهنده یکی از ارگان‌های حزب کمونیست است. این پدیده در اصطلاح دیوان‌سالاری به «حزب و دولت روی یک ترازو» معروف است. بعضی وقت‌ها این دو اداره بر سیاست‌های یک حوزه نظارت دارند و بعضی مسئولانشان یکی هستند. شفافیت این دو به یک اندازه نیست. مسئولان، به‌ویژه در جلسات با خارجی‌ها، ممکن است کارت‌هایی را بدهند که عنوان دولتی را نشان می‌دهد اما درباره منصب حزبی که ممکن است از شغل حکومتی‌شان بالاتر باشد، چیزی نمی‌گوید. بسیاری از شاخه‌های حزبی اصلا به صورت عمومی قابل تشخیص نیستند.‌ لحظه خوبی برای به‌یادآوردن این ویژگی حکومت چین است. جلسه سالانه کنگره خلق چین، قوه مقننه تشریفاتی این کشور، از پنجم مارس شروع شده و تا سیزدهم مارس ادامه خواهد داشت. جلسه امسال پس از کنگره بزرگ حزب در اکتبر برگزار می‌شود. در آن گردهمایی، رهبر بزرگ چین، رئیس‌جمهور شی جین‌پینگ، دوره سوم بی‌سابقه‌ای را آغاز کرد و مهم‌ترین مناصب حزبش را با نزدیک‌ترین مریدانش پر کرد. حالا تیم جدید آقای شی با یک خانه‌تکانی بوروکراتیک به سرخط خبرها راه یافته و قدرت را از چندین وزارتخانه و آژانس دولتی گرفته، از جمله ارگان‌هایی که مسئول خوداتکایی چین در زمینه فناوری مدرن و کنترل داده‌ها و بازارهای مالی هستند. حالا بسیاری از آن قدرت‌ها در اختیار کمیسیون‌های حزب قرار دارند. از آنجا که نمایندگان کنگره خلق چین روند امور را می‌دانند، در پارلمان‌شان با آن ستون‌های مرمری و لوسترهای کریستالی‌اش برای این تغییرات دست زدند. خیلی زود تازه‌ترین حرکت آقای شی برای تحمیل اراده حزبش، یعنی اراده خودش را در بوروکراسی گسترده چین تأیید کردند. وقتی که چنین می‌کنند، خارجی‌ها به یاد آن تابلوهای سیاه و سرخ می‌افتند و سؤالی ساده می‌پرسند: در کشوری که مسئولان دولتی و حزبی ممکن است در یک ساختمان باشند – و حتی یک نفر باشند – در عمل چه معنی دارد که حکومت قدرت را به حزب بدهد؟ در نظام سیاسی مبهم چین، یک راه فهم سیاست جدید، بررسی ایده‌های قدیمی است که رد می‌شوند. به‌دست‌گرفتن قدرت توسط شی درس‌هایی را که سلفش از حکومت پرآشوب صدر مائو تسه‌تونگ آموخته بود به چالش می‌کشد، درس‌های دورانی که در آن وفاداری به رهبر و شور ایدئولوژیک مقدم بر حکومت خوب بود. در سال‌های پس از مرگ مائو در سال 1976، اصلاح‌طلبان اقتصادی به سوی جداسازی حزب و حکومت رفتند. آنان می‌خواستند کارآفرینان را از دست خفه‌کننده برنامه‌ریزان مرکزی آزاد کنند و کشاورزان و مدیران کارخانه‌ها را از مدیریت خرد کمیته‌های حزب رها کنند. آنان از حمایت سیاسی رهبر برجسته، دنگ شیائوپینگ، برخوردار بودند که – اگرچه از لحاظ سیاسی لیبرال نبود – به‌صورت عمومی هشدار داد «تمرکز بیش از حد قدرت، زمینه افزایش احتمال حکومت خودسرانه افراد را فراهم می‌کند». پروفسور آنتونی سایچ از دانشگاه هاروارد که در آن سال‌ها در چین با اصلاح‌طلبان مصاحبه کرده بود، به یاد می‌آورد که در اواخر دهه 1980، اصلاح‌طلبان مفهوم یک «حزب پیشگام»، حزبی کوچک‌تر و چابک‌تر را تبلیغ می‌کردند که نقشش ترسیم خط مشی ایدئولوژیک است نه «تلاش برای کنترل همه‌چیز». با گذر زمان، قدرت بیشتری به دولت‌های محلی غیرمتمرکز داده شد که بابت رشد سریع پاداش می‌گرفتند. در اواخر دهه 1990، وقتی که دیگر نمی‌شد کارآفرینان را نادیده گرفت، حزب به سوی همکاری با آنها رفت و صاحبان کسب‌وکار را به عضویت پذیرفت. سپس شی از راه رسید. اندکی پس از اینکه در سال 2012 رهبر شد، اعلام کرد که پول و دوری از زندگی روزمره توده‌ها حزب کمونیست را فاسد کرده است. او تمام یک دهه گذشته را صرف اعمال مجدد قدرت حزب بر تک‌تک ابعاد زندگی عمومی کرده است. این هفته، آقای شی اعلام کرد کارآفرینان نیازمند «راهنمایی نظری و سیاسی» بیشترند تا از این طریق بتوانند الزامات حزب و کشور را درک کنند.‌ آقای شی جوری از حدود 97 میلیون عضو حزب سخن می‌گوید که انگار مبلغان کلیسایی خداناباور باشند و بر «روحیه سرخ» فداکاری‌شان تأکید می‌کند و به «کشته»هایی که برای انقلاب یا در راه خدمت به مردم مردند ادای احترام می‌کند. زبان پرشور و ایمان‌گونه‌اش به‌خوبی همه‌چیز را روشن می‌کند. اکثر مسئولان ارشد، چه در وزارتخانه باشند و چه در دفتر شهردار، شرکت یا دانشگاهی حکومتی، عضو حزب هستند. می‌شود آنها را مؤمنانی غیردینی، با درجات متفاوتی از ایمان، در نظر گرفت. سپس، نیروهای کادری حزب قرار دارند که روند شغلی‌شان آنها را از مثلا یک کمیته شهری تا دبیر حزبی یک منطقه یا نهاد عمومی می‌برد. آنان بیشتر مثل کشیش‌ها هستند و زندگی‌شان تحت سلطه آموزش، نظم و رازداری است.

پیروزی ایدئولوژی بر تخصص

جیانگ چیان از نهاد سیاست جامعه آسیا، اتاق فکری مستقر در نیویورک، تفاوت‌های مهمی را میان ادارات حکومتی و حزبی برمی‌شمرد. سازمان‌های دولتی چین تحت تأثیر قیود نهادی و حقوقی قرار دارند. سیاست نهادهای حزبی را خودشان مشخص می‌کنند و فقط قانون اساسی حزب است که قدرتشان را محدود می‌کند. او حرفه‌ای‌گری تکنوکرات‌ها را با مشوق‌های سیاسی مقایسه می‌کند که راهنمای نیروهای کادری حزب است. او مسئولی با 20 سال سابقه کار در بانک خلق چین را تصور می‌کند که درباره یک سیاست با مسئول کادری بحث می‌کند که فقط مدت کوتاهی در بانک مرکزی بوده است. شاید بانکدار به نام ثبات مالی تشویق به احتیاط کند. اما نیروی کادری می‌خواهد بالادستی‌های سیاسی‌اش را راضی کند و ترفیع بگیرد. در نتیجه، تکنوکرات کنار می‌رود. کارزار «کووید صفر» چین گواهی واقعی از پیروزیِ سیاست بر قضاوت‌های حرفه‌ای است. به محض ورود سویه اُمیکرون در سال 2022، بعضی دانشمندان برجسته خواهان افزایش تلاش‌ها برای واکسیناسیون شهروندان مسن و آسیب‌پذیر و افزایش ذخایر داروهای ضدویروس شدند. اما آقای شی اعلام کرده بود که قرنطینه و شهربندان می‌تواند ویروس را شکست دهد، در نتیجه پیشنهاد راه‌های همزیستی با ویروس کووید 19 کفرآمیز بود. متخصصان یا ساکت شدند یا به حاشیه رانده شدند. در نتیجه، دسامبر گذشته و هم‌زمان با کناررفتن سیاست کووید صفر، کشور آماده نبود. پس از پنهان‌کردن مرگ‌های فراوانی که در اثر کووید رخ داده بود، حالا حاکمان چین کنترل پاندمی‌شان را «معجزه‌ای در تاریخ بشر» می‌خوانند. همه دولت‌ها اشتباه می‌کنند. مسئله مهم این است که از اشتباهاتشان درس می‌گیرند یا خیر. سابقه شی جین‌پینگ اطمینان‌بخش نیست.

منبع: Economist

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها